فرتوت

از کوفیسم تا هاشمیسم

يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۹ ب.ظ

سجاد محمدی*

 

نگاهی اجمالی به مسئله فساد و همچنین سوارکاری مسئولین

 

مکتب کوفی‌سم

کوفه شهری است که بعد از زمان پیامبر تاسیس شد. شهری که غالب افراد آن یا خواص بودند و یا هم عوامی از جنس مسلمان‌های پیش‌رو. شهر کوفه یکی از مهم‌ترین شهرهایی است که از نظر اجتماعی باید مورد بررسی قرار گیرد. چه می‌شود که مردم این شهر این چنین به فرزندان رسول خدا پشت کرده و دست به خیانتهایی بزرگ می‌زنند؟

علت اینکه مردم کوفه به بی وفایی شهره شدند در ذات این شهر یا ذات مردمان آن نهفته نبود. ایشان؛ مردمی بودند که زمانی در خط مقدم جهاد و مبارزه حضور داشتند. برای اسلام جانفشانی‌های بسیار کردند و مجاهدت‌ها نمودند. کوفه شهری بود که اتفاقا ماهیتی نظامی داشت و از اساس با همین هدف تأسیس شد. در فتوحات ایران و رُم؛ مردم کوفه نقش اول را ایفا کردند. همین مردم وقتی دیدند نتیجه آن همه مجاهده و جانبازی آنان، تبدیل به کاخ‌ها و عمارت‌های اشرافی و اسب‌های اصیلِ گران و کنیزکان زیبا و... می‌شود، به تدریج آن روحیه سلحشوری را از دست دادند. سپس اشرافی‌گری و دنیا دوستی خواص و بالادستی‌ها در آن‌ها نیز جاری شد. کوفه نه یک شهر در یک منطقه جغرافیایی، بلکه نماد یک فرهنگ انقلابی به استحاله رفته است. کوفه یک شهر نیست، یک اخلاق عمومی اجتماعی است که مردم هر انقلاب باید برای عدم ابتلاء به آن هر روز و هر شب آرمان های انقلاب را فریاد بزنند و برای اقامه عدالت با عزیزانشان در بیفتند. کوفه یک مسیر است، یک راه است و نه یک شهر!

 

مسئولین سوار بر مردم

«اظهار فقر و بیچارگی کافی است. این رفتارهای درویش مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است. زمان آن رسیده که مسئولین ما به "مانور تجمل" روی آورند. هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیر مسلمان "ملتی مفلوک" جلوه نکنیم لازم است تا "جلوه هایی از تجمل" در چهره کشور و مسئولین حاکمیتی رویت شود.»

خطبه های نماز جمعه هاشمی رفسنجانی/ 18 آبان 1368

 

«این‌قدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را می‌سازیم و مثلا ده میلیارد خرج می‌کنیم ممکن است از قبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود. اما این سد برای کشور می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.»

 گفتگوی هاشمی رفسنجانی با قدرت‌الله رحمانی/ منتشر شده در کتاب بی پرده با هاشمی،  ص 184

 

اگر امروز می‌بینیم در شرایطی که دولت ادعا می‌کند خزانه خالی است و پولی حتی برای تأمین یارانه مردم ندارد، در عین حال حقوق‌های آن‌چنانی، املاک این‌چنینی و از آن بزرگ‌تر رانت‌خواری‌ها و ویژه‌خواری‌های گسترده در بیش‌تر نهادها؛ البته با غلظت‌های مختلف وجود دارد و روز به روز در حال گسترش نیز می‌باشد و به طور خیلی خلاصه این‌که می‌بینیم جامعه امروز به سمتی می‌رود که در انتهای آن مسئولین نه خادم مردم که سوار بر آن‌ها خواهند شد و دیگر هیچ نسبتی بین مسئولین و مردم وجود نخواهد داشت دقیقا محصول همان تفکری است که آقای هاشمی در بدنه مسئولین تزریق کردند. چه بسیار مسئولینی که جنگ را دیده بودند و روحیه‌شان یک روحیه جهادی بود، اما بعد به تدریج شروع کردند به مال اندوزی. البته شواهد برای این ادعا بسیار است لکن در این مقال نمی‌گنجد.

از همین رو ریشه  این فساد سیستمی و نبود عزم جدی برای مبارزه با آن در سیستم جمهوری اسلامی ایران را باید پیرو همان مکتب کوفیسم، مکتب هاشمی‌سم نام نهاد. در این مکتب دیگر مسئولین خادمین ملت نیستند. اربابان مردم بوده و هر چقدر هم بخورند حق آن‌هاست. کار کرده‌اند و خدایگان مملکت هستند. مسئولین حق دارند سوار بر مردم شده و بتازند.

البته گفتنی است که قیاس مردم ایران و مردم کوفه، قیاسی است بسیار مضحک. نگارنده بنا به شواهدی ادعا می‌کند که فرهنگ و ارزش‌های مردم ایران هنوز تغییر جدی‌ای نکرده است و ارزش‌ها، همان‌هایی است که روزگاری برایش هزینه داده‌‌اند. یعنی هنوز آن استحاله‌ای که در زمان امام حسین(ع) در کوفه اتفاق افتاده بود رخ نداده است. هدف از اشاره به مکتب کوفی‌سم، تشریح سرانجام مسیری بود که اگر امروز با آن مبارزه نشود، همان بلایی را سر انقلاب خمینی(ره) می‌آورد که مکتب کوفی‌سم سر انقلاب محمد(ص) آورد و آن همان مکتب هاشمی‌سم است که در بالا اشاره شد. همان طور که اشاره شد، پیش از استحاله، ناامیدی مردم و مستضعفان به عنوان عوام جامعه از انقلاب است. همان‌هایی که بار اصلی انقلاب را به دوش می‌کشند. شاید بتوان کم رنگ شدن حضور مردم پایین شهر تهران در انتخابات مجلس سال 1394 را یکی از شواهد این ناامیدی دانست.  

 

چه باید کرد؟

اشرافیگری آن چیزی نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویی و با امثال این‌ها علاجش کرد. خیلی سخت‌تر از این حرف‌هاست. این از جمله مقولاتی است که بایستی فضای عمومی کشور یعنی احساسات مردم، خواست مردم و به تعبیر رساتر  فرهنگ عمومی مردم آن را دفع کند تا این علاج شود. آن کسانی که به اشرافیگری گرایش دارند و دلشان برای زندگی اشرافی لک می‌زند یعنی خوردن و پوشیدن و زندگی کردن و مشی کردن به سبک اشراف و دور از زندگی متوسّط مردم، یکی از کارهایی که می‌کنند این است که این دید و ذهنیت را در مردم به‌وجود می‌آورند که این چیز خوبی است و ارزش است. لذا بر نخبگان جامعه و مقدم بر آن‌ها؛ بر تشکل‌های دانشجویی است که در خط مقدم نخبگان به راه افتاده و برای فرهنگ مردم فکری و عوام فکری بکنند.

 

پیش از «چه باید کرد؟»

مقدم بر آن کاری که در قسمت قبل گفته شد، مقابله با مسئولین برای جلوگیری از حرکت شتاب‌دار مفهوم انقلابی‌گری به سمت استحاله شدن است. باید هم از نهادهای مسئول مطالبه کرد و هم با مسئولین متخلف برخورد نمود. رهبر انقلاب اسلامی در نماز عید فطر فرمودند: «دریافتهای نامشروع نتیجه اشرافیگری است، این دریافتها باید به بیت المال برگردانده شود، افرادی که مرتکب بی‌قانونی شده‌اند مجازات و افرادی هم که از قانون سوء استفاده کرده‌اند برکنار شوند، زیرا آنان لیاقت حضور در مراکز و مسئولیت‌ها را ندارند.» و همچنین «افکار عمومی به این موضوع حساس است، اگر پی گیری نشود اعتماد مردم به نظام اسلامی کاسته می‌شود، کاهش اعتماد مردم فاجعه است.» ایشان همچنین تاکید کردند: «مسئله عزل و برکناری و بازگرداندن اموال به بیت المال باید در دستور کار مسئولان باشد.» حال همین دیوان محاسبات در تاریخ 11 مهر گزارشی را تقدیم مجلس کرد که نه نمایندگان مجلس به آن اعتراضی کردند و نه از کسی صدایی در آمد. رئیس مجلس نیز از این گزارش استقبال نمود. گزارش مزبور یک گزارش گنگ و بیهوده است. در این گزارش نه نام یک متخلف و نه اعلام یک رأی دادگاه وجود دارد. آیا این گزارش را می‌توان از نظر ملت ایران مسموع دانست؟ سکوت نمایندگان در برابر این گزارش خبری چه معنایی دارد؟! آیا این گزارش در راستای انجام وظایف ذاتی دیوان و مأموریت پاسداری از بیت المال است؟ نخبگان باید این حساب کشی‌ها را نیز مقدم کار خود کنند و سریعا اقدام نمایند.

برخورد دولت با مسئله فیش‌های حقوقی پیش‌کش که آن‌ها توقعی بیش از حرف‌های متناقض خودشان را نداریم. توجه شود که هرچند در این نوشته، املاک را کنار فیش‌ها آوردم. اما یکسان دانستن این‌ها نیز از طنزهای روزگار است! ان شاا... اگر عمری باشد و توفیقی، در شماره بعدی به تفصیل در مورد این دو مورد خواهید خواند.


منتشر شده در نشریه ی سپیدار بسیج دانشجویی دانشگاه تهران

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۵
علیرضا مهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی