فرتوت

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

اول. حسودان انقلاب مردم در مصر را نتوانستند تحمل کنند و بعد از یک سال التهاب آفرینی بالاخره ماهیت خودشان را نشان دادند. علیه رای مردم اقدام کردند و نشان دادند که ادعای دموکراسی خواهی این قماش بازی مسخره ای است و اعتقادی پشت آن نیست. نشست امت واحده در سال گذشته که یکی از رهبران اخوان المسلمین به ایران آمده بود نکات جالبی در خصوص نگاه اخوانی ها به حکومت مطرح کرد اما از همه جالب تر این نکته بود که گفت انقلاب زود به وقوع پیوست و برنامه ریزی ما و تربیت نیروی ما در مرحله ی وقوع انقلاب نبود. جامعه سازی و کار تشکیلاتی که اخوان المسلمین انجام داده بود اگر چه بسیار قوی تر و پیشرفته تر از تشکیلاتی بود که باعث وقوع انقلاب اسلامی در ایران شده بود اما هنوز به بلوغ نرسیده بود. به بلوغ نرسیده بود که همه ی جامعه ی مصر یکسره پای صندوق های رای نیامدند و انقلاب را از خود ندانستند.

 

چند ماه پیش بود که یکی از دوستان در وبلاگش از مشکلات کمر شکن اقتصادی مصر گفت و از دلیل رابطه با آمریکا و فشار مردم به دولت. امروز یکی از دلایل خاموش بودن عده ای در این خیمه شب بازی فشار اقتصادی بود که مرسی برای کم کردن آن نتوانست کاری انجام دهد و احتمالا اگر کس دیگری هم بود نمی توانست. عدم وجود مرز بندی ایدئولوژیک در روابط خارجه و سوء تدبیر کشورهایی که می توانستند از مصر به عنوان یک کشور انقلابی حمایت جدی انجام دهند اما ندادند باعث شد که نسخه های متفاوتی برای درمان بیماری مصر بر روی میز مرسی نباشد و شاید خود او هم مقصر بود. بی تدبیری عده ای باعث شد اسلامگرایی در مصر قدرت را از دست بدهد و شاید حکمتی در آن است . در سختی و مبارزه امت ساخت می شود.

اما امروز که مصر طعم کودتا را می چشد بی خاصیت بودن برخی کشورها و ناتوانی آنها در سیاست خارجی را لمس می کنم و می فهمم که وقتی بر روی اسلام سیاسی در مصر تیغ کشیدند از فشل بودن برخی از کشورها خیالشان راحت بود. از همان کشورهایی که تا چند روز از رصد رسانه هایشان نمی توانی بفهمی چه موضعی دارند و یکی به نعل می زنند و یکی به میخ. همان کشور هایی که باب اصلاح در سیاست خارجی شان بسته شده است و به همان وضعی که در آن قرار دارند قانعند. شاید باید چند سالی به خودمان بگوییم به ما چه ... ولی با خون دل هایی که پای این آینه دق می خوریم چه کنیم؟ به تحصن برادران مسلمان در مصر می گوید اردوکشی خیابانی. حاشا و کلا از این بصیرت .......

پ.ن: در این ماه رمضان دعا برای برادران مسلمان در مصر فراموشتان نشود.

پ.ن2: عکس از سایت پرس تی وی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۰۰:۴۳
علیرضا مهری

صنعت نفت کشور از جمله صنایعی است که فعالیت آن هیچ گاه متوقف نمی شود. اقتصاد وابسته به نفت و سیر کردن شکم حداقل 70 میلیون نفر انگیزه ی خوبی برای گسترش و زنده نگاه داشتن صنعت نفت است. اما این زنده نگه داشتن با صرف چه هزینه ای صورت می گیرد؟ نفتی که به عنوان سرمایه ملی در اختیار ما قرار دارد به چه میزان و در چه بازه ی زمانی و به چه روشی باید استخراج شود تا بیشتر استفاده را بتوان از آن برد.

یکی از عبارت هایی که به صورت معمول در سخنرانی های مسئولین نفت مورد استفاده قرار می گیرد تولید صیانتی است. مفهومی که در سند چشم انداز به آن اشاره شده است و معنای همه فهم آن این است که به جای تولید شتابان از مخازن نفتی که باعث کم شدن میزان تولید از هر چاه می شود تولید بدون شتاب و با برنامه انجام گیرد تا بتوانیم مقدار نفت بیشتری از هر چاه تولید کنیم. این استراتژی به ظاهر بسیار ساده به نظر می رسد اما در واقع برای جلوگیری از بلعیدن نفت باید بتوانی در مقابل دولتی که شکم 70 میلیون نفر را سیر می کند بایستی. دولتی که نفت برایش همچون مواد مخدر است و در حالت خماری به سر می برد و باید بتوانی او را راضی کنی تا دست از مواد مخدر بردارد. مطمئنا این کار سخت تا به امروز انجام نشده است و نوک پیکان سیاست های نفتی کشور تولید سریع تر برای توسعه ی بیشتر است؛ بدون توجه به آیندگان و فرصت سوزی که صورت می گیرد.



