فرتوت

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

آخرین هماهنگی های برنامه را انجام دادیم و راهی خیابان طالقانی شدیم. پیش بینی ام این بود که در حد 80 درصد سالن جمعیت بیاید. لغو سالن سیدالشهدا انرژی بچه ها را گرفت. تبلیغات هم دوگانه شده بود. قبل از ساعت 16 بود که وارد لانه جاسوسی شدیم. محوطه شلوغ به نظر می رسید. خودمان را به اتاق فرمان رسانیدم تا آخرین هماهنگی ها را انجام دهیم.

ساعت 4:10 دقیقه بود که سالن در حال پرشدن بود. باورم نمی شد که مردم این قدر دلواپس باشند. از این ساعت به بعد اصلا شرایط مناسبی برای گزارش نوشتن نبود و الان چند ساعتی می گذرد از پایان برنامه. به همین خاطر قدری گزارش ها و تحلیل های رسانه ها در متن گزارش وارد شده است. ساعت 4:30 از راهرو کناری سالن که نیمه پر بود وارد محیط باز نزدیک به سالن شدم. عده ای در حال چیدن صندلی و اتصال ویدئو پروژکتور برای رساندن تصویر و صدای سالن بودند. اگرچه تا ساعتی پس از شروع برنامه موفق به رساندن صدا و تصویر به جمعیت بیرون نشدند! سرانجام ساعت 5:10 برنامه آغاز شد. جمعیت تشکیل می شد از درصد زیادی جوان و تعداد کمتری سنین دیگر. تعدادی هم با خانواده حضور پیدا کرده بودند.


اعتراف1: جوانان دلواپس عده ای جوان آرمان خواه اند که از روی شکم سیری کاسب تحریم شده اند!     

گزارش شرق را که فردای برنامه خواندم در اول اش آمده بود تعداد موتورسواران طالقانی بیشتر از روزهای عادی بود. همیشه همین گونه است آنهایی که در این برنامه ها حاضر می شوند شکم سیر و بی مسئله نیستند. اصلا هم به دنبال تفریح نیستند. درست است با خانواده آمدند اما از حالشان می فهمی که خوشحال نیستند! آدم موتور سوار باشد و شکم سیر!

اعتراف2: اکثر موتورسواران شکم سیر هستند وگرنه با ماشین شاسی بلند می آمدند.

در ابتدای برنامه کلیپ هایی از واکنش دانشجویان به توافق نامه سعدآباد و واکنش ها به توافقنامه ژنو پخش شد. پس از آن ترانه ای هم اجرا شد که با اعتراض حاضرین به علت همزمانی با شهادت امام هادی علیه السلام همراه شد. نوبت به معرفی مهمانان برنامه رسید که مجری لیست بلند بالایی را قرائت کرد. از زاکانی نماینده مجلس تا نوبری سفیر سابق و کارشناس فعلی وزارت خارجه تا پناهیان واعظ شناخته شده و زیباکلام استاد دانشگاه.

یاد عصبانیت صبح برنامه روزنامه ای می افتم . نمی داند برنامه را به احمدی نژاد منتسب کند یا به جلیلی. از تحلیل برنامه عاجز است چطور رسایی و کوچک زاده با سعید زیباکلام و زاکانی و نادران با کوشکی و با نوبری جمع می شوند؟ همین است وقتی بازی از دست سیاست بازها خارج می شود اصلا قابل تحلیل نیست. مخصوصا جریانی که کل هویت اش را از هاشمی و خاتمی می گیرد! با ادبیات خودشان حامیان هاشمی و خاتمی....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۵۴
علیرضا مهری

جناب آقای روحانی

امروز درد و دل حضرتعالی در جمع اساتید دانشگاه را شنیدیم اما آقای روحانی چند وقتی است که به این حرف عادت کرده ایم." برای اینکه دانشگاه مدرک گرا نباشد و مراکز دانشگاهی مافقط آموزشی نباشند و پژوهشی هم باشند و برای اینکه دانشگاه بتواند مطالبات اجتماعی و کشوری را پاسخ گوید و به عنوان بهترین و قوی ترین یار برای دولت و حل مشکلات جامعه باشد، نیازمند تغییرات و تحولات فراوان است. نیاز دارد تا از این صورت و پوسته به آن مغز و معنا دست یابد.". که چرا فقط در سیاست خارجی انتقاد از دانشگاه بیرون می آید و در مسائل دیگر اساتید بحث نمی کنند. اساتیدی که حامی شما در انتخابات بودند همان اساتیدی هستند که وضعیت دانشگاه ها را به اینجا کشانده اند. همان هایی که نفری دو جین مقاله ی آی اس آی دارند. همان هایی که خواب و خوراک را از دانشجو می گیرند تا دانشجویی در سطح علم جهانی بار بیاورند. مگر شما طرفدار و سینه چاک جهانی شدن نبودید؟

چند وقتی است که تعدادی از دانشجویان دانشکده فنی مشغول فعالیت اند. فعالیتی از جنس دغدغه های شما. اصلاح دانشگاه در مسیری که چند باری است ترسیم کرده اید. این احساس مسئولیت و شور دانشجویان اما امروز کم فروغ شده است. می دانید چرا؟ چون وزیر مطبوع حضرت عالی اعتقادی به اصلاح ندارد. اصولا انتقادهای حضرتعالی که توسط دانشجویان طرح شده است را به رسمیت نمی شناسد. به قول یکی از حاضران در جلسه، ایشان معتقدند همه چی آرومه......

