فرتوت

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی اتفاقی در شبکه‌های اجتماعی افتاد که واقعی‌تر از بسیاری از موج‌های رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی بود. تعدادی فیش حقوقی مربوط به مدیران دولتی منتشر شد و به سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازنشر پیدا کرد. این بار مدیران دولتی برعکس موج‌های خودساخته‌ی قبلی مجبور به واکنش شدند. مقایسه کنید با مساعدت رئیس جمهور روحانی درخصوص اعزام مربی ورزشکار تنیس روی میز به مسابقات المپیک.

در این بین واکنش دولت به این موج با بی‌نظمی بسیاری همراه بوده است. در ابتدا برای کنترل مطالبات مردم سخنگوی دولت در لباس پاسخگویی از مردم عذرخواهی کرد. رئیس جمهور روحانی دستور برخورد با دریافت‌کنندگان حقوق‌های نجومی را صادر کرد.  اما وزیر بهداشت افشای فیش‌های حقوقی را اقدامی ضد انقلابی و ضد اسلامی و ضد انسانی نامید.

در بین این اظهارنظرهای رسانه‌ای که با هدف کنترل افکار عمومی صورت گرفت، چند مصاحبه وجود دارد که باید با دقت بیشتری به آن نگریست.

وزیر صنعت، معدن و تجارت اعلام کرده است که فیش‌های حقوقی با ارقام بالا در همه جای دنیا معمول است! این اظهارنظر در کنار سبک زندگی و وضعیت مدیریتی و دریافتی‌ها و ثروت خود وزیر باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. وزیر همزمان عضو هیئت مدیره‌ی چند شرکت بزرگ فعال در حوزه‌ی پتروشیمی بوده و حجم سرمایه‌ای بالاتر از متوسط ثروت در کشور دارد. تحلیل همزمان این اظهارنظر و وضعیت وزیر صنعت نشان می‌دهد، این نگاه منحصر در شخص نعمت‌زاده نیست. با مختصات آقای نعمت زاده طبقه‌ای در کشور به وجود آمده است. در نزد این طبقه، اقدامی که صریحا غیرشرعی و غیرقانونی و گناه اعلام شده است؛ به واسطه‌ی معمول بودن در کشورهای دیگر تطهیر می‌شود. چه تضمینی وجود دارد که این طبقه که وارد حاکمیت و سیاستگذاری شده‌اند از منافع مردم در مقابل منافع گروه‌های منافع اقتصادی دفاع کنند؟ اگر تلاش برای حداکثر کردن منافع شخصی به جای تلاش برای تامین منافع مردم در کشورهای دیگر معمول باشد آیا اجرای آن توسط این طبقه دور از انتظار است؟

اولین موضع‌گیری‌ وزیر بهداشت به نوعی حمله به منتشرکنندگان فیش حقوقی بود. وی انتشار فیش‌های حقوقی را اقدامی ضدانقلابی، ضداسلامی و ضدانسانی نامید. موضع‌گیری که نشان‌دهنده‌ی ریشه‌ی نگاه وزیر بهداشت به این مسئله است. درحالی منتشرکنندگان این فیش‌ها با این صفات معرفی شدند که حتی بخش کوچکی از این نسبت‌ها به دریافت‌کنندگان این رقم‌های نجومی داده نشد.  بعد از کش و قوس‌های فراوان وزارت بهداشت با کمترین برخورد مواجه شد و ارقام دریافتی توسط پزشکان، قانونی به حساب آمد و وزیربهداشت در مصاحبه‌ای اعلام کرد که به این پرداخت‌ها در وزارت بهداشت ادامه خواهیم داد. از طرف دیگر شخص وزیر با انتشار فیش حقوقی خودش و اعلام اینکه تنها چندسالی است وارد دولت شده است، اذهان را به این سمت هدایت کرد که به روش و منش وزیربهداشت ایرادی وارد نیست. این وزیر پیش از این با اعلام ثروتش در فضای کشور حاشیه ایجاد کرده بود.

وزیربهداشت را می‌توان نماینده‌ی پزشکان نامید. وزیری که به گفته‌ی خودش سالهاست که در دل این جریان فعالیت می‌کند و بخش عمده‌ی ثروتش محصول فعالیت در این لباس است. سوالی که پیش می‌آید این است که وزیر به عنوان نماینده‌ی پزشکان وقتی در جایگاه وزارت و سیاست‌گذاری قرار می‌گیرد چه رفتاری از خود نشان می‌دهد؟ آیا انتظار دارید که وزیر منافع پزشکان را که خود عضوی از آنهاست به واسطه‌ی دفاع از حقوق مردم نادیده بگیرد؟ و سوال مهم‌تر، آیا هر نوع پرداختی که در قالب قانون باشد پذیرفته شده است و باید آن را پذیرفت؟ اگر روند فربه شدن طبقه‌ی پزشکان ادامه پیدا کند و شکاف بین این طبقه و دیگر اقشار مردم بیشتر شود، باز هم می‌توان مدعی بود که قوانین در راستای تحقق عدالت هستند؟ چه کسی قرار است توازن قوانینی که به دست خود پزشکان نوشته می‌شود را برقرار کند و برای تحقق عدالت دل بسوزاند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۱۷
علیرضا مهری

