فرتوت

سرباز واقعی اسلام

چهارشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۱۲ ق.ظ

مسافرت برایم عادی شده. این بار هم خسته از کار و بار و زندگی عازم شمال بودم. چند روزی با بچه ها سروکله زده بودیم و می خواستم از فرصت چند ساعته اتوبوس استفاده کنم تا بیان که دست پخت بچه ها برای اردوی تشکیلاتی آبعلی بود رو یک دور کامل بخونم. مثل همیشه منتظر بودم ببینم کدوم آدم خوشبختی افتخار پیدا می کند کنارم بنشیند. یه آقای حدودا 30 ساله ای کنارم نشست. چند باری سر صحبت رو باز کرد ولی مشغول خواندن نشریه بودم و تحویلش نگرفتم. جالب بود برایم در نشریه سرک می کشید و مطالب را می خواند. پیش خودم گفتم احتمالا از برادران بالاست که دارد کارش را می کند. چند مطلب را خواندم و با دیدن یکی دو مطلب حالم گرفته شد. نشریه را بستم و به فکر فرورفتم.

اتوبوس برای چند دقیقه توقف کرد و بعد از سوار شدن دوباره سر صحبت را باز کرد. مثل یک پسر خوب شروع کردم به صحبت کردن. مثل همیشه او می پرسید و من پاسخ می دادم. بسیاری از پاسخ هایم محتاطانه بود. بحث از دانشگاه و بسیج و انجمن و حزب اللهی کشید به تماشاخانه ی سیاست و صراط مستقیم. از صراط مستقیم وارد تحلیل انتخابات شد و بعد از آن سر از وضعیت فرهنگی جامعه درآورد. کمی هم خود را معرفی کرد و هیئت محل شان را و از دغدغه هایش گفت. از آفت های هیئت های دیگر و اسلام سیاسی گفت. جهان اسلام را برایم تحلیل کرد و سر ذوقم آورد. فکر نمی کردم از فضای کم تحرک دانشگاه و افرادی که تازه باید بفهمند که سیاست و فرهنگ هم اهمیت دارد با فردی برخورد کنم که در یک روستا در بهشهر هیئتی را پایه گذاری کرده که محوریت هیئتشان جلسه ی بحث است!

تعجب نکنید از تجربه های رشد فکری رفقایش می گفت و موضوعات بحث هایشان. از گروه تواشیح و توجه به جنبه های مختلف هم هیئتی هایش می گفت. هر چه بیشتر تعریف می کردم بیشتر احساس نزدیکی می کردم. اسم و شماره ام را روی بیان نوشتم و تقدیمش کردم. التماس دعایی گفتیم و از اتوبوس پیاده شدم. در طی مسیر داشتم دانسته ها و مسیر زندگی ام را مرور می کردم و نگاهم را نسبت به حزب الله تصحیح می کردم. آنقدر ها هم که فکر می کنیم اسلام بی یار و یاور نیست که ما افسر جوان جنگ نرم اش باشیم. باید به خودم و رفقای هم دانشگاهی ام بگویم زهی خیال باطل! رفقا از خواب بیدار شوید....توهم بچه های دانشکده فنی اساسی تر از آن چیزی است که تصور می کردم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۲۷
علیرضا مهری

نظرات  (۱)

سلام
و علی الاسلام السلام که ما افسر جوان یا فرتوت! جنگ نرم اش باشیم!
...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی