فرتوت

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

روشنفکری از جمله مفاهیمی است که کمتر درک درستی از معنای آن در سطح جامعه وجود دارد. بیشتر از اینکه در جای خود به کار برود به تیپ های خاصی از افراد اطلاق می شود. اگر امروز کمی دقیق تر شویم می بینیم تفاوت معنا داری بین معنای حقیقی یک روشنفکر و آنچه در ذهن افراد جامعه می باشد وجود دارد. اگر در تهران باشید عینک های عجیب را حتما دیده اید و اگر آن را هم ندیده باشید کافه های راسته ی دانشگاه تهران تا ولیعصر را حتما درک کرده اید. امروز متاسفانه واژه روشنفکر به افردی نسبت داده شده است که حتی چند ثانیه هم توانایی کشیدن این بار سنگین را ندارند.

متاسفانه روشنفکر نماهای ما هیچ گاه مردم و جامعه خود را نشناختند و درک نکردند. هیچ وقت برای تغییر وضع موجود تلاشی انجام ندادند و اگر هم انجام دادند بسیار مقطعی و کوتاه مدت بوده است. شاید بارها این افراد را دیده ام درحالی که تقیدی به قانون نداشتند. از خیابانی که چراغ عابرش قرمز بود عبور کردند. آنچه اینها از قبله ی آمالشان درک کرده اند تنبلی و ظاهر زننده و... است و آنچه یاد نگرفته اند نظم و قانون گرایی و علم گرایی است. همان قول معروف که قسمت های خوب تمدن غرب را کسب نکرده اند اما بدی هایش را به صورت کاملزندگی می کنند .

شاید افرادی که به شدت تحت تاثیر این نوع نگاه قرار دارند کم خطر تر و قابل تحمل تر باشند اما آنهایی که از این سرتاپا مقلدان غرب تقلید می کنند را باید جدی گرفت. همان هایی که کم کم در جامعه ی شهری خودشان را به رخ می کشند. همان هایی که اصلا اهل بحث نیستند. همان هایی که به شدت قائل به تمسخرو برخورد سلبی با اقشار دیگر جامعه هستند. همان هایی که در اجتماع حاضر نمی شوند مگر به بهای آزار دیگران .هر روز برمبنای فکر توخالی و اعتقاد سستی که دارند مانور می دهند و احساس می کنید که اینها در اکثریتند.   افزایش دامنه ی این افراد باعث می شود روح فکر و بحث در جامعه منکوب شود و فضای سرد بر جامعه حاکم شود.

رشد این طرز فکر در جامعه ای که نسبت به بحث تربیت بی تفاوت است بسیار زیاد است. باید برای احیای روشنفکر واقعی در جامعه تلاش بسیاری انجام داد. قطعا احیای روشنفکر واقعی و فعالیت آن در جامعه هم مقابله ی خوبی برای جریان روشنفکر مآب است هم جلوی رشد آن طرز فکر مخرب در جامعه را می گیرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۰۶
علیرضا مهری

هر انتخابات تجربه ای است برای جامعه و روی منش سیاسی افراد تاثیرگذار است. این انتخابات هم به نوبه خود درس هایی دارد که باید خوب درکش کرد. آنچه دیروز پای صندوق های رای تجربه شد مشارکت قابل قبول مردم در پای صندق ها بود که باید به فال نیک گرفت. هیچ اتفاقی نمی تواند باعث شود این اتفاق بزرگ سیاسی زیر سوال برود. برخی این گونه القا می کنند که انتخاب برخی افراد نه به نظام است. همان طور که در سال 88 این گونه القا شد. آنچه نتیجه ی انتخابات  است حضور و حساسیت مردم نسبت به آینده و اعتماد به سیستمی است که انتخابات را برگزار می کند. همین اعتماد به سیستم برگزار کننده انتخابات نشان می دهد ادعای وقوع تقلب در این سیستم انتخاباتی مورد قبول جامعه نیست.

تحلیل انتخابات و ترکیب آراء نشان دهنده ی خواست مردم در آن برهه زمانی است که نشات گرفته از شرایط کشور است. یعنی تاثیر مستقیم اتفاقاتی که در فضای مردم و حکومت می افتد را می توان در نتایج انتخابات مشاهده کرد.تحلیل جالبی ارائه می دادند که اگر مردم به افرادی که شعار اقتصادی نداده اند رای دهند حکایت از این می کند که مسئله ی اصلی کشور را اقتصاد نمی دانند یا حداقل راه حل مسئله ی اقتصادی را سیاسی می دانند. یا در انتخابات به صورت مشخص بحث هزینه و فایده بحث هسته ای در انتخابات طرح شد و قطعا نتیجه انتخابات را می توان از این جنبه تحلیل کرد.

رای سیاسی هم از جمله بیماری هایی است که در روزهای نزدیک به رای گیری شیوع پیدا می کند. از جمله در این انتخابات با توجه به نظر سنجی ها گمانه زنی هایی صورت گرفت. موج هایی شکل گرفت تحت عنوان لزوم رای دادن به گزینه ی واحد اصولگرا تا گزینه ی اصلاح طلب رای نیاورد. به نظرم این گونه تحلیل ها مورد قبول نخواهد بود و رای سیاسی از اساس خلاف انتخاب اصلح و روش صحیح انتخاب است. باید دید که چرا اتفاقات سال 88 درس عبرتی برای عده ای نشده است که در این انتخابات هم رای سیاسی انداخته اند؟


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۲ ، ۰۶:۲۸
علیرضا مهری

متن زیر را یکی از مخاطبان برای انتشار دادند

1.واقعا لازم است که فریاد زده شود که دیگر کارد به استخوان رسیده و دشمن پشت دروازه ها است و دارد فشار می آورد و ... هنگامه مقاومت است؟

2.واقعا لازم است در حالی که عمده مردم بر اساس همین گزارشهای صدا سیما و حتی آمار گیری های میدانی تک تک ما مشکل اصلی اقتصاد را به درستی سو تدبیر رییس جمهور و دستگاه اجرایی میدانند ما همه چیز را شیفت دهیم به تحریمها؟

3.آیا واقعا لازم است قبل از اطلاع رسانی درست و گسترده در رابطه با اهمیت مقاومت و مضرات سازش مردم را به ناگاه وارد یک چنین تصمیم گیری بزرگی بین دو گانه سازش و مقاومت کنیم؟

4.آیا واقعا لازم است امتحان کنیم که چقدر فرهنگ مغفول بوده و چقدر ارزشهای سرمایه داری در مردم ریشه دوانده و چقدر مصرف زده شده اند آیا واقعا در این مقطع لازم است؟

آیا فکر کرده ایم وقتی بعد از جنگ خواص نه فرهنگ و نه گفتمان مقاومت را عمومی نکرده اند و حالا داریم امتحان این دروس را از مردم میگیریم ؛اگر خدای نکرده پای عوام بلغزد چه میشود؟(این جنگ شبیه جنگ 8 ساله و فتنه نیست که با بیت المقدسها و 9 دی ها حل شود)

آیا واقعا این جهار مورد لازم است؟

وقتی از یک پیچ (مخصوصا تاریخی) رد میشوی مهم است که به قدمهایت دقت کنی و مسیر حرکتت؛ و اعضای بدن یا ماشین را از درون متمرکز نگه داری نه اینکه همه نگاهت به پرتگاه باشد و فکر مقاومت برای نیفتادن.باید نگاه همه سیستم به مسیر و هدف باشد ونه دائما منفعلانه دم از مقاومت برای نیفتادن در دره بزند.هدف نیفتادن نیست . هست؟

من که فکر میکنم این استراتژی غلط است.

مثل تیم فوتبال مالدیوی رفتار میکنیم که قبل از روبرو شدن با برزیل میگویند.ما برای باخت نیامده ایم.

آیا این شرایط حاکم است؟

نظر شما چیست ؟ آیا هرگز به یک نفر که یک سرما خوردگی ساده دارد میگویند مقاومت کن تو پیروز میشوی؟

به یک سرطانی چطور؟

ما فوق فوقش از روی بی احتیاطی سرما خورده ایم پس چرا داریم آماده مرگ میشویم؟

باید قیول کرد که دمیدن بر شیپور مقاومت بزرگ جلوه داد ن تحریم هاست و جلب توجه مردم بدان سو.

اصلا اتفاقی نیفتاده که نیاز به مقاومت باشد.به قول آقا وحید جلیلی "فوقش کره کمیاب شده "

واقعا این مقاومت میخواهد؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۱۹
علیرضا مهری

اهمیت شیوه ی تبلیغات و همچنین میزان صرف هزینه برای رسیدن به قدرت از جمله مسائلی است که باید بررسی کرد . قبل از شروع بازه ی تبلیغات مسئله به گونه ی دیگری قابل تحلیل بود اما امروز شرایط متفاوت است.

 

اول .  تلاش صداوسیما برای برگزاری برنامه های متنوع برای رساندن مردم به شناخت به عنوان تنها فعالیت انتخاباتی کافی نبود و مردم در فضای کوچه و بازار احساس کاستی می کردند. تبلیغات خیابانی و ستادهای شهری از جمله ساختارهای انتخاباتی است که نبود آن باعث کم شدن شور انتخاباتی در فضای جامعه می شود که قطعا در مشارکت تاثیر گذار است. این نیاز در جامعه باعث می شود برای انجام حداقل های تبلیغات در شهرستان ها ستادهای کاندیدا تشکیل شود. قطعا تشکیل ستاد در شهرستان ها نیاز به صرف هزینه ی قابل توجه ای دارد که تامین این هزینه برای کاندیدای مستقل تقریبا غیر ممکن است. صحنه ی انتخابات نشان می دهد که تامین هزینه ی تبلیغات کاندیدا توسط گروه ها و جبهه های سیاسی صورت می گیرد. اینکه گروه های سیاسی در کشور به پول های هنگفتی دسترسی دارند نشان از تشکیل حلقه های قدرت و ثروت دارد. به صورت خوشبینانه اگر ارزیابی کنیم،دزدی از بیت المال و امکانات دولتی و موسسات فرهنگی صورت نگرفته است و صاحبان سرمایه برای به قدرت رسیدن کاندیدای متبوعشان دست به ولخرجی می زنند و در این ولخرجی ها هم منافع خود را پیگیری می کنند.

دوم. تعدادی از کاندیدا به صورت علنی از گروه های سیاسی خرج می کنند و به عنوان کاندیدای پرخرج انتخابات شناخته می شوند. آقای قالیباف از جمله کاندیدایی که به دلیل طولانی بودن بازه تبلیغاتی اش هزینه بسیار انجام داده است. در کنار این جریان کاندیدایی همچون آقای جلیلی با شعار ساده زیستی و پرچمداری گفتمان انقلاب وارد فضای انتخابات شدند . اگرچه این افراد با شعار ساده زیستی و به عنوان کاندیدای وارد گود انتخابات می شوند اما متاسفانه جریان های سیاسی خود را به این افراد نزدیک می کنند و فکر خود را بر فعالیت انتخاباتی این افراد تحمیل می کنند . به عنوان مثال  با نزدیک شدن جبهه پایداری به فعالیت های انتخاباتی آقای جلیلی تبلیغات پرخرجی در سراسر کشور انجام می گیرد. همین جنس تیلیغات جبهه پایداری را در انتخابات مجلس گذشته به یاد می آوریم. شاید این کاندیدای ریاست جمهوری معتقد به هزینه ی کمتر در تبلیغات باشد اما برآیند فعالیت انتخاباتی او با شعارهایش فاصله دارد .وقتی در مسئله به این سادگی شعار با عمل متفاوت می شود می توان انتظار داشت که در مسائل کشور قبل و بعد از انتخابات هم همین اتفاق بیافتد.

 

سوم. ماهیت فعالیت های انتخاباتی در شهرستان ها با همزمانی انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری مشخص شده است. پررنگ شدن تبلیغات شورای شهر و نادیده گرفتن تبلیغ ریاست جمهوری نشان می دهد پیگیری منافع قومی و فردی بر منافع جامعه ارجحیت دارد. منافع گروهی و قومی در انتخابات شوراها شهر راحت تر پیگیری می شود به همین دلیل فعالان سیاسی بیشتر از اینکه به دنبال انتخاب اصلح برای ریاست جمهوری باشند سعی در به قدرت رساندن نماینده خود در شهر دارند.این ضعف ناشی از عدم برنامه ریزی برای تربیت سیاسی مردم دارد که باید برای آن فکری جدی کرد.

