فرتوت

۱۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است


فردا قرار است شورای نگهبان احراز صلاحیت ها برای انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کند. اینکه چه اشخاصی را تایید صلاحیت می کند اهمیتی ندارد چون شرکت در انتخابات و لزوم مشارکت در آینده سیاسی اصلا تابع افرادی نیست که وارد صحنه شده اند. باید این مسئله را مدنظرداشت که هرکسی که تایید صلاحیت شود می تواند رئیس جمهور خوبی برای کشور باشد حتی میرحسین موسوی هم که از فیلتر شورای نگهبان رد شد و بعد از انتخابات مشکلاتی را در مسیر کلی کشور ایجاد کرد از جمله افرادی بود که رای به او با هدف بهتر شدن شرایط کشور داده شد.

قدرت سیاسی و افرادی که سرنوشت ما را رقم می زنند از جمله مسائلی است که باید تحلیل شود. اینکه تعداد زیادی از نمایندگانی که در دوره ی حاضر مجلس وارد مجلس شدند دولتی بوده اند نشان می دهد که نگاه درستی نسبت به تفاوت سیاست مداران دولتی و سیاست مداران مردمی وجود ندارد. نهادهایی مثل مجلس شورای اسلامی و شورای شهر که به صورت مستقیم توسط مردم تشکیل می شوند دارای تفاوت هایی با نهادهای دولتی هستند. افرادی که نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی هستند بعد از پایان دوره مسئولیت 4 ساله شان هیچ تفاوتی با افراد عادی ندارند. در حالی که افرادی که در دولت مشغولند بعد از پایان دوره مسئولیتشان باز هم در ساختار اداری باقی می مانند .اصل شایسته سالاری در اینگونه موارد توسط مسئولین بررسی می شود اما در نهادهایی که با رای مردم انتخاب می شوند شایستگی را مردم تشخیص می دهند.

اهمیت این مسئله زمانی مشخص می شود که بحث رجل سیاسی مطرح می شود. جواب سوال رجل سیاسی کیست را از هرکسی بخواهی اولین پاسخش این است که وزیر باشد یا شهرت را مطرح می کنند. در حالی که مدیران رده بالای برخی از ادارات دولتی از چنان محدودیت اختیاراتی برخوردارند که حتی استعدادها و توانایی های عادی خود را هم به کار نمی برند. عدم داشتن نگاه روشن نسبت به تجربه ی مدیریتی در بسیاری از موارد باعث بروز اشتباهاتی در انتخاب می شود که جبران آن بسیار سخت است. اینکه دایره قدرت در کشور محدود است و در بین افراد خاصی قدرت رد و بدل می شود به این دلیل است که افرادی که در پست های مردمی قرار می گیرند از شایستگی برخوردار نیستند و به همین خاطر رشدی در آنها صورت نمی گیرد. اگر نمایندگان مجلس ما و اعضای شورای شهر ما با چشمانی باز انتخاب می شدند امروز هر کدام از آنها توانایی اداره قوه ی مجریه کشور را داشتند. لابد این اتفاق نیافتاده است که آقای هاشمی می گویند در این سی سال آدم سازی اتفاق نیافتاده است و احساس تکلیف می کنند که با این سن و سال وارد عرصه شوند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۳۳
علیرضا مهری

مسئله ای به نام تبلیغات انتخاباتی و همچنین خرج کرد کاندیدا برای انتخاب شدن از اهمیت بالایی برخوردار است. تجربه های جالبی هم در این زمینه وجود دارد از تبلیغات آقای قالیباف در سال 84 که بلای جانش شد تا تبلیغاتی که برای احمدی نژاد در سال 84 صورت گرفت و واقعا مردمی بود.

چند موضوع است که در بحث تبلیغات باید به آن توجه شود.

اول . تبلیغات با هدف ترویج نگاه کاندیدای که قصد در دست گرفتن قوه ی مجریه ی کشور را دارد صورت می گیرد و به همین خاطر باید جنبه ی ترویجی و گفتمانی اش بر جنبه ی بصری و شعاری اش بچربد. با این پیش فرض تبلیغات گسترده ای از جنس چاپ پوسترهای رنگارنگ در تعداد بالا و پرکردن دیوارهای شهر با آن نه تنها توجیه عقلی ندارد بلکه با هدف گسترش انتخاب ناآگاهانه در جامعه صورت می گیرد. پس هر کاندیدایی که به این تفاوت در تبلیغات توجه نداشته باشد و در تبلیغاتش احساسات بر گفتمان بچربد باید مورد سرزنش قرار بگیرد.

دوم. انتخابات هدف نیست بلکه وسیله ای است که با آن می توان اصلاحاتی در روند کلی حرکت کشور ایجاد کرد. اگر چنین نگاهی به مقوله ای انتخابات وجود داشته باشد هزینه ی میلیاردی کردن برای تبلیغات توجیهی ندارد . اینکه تمام تمرکز و فشاری که به کاندیدا وارد می شود در بازه ی چند ماه قبل از انتخاب شدن باشد و بعد از انتخاب شدن دوره ی آرامش در فعالیت ها باشد نشان می دهد که هدف اصلی انتخابات بوده است و مسولیتی که روی دوش منتخب قرار می گیرد از اهمیت بالایی برخوردار نیست. متاسفانه اتفاقی که امروز در فضای انتخاباتی به راحتی قابل لمس است تبلیغات گسترده و پرهزینه ی انتخاباتی است و تلاش های گسترده برای آنکه به هر نحوی یک نفر رئیس جمهور کشور شود. آقای قالیباف در مصاحبه ای اعلام کردند که چند میلیارد هزینه ی تبلیغاتی شان است و این را با افتخار هم اعلام کردند. اما خوشبختانه در این انتخابات افرادی بودند که هزینه ی تبلیغات انتخاباتی خود را اعلام کردند و نشان دادند که اصلاح گری و منش انقلابی داشتن به شعار نیست بلکه در عمل باید ملموس باشد

سوم. مقوله ای به نام حلقه های قدرت و ثروت از جمله مسائلی است که امروز فضای سیاسی کشور به صورت کامل درگیر آن است. عمق فعالیت های این حلقه ها را می توان در زمان انتخابات مشاهده کرد. هزینه های میلیاردی که در انتخابات صورت می گیرد نشان می دهد که افراد و گروه هایی که صاحب سرمایه هستند برای رسیدن به منافع بیشتر نیاز به بدست آوردن قدرت سیاسی دارند که این قدرت را با ارتباط نزدیک با شخص اول اجرایی کشور می توانند کسب کنند. پول های باد آورده ای که در بازه تبلیغات به سمت ستادها سرازیر می شود هم از همین جنس فعالیت های سیاسی اقتصادی ! است . دکتر سبحانی که با شعار مبارزه با حاکمیت سرمایه کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدند نقل می کردندکه شخصی پیشنهاد حمایت مالی فعالیت های انتخاباتی ایشان را داد و خواسته اش این بود که بعد از انتخاب ایشان با مجوز بانک خصوصی شان موافقت شود. مثال ها از این جنس بسیار است که بیان آن کمکی نخواهد کرد.


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۲۶
علیرضا مهری

 

خط امام و راه امام از جمله کلیدواژه هایی است که جان می دهد برای سوء استفاده. آن قدر ها هم که فکر می کردیم آگاهی سیاسی در جمهوری اسلامی بالا نیست که شناخت نسبتا خوبی نسبت به خط امام و راه امام در جامعه وجود داشته باشد. چون مردم دلبستگی به خط امام ندارند یا اینکه پیگیری نمی کنند آنچه حضرت امام (ره) برای یک جامعه اسلامی مدنظرشان بود احساس خاصی نسبت به این کلیدواژه ندارند. شاید در یک دوره ای یک برداشت از خط امام شود و در دوره ی دیگری برداشتی متفاوت شایع باشد. یک زمانی آقایان چپ خود را خط امامی می دانستند و امروز آقایان راست. وارد بحث چپ و راست نشویم که دلمان از دست هر دویشان خون است.

امروز اما هر چه از انتخابات و فتنه ی بعد از انتخابات 88 ( البته به روایتی استارتش اقبل از انتخابات خورده بود) می گذریم این واژه رنگ می بازد و کم تر در رسانه ها مطرح می شود. دلیلش هم واضح است برخی از آقایان سیاست مدار برای نوازش رقیبشان در انتخابات به جملاتی از کلام امام اشاره می کردند. تعبیری زیبایی ارائه کردند یکی از دوستان که فتنه هیچ چیز نداشت برای یک عده نان و آب داشت. گروهی مشی ای متفاوت با آنچه مدنظر امام بود در پیش گرفتند و شعار خط امام دادند که شاید در انتخابات پیروز شوند. گروه دیگر گفتند عکس امام را در دانشگاه تهران پاره کردید و محکوم به نابودی هستید. گروهی دیگر چند خط هم صحیفه نخوانده بودند و در بحث هایشان چنان از جانب امام جمله از خودشان می ساختند که همه باور می کردند.

شاید بتوان از معدود گروه هایی که امروز دم از گفتمان امام و رهبری می زنند جبهه پایداری را نام برد . همان هایی که شاخصه ی اصلی شان دفاع از ولایت و گفتمان انقلاب اسلامی است. در مقام صحبت حتی کار را به اینجا رسانده اند که هر صحبتی از طرف رهبری حکم ولایی است و باید مطیع بود. اما خبری شنیدم که خلاف آنچه مطرح می کنند تصریح می کرد. اینکه جبهه پایداری برنامه ای تنظیم کرده است برای دولت یازدهم و در خبر منتشر شده با افتخار اعلام شده است که طراحان برنامه پنجم این برنامه را تدوین کرده اند. آشنایی حداقلی با برنامه پنجم مشخص می کند که این برنامه هم مثل برنامه چهارم دارای ضعف ها مشکلات بسیاری است و در زمینه هایی حتی با آرمان های انقلاب در تضاد است.

آن چیزی که در این برهه اهمیت دارد این است که بررسی شود کدام یک از کاندیدا ریاست جمهوری پشت شعارهایی که می دهند برنامه خوابیده است. برخی از کاندیدا مثل آقای هاشمی و آقای جلیلی حتی شعار هم نمی دهند تا به خودمان زحمت دهیم که بررسی کنیم شعارها با برنامه همراه است یا نه. برخی از آقایان مثل آقای قالیباف هم برنامه را با پایان نامه اشتباه گرفته اند . برنامه ایشان را اگر تورقی کنید به راحتی به این جمع بندی می رسید که بسیاری از برنامه هاشان خلاف آن چیزی است که از یک نظام اسلامی می توان انتظار داشت. همین قدر بگویم که برنامه ای برای کنترل جمعیت داشتند که بعد از صحبت های رهبری در مورد لزوم چاره اندیشی برای پیری کشور بسیار جالب توجه است.

خلاصه ی کلام اینکه مهم نیست شعار خط امام و پیروی از رهبری داد باید در برنامه ها روح حکومت اسلامی و حرکت به سمت آن دیده شود وگرنه شعار دادن نشان از متعهد بودن نیست.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۵۱
علیرضا مهری

امروزی بحثی در دانشکده داشتیم با حضور یکی از دوستان دوست دار مشایی با محوریت مهندس مشایی. ورود مشایی به انتخابات باعث تشکیل این جلسه بود و دانشجوی عزیز برای دفاع از مهندس به این جلسه آمده بود. بحث های مفصلی مطرح شد اما نکته ای که در آن توجهم را به خود جلب کرد انگیزه ای شد برای نوشتن.

قبل از جلسه، در مسیر که به دانشکده می آمدم سوالات ذهنی ام را جمع بندی می کردم تا بتوانم به جمع بندی خوبی نسبت به مشایی برسم. نکته ای که به نظرم آمد در میان این همه غوغای رسانه ای خوب است به آن پرداخته شود برنامه ای است که برای مدیریت کشور دارند. در حوزه های مختلف بخصوص اقتصاد. وارد جلسه که شدیم اولین سوال اقتصادی و برنامه محورانه! که پرسیده شد پاسخ شنیده شد به دلیل عدم تخصص در بحث اقتصاد عدم تسلط و آشنایی کامل با برنامه ها در این حوزه ورود پیدا نمی کنند.

علامت سوال بزرگی در جمع بوجود آمد که چه ادله ای می آورید که ما به مشایی رای دهیم. پاسخ شنیدیم گفتمان.

بحث مفصلی شد و فرصت برای تشریح کل جلسه نیست اما بحث کردن روی مقوله ای به نام گفتمان در این شرایط از اهمیت بالایی برخوردار است. رئیس جمهور سابق را با گفتمان عدالت می شناسند. شعار مبارزه با مفاسد و فقر و تبعیض را فراموش نکرده ایم. شعارهایی که باعث اقبال مردم به احمدی نژاد شد.

اما ضعف جدی احمدی نژاد این بود که گفتمانی را مطرح کرد اما توانایی ایستادن و بازی کردن در پازل این گفتمان را نداشت. شعار حمایت از محرومین داده شد و کارهای خوبی هم در ابتدای امر انجام شد.رساندن بودجه به شهرها، سهام عدالت، فعالیت های عمرانی در روستاها و مناطق محروم و... اما ثابت قدم بودن در این راه نیاز به انگیزه و البته برنامه ی جدی داشت که احمدی نژاد صاحب آن نبود و حتی بعد از چند سال به دنبال آن هم نمی گشت. شاید در ابتدا حرف حق می زد و به دنبال حق می گشت اما بعد از زمانی دیگر دنبال حرف حق هم نمی گشت. به مقام انا الحقی رسیده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۲۲
علیرضا مهری

مشکلات اساسی کشور را که بررسی می کنیم به یک جمع بندی می رسیم. جمع بندی که رهبری در خصوص اقتصاد دولت مطرح کردند. شتاب زدگی و روزمرگی در حوزه ی اقتصاد. این شتاب زدگی و روزمرگی در همه ی حوزه های فعالیت وجود دارد و به همین خاطر است که فعالیت فرهنگی از جمله مظلوم ترین حوزه های فعالیت در کشور است. چون فعالیت هایی است که در کوتاه مدت جواب نمی دهد و نیاز به برنامه ریزی بلند مدت است.

همین ضعف در فضای کشور یکی از انگیزه های تشکیل سلسله جلساتی تحت عنوان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بود.قطعا علاوه بر برنامه ریزی های کلان در این حوزه بازه های زمانی وجود دارد که از اهمیت بالایی برخوردار است. انتخابات به دلیل ورود اقشار مختلف جامعه در عرصه ی سیاسی و همچنین تاثیری که انتخاب رئیس جمهور بر فضای کلی کشور می گذارد بازه زمانی است که باید بسیار نسبت به آن حساس بود.

آنچه تا به امروز در خصوص انتخابات می توان بیان کرد این است که برنامه محوری و لزوم ارائه برنامه از سوی کاندیدا برای حضور در انتخابات از لوازم حرکت به سمت انتخابات آگاهانه است. انتخاباتی که باید از فضای احساسی به فضای عقلانی وارد شود تا بتوان نتیجه ی آن را در حرکت عمومی کشور دانست. مسیری که در این دوره انتخابات در فضای کشور مطرح شد و گروه های مختلفی به عنوان دغدغه اصلی شان در چند ماه اخیر پیگیری می کردند برنامه محوری بود.

اما متاسفانه این روند ادامه پیدا نکرد و باید بررسی کرد که آسیب این رفتار چه بود که با نزدیک شدن به فضای انتخابات متوقف شد و جای خود را به فضای سیاست زده داد. شیوه ی ورود جلیلی ، هاشمی ، مشایی در ساعات پایانی فرصت ثبت نام و بازتاب رسانه ای آن نشان داد که بازی سیاسی و اهمیت رسانه جای برنامه محوری را گرفته است.

تا دیروز ارائه برنامه از جمله مطالبات از کاندیدا بود اما امروز آقایان که خود را مدعیان اصلی انتخابات ریاست جمهوری می دانند سر این مسئله دعوا می کنند که کدام دیرتر در وزارت کشور حضور پیدا کند تا در فضای رسانه ای برد کند. حضور در لحظات آخر ثبت نام در وزارت کشور و عدم ارائه برنامه تا به امروز نشان می دهد که دعوای اصلی برای انتخابات ریاست جمهوری در بازه ی تبلیغات و در فضای تبلیغاتی و شعاری اتفاق خواهد افتاد و از ابتدائیات کار رسانه ای است که در بازه کوتاه باید با پمپاژ خبر مخاطب را تحت تاثیر قرار داد.

نکته جالب توجه اینکه در حواشی حضور یکی از کاندیدا در عرصه انتخابات این مطرح می شد که ایشان شرط حضورشان در عرصه حضور یکی دیگر از شخصیت های سیاسی بود و به محض مطلع شدن از حضور حضرت ایشان در کوتاه ترین زمان خود را به وزارت کشور رسانده تا از غافله عقب نماند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۳۵
علیرضا مهری

تجربه تاریخی نشان می دهد هرچقدر رئیس جمهور به پایان دوره ی مسئولیتش نزدیک می شود نگاه ها به او سرد تر می شود. انتقاد ها شعله می گیرد و جامعه را آماده می کنند تا در انتخابات بعد جریان اداره کشور را تعیین کند. برخی بر این باورند که در دوره های مختلف ریاست جمهوری بازگشت به عقب در حرکت مردم ایران اتفاق افتاده است و این مسئله در بین سیاسیون عمومیت دارد. البته با تفاوت نظرهایی برخی هاشمی را کسی می دانند که جامعه انقلابی را به جامعه ی تجمل گرا تبدیل کرده است. خاتمی را با شعار آزادی که داده است و باعث اوج ابتذال و مشکلات فرهنگی شده است می دانند و احمدی نژاد را با عوام فریبی و مشکلات اقتصادی می شناسند.

با پایان یافتن هر دوره ریاست جمهوری آنچه اهمیت بالایی دارد و باید به آن توجه کرد تجربیاتی که نصیب کشور شده است. تجربه ای که در شناخت بهتر مسیر و برنامه ریزی برای کشور بسیار کارآمد است. شعار دادن ها و عمل نکردن های احمدی نژاد این تجربه را وارد تجربه های نظام کرد که می شود شعار عدالت داد و بعد از چندی کاری برای تحقق عدالت انجام نداد. می شود چند ماه حجم زیادی پول را از دستگاه های مختلف جمع کرد و به مردم داد و دستگاهی نتواند جلوی بی قانونی را بگیرد.

آقای هاشمی هشت سال مدیریت کشور را بر عهده داشتند و دوره مدیریت شان دارای نقاط ضعف و قوت بود. امروز دوباره وارد عرصه ی انتخابات شدند و قطعا حق طبیعی ایشان است که وارد عرصه شوند. آنچه بعد از هر رئیس جمهور اهمیت دارد درس گرفتن از دوره ی مسئولیت او و برنامه ریزی جدید برای کشور است. یعنی اگر مدیریت هاشمی را تجربه کردیم مراقبت کنیم که نقاط ضعفش در دوره بعد در رئیس جمهور بعدی وجود نداشته باشد. این منطق ارتجاع را هم زیر سوال می برد. یعنی ما با توجه به تجربه ی دولت هاشمی 16 سال کشور را پیش برده ایم و قطعا رشد گفتمانی اتفاق افتاده است و تجربیات بسیاری بدست آورده ایم. آقای هاشمی همان رویکرد 16 سال پیش را دارند یا تجربیات باعث تکامل گفتمان ایشان شده است؟

آنچه تا به امروز مشاهده کرده ام همان ادبیات و همان گفتمان است و رشد چندانی در آن اتفاق نیافتاده است. این پیش فرض رای دادن به هاشمی را نوعی ارتجاع می داند و ادعا می کند که این 16 سال عقب گرد اتفاق افتاده است که نیاز به بازگشت مدیریت 16 سال پیش احساس می شود.

از این بحث به بگذریم تجربه ی مدیریت هشت ساله احمدی نژاد تجربه ی بسیار کارآیی بود. جدا از اینکه موفق بود یا ناموفق در عرصه هایی ورود پیدا کرد که رئیس جمهورهای قبلی به آن اقبال نشان نداده بودند. هر چند این ورود به عرصه های مختلف مخصوصا در 4 سال دوم هزینه ها و استرس های زیادی را به جامعه وارد کرد ولی می توان دوره ایشان را دوره ای طلایی برای گنجینه ی تجربیات نظام  دانست. این تجربیات به مردم کمک می کند تا انتخاب بهتری داشته باشند. با این قید که امکان دارد رئیس جمهور بعدی از آستین قبلی بیرون بیاید و همان سیاست ها را در پیش بگیرد. رشد گفتمانی و مدیریتی که بتواند از مدیریت احمدی نژاد درس بگیرد جای خود را به ادامه ی این روند تا هشت سال دیگر بدهد و خطری که محتمل است، سر ریز شدن خزانه تجربیات  نظام است. انتخاب دوباره ی همان شیوه ی مدیریت باعث می شود جلوی حرکت کشور به سمت اهداف گرفته شود و درجا بزند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۱۱
علیرضا مهری

سخن گفتن در خصوص نگاه اقتصادی فرد اثرگذاری همچون شهید بهشتی با فعالیت هایی که برای شکل گیری انقلاب اسلامی صورت داده است نیازمند فرصتی مبسوط است که بسیار فراتر از فرصت موجود است.پیش از بررسی نظرات اقتصادی ایشان ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد.نخست ، صاحب نظر بودن ایشان بدون داشتن مدرک دانشگاهی در حوزه اقتصاد است. نگاه جامع و عمیق ایشان به نظام اقتصادی اسلام بیان کننده واقعیتی است که در سخنرانی که در سمینار بیمه های اجتماعی به خوبی به آن اشاره کردند:" در فرهنگ امروز ما ، وقتی صاحب نظران گفته می شود ، مقصود صاحب مدرکان نیست. مطمئنا کسانی هستند که در زمینه ی مسائل ارزنده ی حیاتی امروز جامعه ی ما صاحب نظرند ، هرچند تحصیلات منظم نداشته اند و مدرک و تیتر خاص را به دست نیاورده اند." در ادامه سخنرانی گستره بحث فراتر می رود و شهید بهشتی کسانی که بیمه در زندگی شان تاثیرگذار است را جزو صاحب نظران در این حوزه  می داند و با اشاره به بیمه کارگری از لزوم آسیب شناسی این نوع بیمه توسط کارگران در نشست های کارشناسی صحبت به میان می آورد.

دوم ، اینکه مظلومیت شهیدبهشتی در عصر فعالیت ایشان در حزب جمهوری و شورای عالی قضائی در ابتدای پیروزی انقلاب محبوس نشده است و تاختنن به تفکرات اسلامی ایشان در حوزه های مختلف تا امروز به شیوه های گوناگون صورت گرفته است. نگاه متعالی ایشان در حوزه اقتصاد که در بندهای اقتصادی قانون اساسی متجلی شده است دچار مظلومیتی شده است که انگار می شود که چنین اصولی از ابتدا در قانون اساسی وجود نداشته است. البته بی توجهی ها  در زمان حیات ایشان هم وجود داشت و برای نمونه می توان به معرفی فصل ابعاد اقتصادی در بخش اقتصاد قانون اساسی اشاره کرد که پیاده شده ی سه جلسه برنامه ی ضبط شده ی صداوسیما از ایشان است که هیچ گاه پخش نشد. نظرات بزرگانی همچون شهید بهشتی جزو ذخایر دانایی انقلاب اسلامی است و عدم مراجعه به آن نوعی خودزنی و محروم ساختن خود است.

سوم، یکی از آسیب هایی که از ابتدای پیروزی انقلاب دامن گیر جامعه ی انقلابی شد زدن انگ "ایسم" به بزرگان فکری انقلاب بود.بدون شک زدن انگ های مارکسیستی بودن نظرات اقتصادی ایشان در حالی صورت گرفت که بسیاری از بزرگان انقلاب هم حاکمیت تفکرات مارکسیستی و شبه مارکسیستی بر آنها الصاق شده بود.

یکی از دلایل اساسی بیماری اقتصاد در نظر گرفتن سود برای سرمایه بازرگانی می باشد. سرمایه بازرگانی سرمایه ای است که هیچ یک از دو نوع بهره دهی را ندارد، یعنی نه تولید را بالا می برد و نه می توان آن را مصرف کرد و هیچ کاری از آن ساخته نیست. به عنوان مثال ، بازرگانی صد تن برنج به انبار می آورد ، به قیمت یک تومان؛ و به اعتبار داشتن یک میلیون تومان می خواهد بیست هزار تومان بهره ببرد. {1}در کنار سرمایه گذاری بازرگانی دو نوع سرمایه گذاری دیگر در چرخه ی اقتصادی نقش آفرینی می کند. نخست سرمایه گذاری به شکل ابزار تولید ؛ دوم سرمایه گذاری به شکل مستغلات که در شکل کار انباشته شده است که قابل بهره برداری است مثلا شخصی خانه یا کلبه ای را می سازد و در آن زندگی می کند ولی گاهی آن را اجاره می دهد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۳۸
علیرضا مهری

وزیر آموزش و پرورش برای پاسخگویی به سوال نمایندگان به مجلس رفت. حادثه ی غم انگیزی در  مدرسه ای در استان آذربایجان غربی با موج رسانه ای همراه شد. اظهار نظرهای فوری از طرف برخی نمایندگان و مسئولین که در جایگاه قاضی و متهم قرار داشتند صورت گرفت. چند روز سوژه ی خبری ناب و نمایشی از سوال و جواب و البته گزارش کار و جلسات متعدد که چند وقتیست مد شده است.