گویا دانشگاهی تنها وظیفه اش دست و پنجه نرم کردن برای جابجایی مرزهای علم است. به دانشگاهی چه که وضعیت نفت مملکت خوب نیست. به دانشگاهی چه که مشکلات کشور چیست. اصلا ما آدم در سطح خدمت به بشریت ایم به ما چه که مشکلات چگونه باید حل شود؟ در انتخاب وزرا باید پاسخگویی و نقدپذیری یکی از فاکتورها باشد. اما آقای روحانی برای انتخاب وزیر علوم هم این معیار را در نظر گرفتید؟

آقای روحانی تاکید حضرتعالی بر عنصر تخصص در انتقاد را اساسا درک نمی کنم. چطور است برای خاموش کردن منتقدان تخصص را پیش می کشید ولی در عمل تان چیز دیگری دیده می شود؟ چرا وزیری که باید اصلاحات اساسی در بحث آموزش و ساختارهای وزارت علوم انجام دهد متخصص نیست؟ چرا یک مهندس را برای این وزارت خانه انتخاب کرده اید؟

آقای روحانی انصاف داشته باشید. چطور وزیری که خود در همین سیستم بیمار تربیت شده است و بالا آمده است قرار است اصلاحات اساسی انجام دهد.

آقای روحانی من دلواپس وضعیت دانشگاه ها هستم. به جای شعار دادن اقدام عملی برای کمک به اصلاح دانشگاه انجام دهید. من دلواپسم.... همان طور که شما دلواپسید....

علی مصدق

پ.ن: به امید روزی که تشکل های ما به دور از فشار گروه های فشار بتوانند انتقاد های خود را آزادانه طرح کنند. گروه فشار از جنس روزنامه باشد یا مسئول فرقی نمی کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۵۳
علیرضا مهری

استقلال به معنای عام و استقلال اقتصادی به معنای خاص یکی از  مطالبات اصلی مردم در جریان انقلاب بود. رصد عملکرد دولت های بعد از انقلاب نشان می دهد که این مطالبه ی عمومی مورد اقبال قرار نگرفت. هرچند تا سال ها بعد از پیروزی انقلاب به عنوان یک شعار بازگو می شد اما اعتقاد جدی در سیستم اداره ی کشور دیده نمی شد. در کنار عدم اقبال دولت ها، لحاظ نکردن در برنامه های توسعه و همچنین حاکم شدن جریانی با اندیشه های وارداتی اقتصادی نشان می دهد این آرمان در سطح مسئولین به فراموشی سپرده شده است. سوالی که مطرح می شود این است که آیا این مطالبه توسط مردم پیگیری شده است؟

جریان های سیاسی کشور همچون دولت ها توجه جدی به این مقوله نشان ندادند. یکی از دلایل این بی توجهی درگیر بودن جریان های سیاسی کشور به مسائل دسته چندم بوده است.دعواهای مرسوم چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب که در اکثر موارد انتزاعی و بی مورد است.حتی در دوره ای که به اسم جهانی سازی هجمه ی سنگینی به استقلال وارد شد، دفاع قابل توجهی از استقلال در فضای کشور مشاهده نشد و جریانی به بازتولید این مفهوم نپرداخت.

هر چند در دوره های مختلف جریان محافظه کار، شعار اقتصاد بدون نفت را مطرح می کرد ولی هیچ گاه برنامه ی جدی برای تحقق آن پیشنهاد نداد. امروز به واسطه ی تحریم اقتصادی، واقعیت اقتصاد ایران روشن شده است. با اعمال تحریم اقتصادی و کاهش فروش نفت فشار زیادی به اقتصاد ایران وارد شد در عوض کورسوی امیدی برای تحقق اقتصاد بدون نفت ایجاد شد. در کوتاه ترین زمان ممکن جریان محافظه کار همچون گذشته ترجیح داد که اقتصاد بدون نفت صرفا به عنوان یک شعار مطرح شود.   تلاش های شتاب زده در عرصه ی سیاست خارجی هم ناشی از همین طرز فکر است. چون حقیقتا به این اصل که اقتصاد را بدون نفت نمی توانیم اداره کنیم معتقدند. این طرز فکر مولود اندیشه های واراداتی اقتصادی است که متاسفانه سال هاست بر اقتصاد ایران حکم فرماست هر چند دولت ها مختلفی با شعارهای متفاوتی روی کار آمده باشند.

این تصور در سطح عوام وجود دارد که استقلال به معنای بسته بودن درهای کشور است و نمونه ی این نوع اقتصاد را کره شمالی می دانند. اما باید دانست اصل ارتباط و مبادله با کشورهای دیگر باعث وابستگی نمی شود. زمانی ارتباط اقتصاد باعث بروز وابستگی می شود که مبادلات دارای چنان اهمیتی باشند که باعث سوء استفاده ی طرف مقابل شود. در واقع استقلال اقتصادی در برابر وابستگی اقتصادی قرار می گیرد. برای روشن تر شدن بحث می توان به یک نمونه در اقتصاد ایران اشاره کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۷
علیرضا مهری