 

ضعف های اساسی در ساختار انتخابات وجود دارد و باید برای اصلاح آنو برگزاری هر چه بهتر انتخابات فکر شود. اینکه کاندیدای مستقل بدون متصل شدن به حلقه های قدرت و ثروت نمی توانند رئیس جمهور شوند نشان از ضعف جدی در سیستم انتخابات است. قطعا یکی از مشکلات اصلاح و تکامل قوانین این چنینی جزمیت عده ای است که راه اصلاح را می بندند. این جزمیت و تحجر را می توان در بالا بردن اعضای شورای نگهبان تا معصومیت مشاهده کرد که ان شاء الله این جهالت ها از بین خواهد رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۰۳
علیرضا مهری

متن زیر توسط رفیق عزیز آقای پیامی نوشته شده است

دهه فجر سال 91، واحد مرکزی خبر در سلسه گزارشاتی خبرنگار خود را با کیک و شیرینی به شهرستان‌ها می‌فرستاد؛ تیم اعزامی در آنجا جشن تولدی برای انقلاب می‌گرفت و بعد تصاویر شادخواری مردم ثبت می‌شد. البته این مراسم پر فیض در بعض شهرستان‌ها با رقص و موسیقی هم عجین می‌شد تا برای انقلاب سنگ تمام گذاشته شود. در این میان یک سؤال بر زمین می‌ماند: «این مردم چقدر انقلاب را می‌شناسند؟» و یا اینکه «ما چقدر به فکر آگاهی مردم هستیم؟»

رهبر انقلاب (حفظه ا...) به شهرستانی سفر می‌کند. در مراسم استقبال حسینی‌بای به سراغ دختر جوانی می‌رود و می‌پرسد «چه احساسی داری؟» او هم گریه‌کنان و در همان حال که با گوشه‌ی چفیه‌ای که بر سر دارد، اشکش را پاک می‌کند، می‌گوید: «خیلی خوشحالم!» و بعد تصویر پسرکان و پیرزنانی که از احساس خود به رهبر انقلاب می‌گویند.

اما مگر علاقه و احساس به نایب امام زمان(عج) اشکالی دارد؟ آیا اینکه نشان دهیم ملت ما در اوج تحریم‌های فلج کننده، شاد و خوشحال جشن انقلاب می‌گیرند چیز بدیست؟

« لحن و محتوای تبلیغات تلویزیونی ما اکثراً به گونه‌ایست که تو گویی امت مسلمان را باید با استفاده از حیله‌های روانشناسانه فریفت و آنان را به صحنه‌های جان‌فشانی و ایثار کشاند، غافل که اگر تبلیغات غربی بر غفلت و فریب مردم استوار است، بالعکس، تبلیغات ما باید بر آگاهی آنها تأکید داشته باشد»[1]

دانشجوی غافل، دانشگاه سرخوش، رئیس پیروز

کمال بشر واقع نمی‌شود مگر با انتخاب آگاهانه. فلذا حکومت دینی باید امکان انتخاب آگاهانه را برای شهروندان خود مهیا سازد. چه در قامت مقابله با اشاعه بی‌بندوباری و چه تلاش برای تحقق آزادی بیان. اینطور نیست که گمان کنیم چون جمهوری اسلامی حکومت حقه است و حفظ آن اوجب واجبات، پس باید بأی نحو کان (من جمله تخدیر با موسیقی و سوء استفاده از غرایز) همه مردم را همراه آن کنیم. اهمیت انتخاب بر مبنای فکر (هر چند در قدم‌های اول شبه فکر باشد) و پرهیز از میدان‌دادن به غرایز نفسانیه تا جاییست که حکومت دینی مجاز به ایجاد مشغله و یا غافل کردن افکاری که احتمال تعمیق تعارض ایشان با حکومت اسلامی می‌رود، نیست. ترجمان ملموس غافل کردن افکار متعارض این است که تشکل‌های دانشجویی زاویه‌دار با نظام، نتوانند مجوز برنامه سیاسی بگیرند اما به کرات کنسرت و جشن برگزار کنند. چه اشکالی دارد که دانشجوی دختر تمام فکر و ذکرش، تبرج باشد و دانشجوی پسر مدام در پی پرداخت زکات علم خود به ایشان و یا کسب علم نافع از محضرشان باشد؟ اما دانشجویان باید لطف کنند و کاری به سیاست و مسائل مملکتی نداشته باشند. الگوی مدیریت این‌ روزهای دانشگاه (حداقل دانشگاه تهران) به طرز وحشتناکی منطبق بر سیاست استعمار امریکاییست... غافل کردن جوانان از مسائل اصلی.