از کتاب سوم ابتدایی که داستان پند آموز معلمی فداکار را به تصویر کشید تا دانش آموزانی که هنوز درگیر تبعات آتش سوزی چند سال پیش هستند. یکی درس آموز و دیگری ناراحت کننده و تاسف بار.اما مسئله به همین سادگی نیست.

در نگاه اول مشکل از معلم کلاس بود که  نتوانست دانش آموزان را از کلاس خارج کند. کمی که دقیق تر می شوند مشکل را در وجود بخاری نفتی در کلاس درس می دانند و با یک درخواست از نمایندگان برای بودجه قضیه فیصله پیدا می کند.آنچه در گزارش های خبری و جلسه ی مثلا سوال از وزیر دیده نشد شکوه از بی عدالتی بود.

بند 9 اصل سوم قانون اساسی را به کلی فراموش کرده ایم . آنجا که رفع تبعیض های ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی را وظیفه دولت اسلامی می داند. حتی وقتی فقر و بدبختی در کالبد حادثه ای این چنین خودنمایی می کند هم از خواب بیدار نمی شویم. تبعیض ناروا یعنی کلاس های هوشمند مدارس و الزامی شدن ورزش شنا برای برخی مدارس و کلاس های کپری برای برخی دیگر.یعنی یک عده از تحصیلات عالی برخوردار باشند و عده ای دیگر در سطوح بسیار پایین بمانند.استعداد است که در این سیستم ضایع می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۱۲
علیرضا مهری

در سال شصتم هجری قمری ، رهبران شیعیان کوفه ، نامه هایی به امام حسین (ع) نوشتند و آن حضرت را به کوفه دعوت کردند تا با او بیعت کرده و بر ضد یزید بن معاویه قیام کنند. اما وقتی عبیدا... بن زیاد به کوفه آمد و اوضاع را آنگونه ساخت که حمایت از ابی عبدا... ،پرهزینه شد ، جز اندکی از اهل کوفه سایرین از عهد خویش بازگشتند . عده ای با نیت قربه الی ا... به جنگ حسین بن علی رفتند و پس از به شهادت رساندن ایشان و اصحابش و اسارت خاندانش ، به شکرانه رفع فتنه ای که حسین (ع) بر ضد حکومت اسلامی برپا کرده بود ، در کوفه مسجدها ساختند . از سویی دیگر بسیاری از شیوخ اهل کوفه هم در ظهر عاشورا بر تپه ای ایستاده و دعا می کردند "خدایا نصرت خود را بر حسین نازل بفرما". سعد بن عبیده می گوید به آنها گفتم "ای دشمنان خدا چرا پایین نمی آیید تا او را یاری کنید؟".... و شد آنچه شد

سال شروع انقلاب اسلامی، شروعی بر مبارزه روحانیت در مرگ آباد تحجر و مقدس مآبی بود. چه ظلمهایی بر عده ای روحانی پاکباخته رفت ، چه خون دلهایی خوردند. شکوه هایی که علی (ع) از دست این قوم به پیش حضرت رسول کردند تداعی می شود. اولین گام ها برای حکومت اسلامی برداشته می شد ، برای انجام تکلیفی که بر عهده داشتند قیام کردند. بهانه های کوفیان برای مبارزه آغاز شد،" پیروز نمی شویم" ، "مردم را به کشتن می دهید" .... انگار کن پیروزی را فقط در این جهان می دیدند. فراموششان شده بود "ضمانت کرده اند اگر در این جهان پیروز نگردیم در آن جهان پیروزیم" ، پای این ضمانت را امام عدالت مهر کرده بود.