در کنار این نگاه کلان به حوزه ی نفت تنها چیزی که اساتید در چند واحد بهره برداری زمزمه می کردند روشن بودن فلرها و سوزاندن گازهای با ارزش در مناطق نفتی است. حجم بسیار بالای گازی که می تواند حجم بالایی سرمایه را وارد کشور کند به دلیل بی رقبتی مسئولان به تامل در باب جلوگیری از هدر رفت سرمایه ملی سوزانده می شود. تولید صیانتی شاید سرمایه ملی را تا چند سال خارج از دسترس کند اما از بین نمی برد ولی سوزاندن گاز به معنای به هدر دادن سرمایه با ارزش ملی است. اینکه چه زمانی به این جمع بندی خواهئد رسید که جلوی این خیانت گرفته شود را نمی دانم اما این را خوب می دانم که هم کلاسی های من در رشته نفت در دانشگاه ساعت ها وقت خود را صرف کشیدن سیگار در پشت ساختمان دانشکده می کنند و بسیار هم خوشحالند. و اساتید عزیز ما هم بیش از اینکه نگران این مسائل اساسی باشند در فکر تدریس و انتقال مطالبی هستند که بعد از 4 سال نمی فهمم که به درد چه کاری می خورد. شاید به قول استاد ما که خود را بسیار روشنفکر می داند خواندن انتقال جرم در جهان بینی ما تغییری ایجاد کند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۳:۵۳
علیرضا مهری

پیروزی احمدی نژاد در انتخابات 84 را می توان نتیجه ی غلبه ی گفتمان عدالت در فضای جامعه دانست. گفتمانی که چند سالی فعالیت و تلاش صورت گرفت تا به خوبی در جامعه شناخته شود. نتیجه ی این گفتمان سازی رای احمدی نژاد در دور اول 84 بود. احمدی نژاد هم بعد از پیروزی در انتخابات گفتمان غالب را گفتمان خود معرفی کرد و شروع به دادن شعارهایی بر مبنای عدالت کرد. باید چند مسئله را در نظر گرفت تا نگاه واقعی تر شود تا بتوانیم تحلیل بهتری در شرایط حساس ارائه دهیم.

 

اول. آنچه به عنوان اقبال مردم در انتخابات تحت عنوان گفتمان سوم تیر به آن اشاره می شود در انتخابات 84 اتفاق افتاد. دکتر احمدی نژاد در دور اول با اختلاف کمی از مهدی کروبی به دور دوم انتخابات راه یافت. در دور دوم تعدادی زیادی از نیروهایی که احساس خوبی نسبت به مدیریت دوباره هاشمی بر فضای کشور نداشتند وارد عرصه شدند و احمدی نژاد پیروز دور دوم انتخابات 84 شد. آنچه در خصوص احمدی نژاد ذکر می شود این است که از سال 84 روند انحراف و فاصله گرفتن احمدی نژاد از آرمان هایش شروع شد در حالی که اقبال واقعی به شعار و گفتمان احمدی نژاد در سال 88 بود که با آراء خیره کننده پیروز انتخابات شد.

 

دوم. آنچه باعث مطرح شدن گفتمان عدالت در سطح جامعه شد حرکت جدی تحت عنوان جنبش عدالتخواهی بود . حرکتی که شروعش از مطرح شدن دوباره ی بحث عدالت توسط رهبری در سطح جامعه بود. دانشجویان با هدف پیگیری این دغدغه ی رهبری وارد عرصه شدند و چنان جریانی را شکل دادند که باعث شد احمدی نژاد عدالت را به عنوان شعار اصلی خود در سال 84 مطرح کند. نکته قابل توجه این است که پیگیری و فعالیت جدی و انقلابی دانشجویان در چند سال باعث شد این گفتمان دوباره زنده شود. گفتمان مسئله یک شبه ای نیست که دو هفته مانده به انتخابات ایجاد شود. اینکه بگوییم گفتمان مقاومت و دو هفته ای ایجادش کنیم و اقبال عمومی به آن ایجاد شود کاریکاتوری است. باید به شعاری که داده می شود معتقد بود و برای آن جنگید تا مردم درکش کنند. در چند دور پایانی مذاکرات با 5+1، آنچنان فضای رسانه ای پرفشار بود که احتمال عقب نشینی بسیار زیاد بود. در چنین فضایی تعداد محدودی دانشجوی انقلابی به صورت حداقلی در مقابل این موج رسانه ای فعالیت می کردند و بدنه ی حزب الله در خواب بود. حتی افرادی که خود را انقلابی ترین افراد جبهه حزب الله می دانند. چه شبهایی که با ناراحتی احتمال عقب نشینی، می گذارندیم. قطعا چند ماه مانده به انتخابات وقتی اقبالی به مسئله ی مقاومت در حزب الله دیده نمی شود می توان به راحتی گفت که کارد به استخوان رسیده که آقایان شب انتخابات از خواب بیدار شده اند.

پیروزی روحانی یا مشکلات کشور مسئله ات کدام است؟

سوم. جنبش دانشجویی بعد از پیروزی احمدی نژاد در سال 84 به خواب عمیقی فرو رفت. امروز بعد از انتخابات 92 صداهایی از گوشه و کنار دانشگاه ها شنیده می شود که انذار می دهند. امروز که دیگر قدرت سیاسی در دست شان نیست احساس تکلیف کرده اند و به دنبال انجام فعالیت های جدی هستند. اما برادری که تازه امروز از خواب بیدار شده ای جوش نزن. می دانم تمام دغدغه ات این است که سال 96 حزب تو پیروز انتخابات شود پس خواهشا ادعای خط امامی بودن و سوم تیری بودن نداشته باش. مشکلات کشور تو را اینگونه نرنجانده بود که امروز پیروزی روحانی تو را رنجانده است.

دانشجوی عدالتخواه انقلابی جنس و حجم فعالیتش قبل و بعد از انتخابات نباید تغییر چندانی کند . آن قدر مشکل در فضای کشور وجود داشت که لحظه لحظه ی زندگی اش را صرف امربه معروف و نهی از منکر کند. نه اینکه منتظر انتخابات بنشیند تا شخصی رای بیاورد که بتواند وجدانش را راحت کند و فعالیت های عدالتخواهانه اش را رها کند به امید آنکه رئیس جمهور منتخب بار همه کارها را بر دوش بکشد.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۵:۲۰
علیرضا مهری