دوستی از دانشجویان امیرکبیر می‌گفت: «در ایام فتنه به اساتید گفتند امتحانات کلاسی بیشتری بگیرید تا دانشجویان وقت پرداختن به مسائل سیاسی پیدا نکنند.» و این یعنی مشغول کردن کسانیکه به برکت فتنه مجبور به تفکر و یا حداقل انتخاب شده‌اند. انتخابات و بحث‌های سیاسی پیش و پس از آن بهترین محیط برای ایجاد گفتگو و طرح مباحث اندیشه‌ای برای دانشجویانی است که به کودکان مدرسه‌ای می‌مانند. لکن مسئولین چون شکست دانشجویان حزب‌الهی را در کف و سوت می‌بینند، به آن قرینه از بحث و مناظره هم در هراسند. این می‌شود که دانشگاه باید از بیخ و بن سیاست‌زدایی شود. چرا که از سیاست‌زدگی می‌ترسیم؛ حال آنکه فقدان فضای پایدار و عقلانی گفتگوی سیاسی و اندیشه‌ای موجب رفتارهای ناهنجار و سیاست‌زدگی مخاطب می‌شود. فی‌المثل اگر قرار باشد دو جریان مطرح چهارسال یکبار و چند هفته مانده به انتخابات به هم برسند، در آن فرصت محدودِ جمع کردن آرای مردم، جز طرح اتهام و بداخلاقی نخواهیم دید. حال آنکه اگر هر هفته دو ساعت جلسه بحث باشد، دیگر این قسم افشاگری‌ها راه به جایی نمی‌برد و طرفین باید از لایه مباحث سطحی و برچسب‌زنی‌ها به مسائل اصلی برسند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. در این فضاست شعور سیاسی مردم ترقی می‌کند و گروه‌ها کمتر می‌توانند از احساسات ایشان سوء استفاده کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۴۷
علیرضا مهری

نقش روحانیت در انتخابات از جمله مسائلی است که چند سالی است دوباره پر رنگ شده است. امام موافق  دخالت ائمه جمعه در انتخابات نبودند و تاکید بر حضور فعالانه اقشار مختلف در انتخابات را داشتند. پیدا کردن حجت برای رای دادن به معنای پررنگ تر شدن نقش روحانیت در انتخابات نیست. بلکه تاکید ایشان روی این مسئله که تفاوتی بین روحانیون و اقشار دیگر برای انتخابات وجود ندارد نشان می دهد ایشان هیچ نقش موثری برای روحانیون در انتخابات در نظر نداشتند.

از طرف دیگر تحلیل انتخابات بر مبنای توجه به اقشار مستضعف و ضعیف جامعه نشان می دهد که اولویت اول مسئولین باید این باشد که کمبودهایی که برای اقشاری در جامعه ایجاد شده است را جبران کنند و این مهم ترین مسئله در فضای سیاسی کشور باید باشد پس توجه جدی و داشتن برنامه برای بهبود وضع اقشار فرودست باید در اولویت انتخاب ما قرار گیرند .

بحث حضور در انتخابات که نشان دهنده تایید نظام است بسیار ظریف است که به نظرم باید روی آن دقت کرد. تاکید امام این بود که اگر حضور نشان از تجمع مسلمانان روی عقیده شان به حکومت دینی باشد قطعا مبارک است. پس نیت افراد برای حضور در انتخابات و اقبال شان به دین و اجرای احکام دینی بسیار اهمیت دارد . آقای هاشمی رد صلاحیت شد و بسیاری از اطرافیان پیش بینی می کردند که مشارکت با رد آقای هاشمی پایین بیاید. البته کاهش مشارکت معلول این علت است اما باید توجه داشت که در تحلیل علت این اتفاق می توان گفت که مردمی که به خاطر حضور هاشمی وارد عرصه انتخابات می شوند قطعا با هدف وحدت اسلامی و به رخ کشیدن وحدت در نظام اسلامی نیست. یعنی فردی که از نظام نا امید شده است و تنها حضور فردی مثل هاشمی او را امیدوار می کند . قطعا بعد از پایان ریاست جمهوری ایشان بازهم فضای ناامیدی بر این گونه افراد مسلط می شود و این به خاطر شناخت نادرست این افراد از جایگاه ریاست جمهوری است.

یکی از اتفاقات خوشحال کننده ی این انتخابات این است که جوانان مذهبی گزینه ی ایده آلی برای انتخابات ندارند و به صورت حداقلی وارد انتخابات می شوند. یعنی منجی ندارند و این روحیه منجی گرایی ان شاء الله در ایشان از بین می رود. منتقل شدن این رویکرد به جامعه مفید فایده است و باعث رشد سیاسی بدنه ی مردم می شود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۰
علیرضا مهری