فرتوت

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

امروز برنامه ای درخصوص بررسی رویکرد سیاست خارجی دولت در دانشکده برگزار شد. برنامه ای با سه سخنران که در فضای بحث همگی منتقد توافقنامه و فضای سیاست خارجی دولت بودند. توافقنامه ای که امروز موافقان زیادی ندارد و در فضای دانشگاهی بجز صادق زیباکلام فرد شاخص دیگری برای دفاع حضور نمی یابد. دلیل این عدم اقبال دو مسئله است. اولا متن توافقنامه اشکالات و ایرادات فراوانی دارد که اجازه دفاع از آن را نمی دهد. به همین خاطر ریسک حمایت از توافق نامه را هیچ کس نمی پذیرد و در فضای مقالات و رسانه ها هم صرفا از کلیت فضای دولت حمایت می شود.

ثانیا. جریان روشنفکری در گذشته هم حاضر به بحث جدی در فضای کشور نبود. امروز هم به واسطه ی به قدرت رسیدن سیاسیون مدنظرشان به هیچ وجه احساس مسئولیتی نسبت به ایجاد فضای بحث ندارد. نماینده ی این جریان در حال مذاکره است, چه دلیلی وجود دارد که به انتقادها پاسخ دهند؟

نکته ی جالب توجه و قابل ستایش این برنامه این بود که 20 الی 30 نفر سه ساعت شنونده ی  بحث های مختلف در خصوص رویکرد سیاست خارجی دولت بودند. یعنی احساس مسئولیت نسبت به مطلع شدن و شنیدن نظر منتقدان در این افراد در این حد وجود دارد. در دورانی که سایت چک کردن و بی حوصله بودن یکی از مشخصه های دانشجویان است. قطعا آینده ی چنین احساسی مبارک است و باعث بروز اتفاقات خوب در دانشگاه می شود. اتفاقی از جنس فکر کردن و حضور فعال داشتند.

در کنار این متحد شدن ، بازتولید جریان دغدغه مند و انقلابی دانشگاهی درحال انجام است. قطعا اتفاقات آینده ی در فضای جامعه عیار خوبی برای این بازتولید جریان دانشجویی خواهد بود. 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۴۰
علیرضا مهری

چند سالی است که توجه ویژه ای به آزاداندیشی به عنوان باب جدیدی در فعالیت های دانشجویی شده است. اگر چه صرفا توجه صورت گرفته است و حرکت قابل قبولی در فضای دانشگاه ها دیده نمی شود. دغدغه ای که در بین بسیاری از دانشجویان به واسطه ی تاکیدات رهبری ایجاد شده بود امروز فروکش کرده است. نوع مواجهه جریان دانشجویی با دغدغه ها و مسائلی که رهبری در دیدار دانشجویی مطرح می کنند عموما شلخته است. یعنی تا چند ماه یا چند سال بعد از بیان دغدغه حرکت های پراکنده و بی هدفی صورت می گیرد و بعد از آن به فراموشی سپرده می شود.

هدف از نوشتن این مطلب وارد کردن نقد به دانشجویان و جریان دنشجویی نیست. صرفا نکاتی است که در این چند سال فعالیت دانشجویی به آن رسیده ام. شکل گیری و احیاء آزاداندیشی در فضای دانشگاه یک فرآیند است. نمی توان انتظار داشت که این فضا و گفتمان در چند سال در دانشگاه غلبه پیدا کند و به کمال برسد. اما این فرآیند توسط چه جریانی باید طراحی و پیگیری شود. مدیریت فرهنگی دانشگاه و وزارت علوم یا دانشجویان و تشکل های دانشجویی؟

شاه بیت تحلیل دانشجویان از مدیریت فرهنگی دانشگاه ها و وزارت علوم ، فشل بودن این سیستم است. در واقع می توان گفت مدیران فرهنگی دانشگاه بیشتر از اینکه به عنوان فعال فرهنگی در صحنه حضور داشته باشند، به عنوان ناظر و نیروی سلبی فعالیت می کنند. در بسیاری از موارد این نظارت هم وجود ندارد. امروز فلسفه ی وجودی مدیریت فرهنگی دانشگاه، صدور مجوز فعالیت های دانشجویی است و طولانی تر شدن فرآیندهای اخذ مجوز آفت وجود چنین بخشی در مدیریت دانشگاه است.کاری که نیاز به این تعداد نیرو در ساختار دانشگاه ندارد و یک ماشین هم می تواند انجام دهد.

دانشجویان و تشکل های دانشجویی تنها متولی پیگیری این دغدغه در فضای دانشگاه هستند. فعالیت های زیاد و پراکنده ای هم به اسم برگزاری کرسی آزاد اندیشی در دانشگاه ها صورت گرفته است. ولی بررسی این فعالیت ها نشان می دهد تغییری در جریان عمومی دانشگاه ها و تشکل های دانشجویی اتفاق نیافتاده است. کم عمق شدن بحث ها و گعده هایی که هر روز در بین بدنه ی دانشگاه جریان دارد نشان می دهد که این جریان تبلیغاتی که به اسم آزاداندیشی راه افتاده است نتیجه ای نداشته است. و طبیعی است دانشجویانی که ساعات مطالعه شان با عوام الناس تفاوت چندانی ندارند نمی توانند چنین جریانی را ایجاد کنند.