سجاد محمدی*

خوب بود نیروی محترم انتظامی اشاره می کردند؛ آن کاغذ روی حصار که نوشته است «اتباع بیگانه» را ما(نیروی انتظامی) نزده ایم و «باد» آن را آورده و اتفاقاً به صورت کاملا اتفاقی روی حصار چسبانده است. یا مثلا «خطای چشم» کاربران فضای مجازی است و این نیز از دسیسه های آمریکای جهان خوار!

 

«ما که نمی‌‏توانیم این آواره‌‏ها را، خصوصاً این آواره‏‌هایى که از خود ما هستند، از اهواز آمدند، از- عرض بکنیم- خرمشهر آمدند، از این بلادى که مورد تعدى واقع شده است آمدند، از خوزستان آمده‌‏اند، بالاخره از جاهاى دیگر هم آمده ‏اند، و همین‌طور میهمان‌هایى که داریم، خوب افغانى هستند، مسلمان هستند، یا فرض کنید که عراقى هستند، یا بیچاره‌‏ها را از خانه‌‏های‌شان دور کردند، مال‌شان را بردند، خودشان را فرستادند این­جا. خوب، باید چه کرد با ­این­ها؟ نباید این­ها را پذیرایى کرد؟ ما مسلمانیم، آن­ها هم مسلمانند. ما باید از آن­ها پذیرایى کنیم. خدمت کنیم به آن­ها» (صحیفه امام، ج‏17، ص278)


خبری که تکذیب شد!


سه شنبه 16 شهریور 1395؛ نیروی انتظامی استان فارس، کشفیات خود طی 48 ساعت گذشته را در مجتمع انتظامی شهید فعال شیراز به معرض نمایش گذاشت. در بین خبرها و عکس‌های منتشر شده از این برنامه، تصاویری دیده می‌شود که تعدادی از شهروندان افغانستان با چشمانی بسته درون حفاظ آهنی نگهداری شده‌اند.         

اگر علت دست‌گیری این شهروندان؛ ورود غیر مجازشان بوده است، قطعا باید برخورد قانونی صورت گیرد و این مهاجرین به کشورشان بازگردانده شوند. به طور کلی فارغ از نوع ملّیت، خلاف قانون عمل کردن جرم است و خاطیان باید به سزای عملشان برسند. این مهم امری است بدیهی.           

اما روش برخورد با این مسئله باید به شیوه درستی انجام شود. سهل‌انگاری و سهل‌اندیشی مسئولین و همچنین سلیقه‌ای عمل کردنشان؛ همیشه برای جمهوری اسلامی ایران هزینه‌زا بوده است. برای نمونه؛ همین اشتباه فاحش چند مسئول نیروی انتظامی در برخورد با مهاجرین غیر قانونی افغانستانی، موجی از جوّ سازی‌ها و انتقادات غیر منصفانه را علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته است. حال آن‌که نگاهی گذرا به صحیفه امام راحل(ره) و همچنین منویات رهبر انقلاب حاکی از آن است که سیاست جمهوری اسلامی ایران در مورد مسئله افغانستان به هیچ وجه آن‌چیزی که این روزها در رسانه‌ها گفته می‌شود، نیست. چه بسیار خدماتی که جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب به مهاجران افغانستان و حتی خود کشور افغانستان داده است که با همین عملکردهای سلیقه‌ای به حاشیه می‌روند. 

البته که جمهوری اسلامی ایران در قبال این خدمات، منّتی بر کشور افغانستان و مهاجران آن نباید داشته باشد. چراکه به گفته رهبر انقلاب، برادران و خواهران افغانی؛ در همه مراحل انقلاب نقش ایفا کرده‌اند و بی شک در ثمرات این انقلاب نیز سهیم می‌باشند. برادران افغانستانی؛ در هشت سال دفاع مقدس حضور پر رنگی داشته‌اند. بعد از جنگ نیز در ساخت کشور همراه ایرانی‌ها بوده‌اند و اکنون نیز چه در داخل مرزها و چه در خارج مرزها همراه مردم ایران هستند.         

ناگفته پیداست که کوتاهی‌هایی نیز در مورد مسئله افغانستان صورت گرفته است و باید به طور جدی جبران شود. به عنوان مثال تاکید رهبر انقلاب بر اینکه نباید هیچ یک از فرزندان مهاجرین افغانستانی در ایران از تحصیل باز بمانند، حتی آن‌هایی که کارت اقامت ندارند و غیر قانونی وارد ایران شده‌اند می‌توانند در ایران درس بخوانند و رشد کنند، یک نمونه از  این کوتاهی‌هاست که باید هرچه سریع‌تر تحقق یابد.            