در جمود حوزه‏هاى علمیه ، تنى چند از عالمان دین باور دست در دست مردم فقیر و زجر کشیده گذاشتند ، خود را به آتش و خون زدند، انقلاب پیروز شد. دین فروشان دیروز که به جدایی دین از سیاست توصیه می کردند امروز چنان با شتاب وارد عرصه سیاست شده بودند که قصد کودتا داشتند. مقدس نماهای بیشعور از توجیه هرگونه فساد به اسم انتظار فرج به انگ زدن به روحانیون انقلابی روی آوردند. هنوز غم سنگین ظلم به مردم را آب گوارای پیروزی بزرگ شستشو نداده بودند که ندا رسید" آگاه باشید که شیطان حزب حزب خود را بر انگیخته ، و سپاهش را گرد آورده ، تا ستم به جای خود بازگردد، و باطل به محل خویش برود".

در دهه شصتم هجری شمسی ، در خط مقدم جبهه های حق علیه باطل هر زیارت عاشورایی مقدمه ی عملیاتی بود. منتظران واقعی ظهور و هر روز چشم انتظار عمل به وظیفه خود که همان جهاد در راه خدا بودند ، از جام معرفت و هدایت او لبریز می شدند و  گاهی چند ماه آمادگی نظامی به امید عملیاتی برای سربلندی اسلام. از سوی دیگر صدها کیلومتر عقب تر از خط مقدم عده ای دیگر هم زیارت عاشورا می خواندند، برای امام حسین اشک می ریختند و از شدت حزن غش می کردند، امام در راه یاری دین و حفظ اسلام یک قطره خون هم از دماغ هیچ کدامشان نیامد . بگذارم و بگذریم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۸
علیرضا مهری


جمهوری اسلامی به واسطه ی نهضتی که باعث شکل گیری اش شده است هویتی متفاوت با دیگر نظام های رایج دارد. نهضتی که با شعار نفی هرگونه سلطه به پیروزی رسید و انقلاب دوم  نسخه ی گسترش یافته در سطح بین الملل همین شعار بود.امروز که سه دهه از پیروزی انقلاب گذشته است می توان خطوط اصلی سیاست خارجه مطلوب را مشخص کرد. اما رسیدن به رویکردها و رفتارهای مطلوب و بایسته جمهوری اسلامی در سیاست خارجی نیاز به بحث و بررسی بیشتری دارد. عدم پذیرش هرگونه سلطه و استقلال کامل از ابرقدرت ها در قانون اساسی مورد تاکید قرار گرفته است و استقلال خواهی و ظلم ستیزی ما محدود در جغرافیای خودمان نیست ، بلکه آرمانی است جهانی. فرق رویکرد اسلامی با ناسیونالیسیتی همین جاست که ناسیونالیست ها استقلال را برای برتری نژاد و ملت خود می خواهند اما اسلام ناب استقلال را برای نجات همه ی ملت های مستضعف از چنگال ابرقدرت ها تجویز می کند.

در اصل سوم قانون اساسی می خوانیم که معیارهای تنظیم سیاست خارجی" معیارهای اسلام ، تعهد برادرانه نسبت به مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان" می باشد. مبنای سیاست خارجه در ادبیات رایج منافع ملی هر کشور است. در حالی که در جمهوری اسلامی حمایت بی دریغ از مستضعفان در دستور کار قرار می گیرد و ادبیات رایج به رسمیت شناخته نمی شود. تعبیر پناهگاه آزادی خواهان بودن کشور ما که امام خمینی(ره) به کار بردند نشان می دهد که برنامه ریزی برای مبارزه با ظلم جزو هویت جمهوری اسلامی است.

در تقابل دائمی با کشورهایی هستیم که قصد دشمنی و ظلم دارند. دوگانه منافع ملی و ظلم ستیزی اینجا مطرح می شود که برای رسیدن به منافعی با زورگوها و ابرقدرت ها مراوده داشته باشیم. این شیوه مذموم است و باید در هر شرایطی با ظلم مبارزه کرد. البته تعامل با کشورهایی که دشمنی ندارند در دستور کار دستگاه سیاست خارجه باید قرار بگیرد و نگاه های تنگ نظرانه نباید باعث محصور شدن کشور در فضای بین المللی شود. پس تقابل با ابرقدرت ها و دشمنان اصلی آزادی خواهی جزو اصول خدشه ناپذیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۰
علیرضا مهری