در کنار ساعات پایین مطالعه ، دغدغه ها و مسائلی که هر روز در فضای دانشجویی به بحث گذاشته می شود ابتدایی تر و کم اهمیت تر می شود. البته از بدنه ی دانشجویان نمی توان انتظاری جز این داشت. نگران باید شد اگر دانشجویانی که در این سیستم آموزش و پرورش و در این سیستم تربیتی بزرگ شده اند، رفتاری جز این داشته باشند. وضعیت امروز بدنه ی دانشگاه وظیفه و رسالت تشکل ها و گروه های دانشجویی که به فعالیت فرهنگی و سیاسی در دانشگاه می پردازند را سنگین تر می کند. و باید به این گونه فعالیت های دانشجویی چشم امید داشت تا بتوانند آزاداندیشی را در دانشگاه نهادینه کنند. البته باید گفت پیش از مطرح شدن این دغدغه و این مسئله در فضای عمومی جامعه و دانشگاه، دغدغه ها و مسائلی دیگری بود که به دانشگاه محول شده بود و تشکل های دانشجویی موفقیت چندانی در این زمینه ها نداشتند.

در کنار تعطیلی جریانات و ارکان دیگر دانشگاه که باعث محول شدن این مسئولیت به تشکل های دانشجویی می شود نکات دیگری هم وجود دارد. تاکیدات رهبری در سال های گذشته بر مطالبه گری، ورود به مسائل اصلی کشور، معرفت دینی و .... نشان می دهد تشکل های دانشجویی مستعد پیگیری این مسئله هستند. پیگیری که هنوز آغاز نشده است و نیاز به عزم جدی فعالین دانشجویی است. مسئله ی ورود به مسائل اصلی کشور خود می تواند بستری برای رواج آزاداندیشی در فضای دانشگاه ها باشد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۴۵
علیرضا مهری

بعد از حوادث ابتدای امسال بود که این سوال بار دیگر مطرح شد که چرا از رهبری در کارها جلو می زنید؟بعد از اعتراضات دانشجویان و طلاب به اقدامات روحانی در سفر به آمریکا بود که این سوال بار دیگر مطرح شد. جریانی که این سوال را بار دیگر مطرح کرد,  اساسا در این جغرافیای فکری نیست که بخواهد چنین سوالی بپرسد. صرفا ابزاری برای سرکوب انتقادات نسبت به رفتارهای دولت روحانی در عرصه ی سیاست خارجی بود.

شاید برای بسیاری از فعالین دانشجویی این سوال حل شده باشد اما باید با متانت به سوالات پاسخ داد تا در بزنگاهها به مشکل بر نخوریم. جریان دانشجویی که با فضای فکری و گفتمانی رهبری آشنایی کامل دارد اساسا دچار چنین مشکلی نمی شود که نیاز به حل کردن این مسئله باشد. شاید گفته شود که توهمی وجود دارد و چنین شناختی وجود ندارد. این آشنایی را می توان مورد بررسی قرار داد. بررسی متون و دغدغه هایی که در دیدار تشکل های دانشجویی با رهبری در ماه رمضان هر سال برگزار می شود به خوبی این مسئله را نشان می دهد. سطح فهم و تحلیل بسیاری از تشکل های دانشجویی را می توان در متن ارائه شده در دیدار یافت. بارها اتفاق افتاده مسائل و دغدغه هایی از سوی دانشجویان مطرح می شود که در سال های بعد به عنوان مسئله ی اصلی کشور روی آن دست گذاشته شود. سبک زندگی , نقش آفرینی مردم در اقتصاد و ..... این شناخت نسبت به مسیر انقلاب باعث می شود در مواقع حساس تصمیم گیری درست و مناسبی صورت گیرد که شاید از منظر برخی جلوتر از رهبر حرکت کردن باشد.

این پیشگامی در مسائل کشور یکی از ضرورت های حرکت های دانشجویی است. حتی می توان گفت بر مواردی جریان های مردمی باعث شکل گیری فضایی می شود که رهبری می توانند به جامعه اعتماد کنند. این اعتماد باعث مطرح کردن مسائل جدی تری در سطح جامعه می شود. شاهد مثال این اتفاقات فضای فعلی نخبگان است. شاید تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری بحث الگوی ایرانی اسلامی و .... در فضای نخبگان مطرح بود. امروز اما مسئله بر سر منافع ملی و استقلال و مرزبندی با دشمن است که باید تبیین شود. شاید این عقب گرد نتیجه ی جریان عمومی جامعه باشد که توسط نخبگان و خواص معرفی می شود.

در کنار این آسیب شناسی جنبش دانشجویی هم از اهمیت بالایی دارد. مباحث سطح بالایی که در دیدار تشکل ها با رهبری مطرح می شود فقط مختص همین دیدار است. عمل تشکل های دانشجویی با آنچه در دیدارها مطرح می شود فاصله ی بسیار دارد. یعنی محتوایی که در آن دیدار ارائه می شود با واقعیات فاصله دارد. سیکل آماده کردن متن ها در اتحادیه های دانشجویی در بالاترین سطح تشکل ها تعریف شده است و فعالیت های دانشجویی در دانشگاه ها و در سطوح پایین تر صورت می گیرد. برای آماده سازی متن از ظرفیت ها زیادی استفاده می شود اما نمی توان در روال عادی تشکیلات از این ظرفیت ها استفاده کرد. این شکاف هرچند عمیق است اما به خوبی نشان می دهد که جریان دانشجویی می تواند خود را به آن سطح از تحلیل برساند و بر طبق آن عمل کند.

در پست بعدی این بحث آسیب شناسی جنبش دانشجویی را پیگیری می کنم.....

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۵
علیرضا مهری