جالب است؛ شنبه(20 شهریور1395) در همین راستا نیروی انتظامی اعلام کرد که «اجرای طرح های امنیت اجتماعی در شیراز با درخواست مردم و به منظور برخورد با خرده فروشان مواد مخدر، سارقان مسلح، عادی، تحت تعقیب، اراذل اوباش و مجرمان فراری اجرا شده است. به گزارش مرکز اطلاع رسانی پلیس، این طرح‌ها با هماهنگی دستگاه قضائی اجرا شده و ماموران در جریان آن اقدام به دستگیری تعدادی از مجرمین و متهمین تحت تعقیب کردند و در این راستا به منظور اقدامات پلیسی و تحقیقات مرتبط با جرائم مربوطه دستگیرشدگان در زمین چمن یکی از مراکز انتظامی بصورت موقت تحت نگهداری پلیسی قرار گرفته و بلافاصله با حضور قاضی تعیین تکلیف شدند .»1

خوب بود نیروی محترم انتظامی(!) اشاره می‌کردند؛ آن کاغذ روی حصار که نوشته است «اتباع بیگانه» را ما(نیروی انتظامی) نزده ایم و «باد» آن را آورده و اتفاقاً به صورت کاملا اتفاقی روی حصار چسبانده است. یا مثلا «خطای چشم» کاربران فضای مجازی است و این نیز از دسیسه‌های آمریکای جهان‌خوار!     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۰
علیرضا مهری

سجاد محمدی*

«ما از کسانی که در زمینه‌ی برجام، شبانه روز واقعاً زحمت کشیدند و تلاش کردند، از آنها قدردانی میکنیم. بنده به برجام انتقاد دارم، ایراد دارم، این را هم گفته‌ام؛ هم به شماها گفته‌ام، هم در عَلَن گفته‌ام؛ منتها این ایراد به طرف مقابل است، ایراد به خودی نیست، ایراد به عناصر خودمان نیست، عناصر خودمان زحمت خودشان را کشیدند و همان‌قدر که میتوانستند کار کردند؛ طرف مقابل، طرف خبیثی است، طرف نامردی است.» 3/6/95

حقیقتا ایراد به خودی ها وارد نیست؟؟! چه کسانی بستر را برای بدعهدی امریکا فراهم کردند؟ مگر می شود عده ای به سمت مذاکره بروند و تمام خط های قرمزی که خود رهبری تعیین فرمودند را زیر پا بگذارند، بعد بگوییم ایراد از این ها نیست؟؟! حقیقتا این ها قصوری نکردند؟

آیا این سخن با بسیاری دیگر از بیانات در تناقض نیست؟

این قسمت از بیانات رهبر انقلاب که در دیدار با هیئت دولت بیان فرمودند، برایم؛ یادآور خاطراتی است از گذشته نه چندان دور. حمایت های معظم له از تیم مذاکره کننده، آن هم در زمانی که انتقادها به این تیم و منطق مذاکراتی­ شان از طرف منتقدین، به اوج خود رسیده بود. به عنوان مثال:

22/5/93: «در زمینه‌ ادامه‌ مذاکرات هسته‌ای، منع نمیکنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می‌شود»

6/9/93: «هیئت مذاکره کننده ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّی هستند؛ ایستادگی می کنند، با منطق حرف می زنند، زیر بار حرف زور نمی روند، دارند کار می کنند؛ این را هم همه توجّه داشته باشند.»

در آن زمان، محاسبات ذهنی چه بسیار افرادی را که به هم ریخت. کسانی که نه تنها خود از جبهه منتقدین جدا شدند، بلکه منتقدین را هم یک مشت «دلواپسِ افراطیِ تندرو» خواندند. خواسته یا ناخواسته آب در آسیاب آن احزابی ریختند که اساسا نه از مذاکره چیزی می دانست، نه از منطق امام و رهبری و...، صرفا مامور شده بود که جماعتی را با برچسب زنی حذف کند. البته که اشتباهات این جماعت در فراهم کردن بستر برای این روزنامه ها و احزاب نیز نباید فراموش شود. 

مشکل آن جماعت «بیچاره» را این می دانستم که جزئی نگر هستند. به جای این که در مورد «استکبار»، «آمریکا»، «مذاکره» و... در کلام رهبری و امام غور کرده و «منطقشان» را دریابند، دچار «جزئی نگری» شده بودند. همین جماعت بیچاره بودند و هستند که وظیفه امروزشان را در بین یکی دو پاراگراف صحبت رهبری که در همان روز ایراد کرده بودند، جست و جو می کردند و صد البته که هنوز نیز مشغولند به همین روش! یک روز دکتر ظریف را خائن می دانند و چه فحش و فضاحتی که نثارش نمی کنند. روز دیگر مدافعش شده، برایش سینه چاک می کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۶
علیرضا مهری