فرتوت

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

نامه ی رحیمی به احمدی نژاد را باید چند باری خواند. اما زیاد نباید توقف کرد و باید سریع از آن عبور کرد. مثلا ماندن در اینکه 170 نماینده چه افرادی بودند، فرقی در احوالات ما نمی کند. مجلس فعلی خوب کار نمی کند. با یک لیست 170 تایی نمی شود در مورد خوب کار کردن یا خوب کار نکردن اجزای این سیستم صحبت کرد. چون اگر  به شیوه رو بیاوریم، تعداد بیشتری از این 170 نفر تا به حال مردود شده اند.

یکی دو بار متن نامه را با هم خواندیم. رو کرد به من و گفت: هزینه‌ی انتخاباتی 170 نفر که منتسب به یک جریان سیاسی خاص هستند را یک مفسد اقتصادی تامین کرده است!!

گفت: آیا نماینده‌ها میدانستند که این پول را یک مفسد اقتصادی پرداخت کرده است؟

گفتم: نه. آقای رحیمی تاکید دارند که استعلام گرفته شده است و این افراد نمیدانستند.

گفت: آیا سازوکار دریافت حجم بالای پول برای تبلیغات انتخاباتی درست است؟

گفتم: نه. آن فردی که هزینه ای با این حجم برای حمایت از جریانی در انتخابات میکند، برای رضای خدا این کار را نکرده است.

گفت: نتیجه‌ی پذیرش هزینه‌ی تبلیغات از یک سرمایه دار با واسطه یا بدون واسطه چیست؟

گفتم: سرمایه‌دار با‌واسطه یا بی‌واسطه این کار را انجام داده باشد، قطعا در آینده حقی به گردن نمایندگان خواهد داشت.. نماینده باری بر روی دوش خود احساس می‌کند که لطف این سرمایه دار را جبران کند.

گفت: آیا فقط اصولگرایان برای انتخابات از این پول‌های بادآورده و اسپانسر‌ها استفاده می کنند؟

گفتم:‌ نه. این جناح و آن جناح ندارد. با یک پرس‌و‌جوی ساده مشخص می‌شود که تعداد زیادی از نمایندگان این دوره و دوره های گذشته‌ی مجلس از این ظرفیت استفاده کرده‌اند

گفت: چرا این شیوه در فضای انتخابات این قدر مورد اقبال قرار گرفته است؟

گفتم: چون سازوکار انتخابات به گونه‌ای است که تبلیغات و هزینه تبلیغات انتخاباتی تاثیر زیادی بر نتیجه‌ی انتخابات دارد. حتی برخی معتقدند بدون استفاده از این ظرفیت راه یافتن به مجلس شورای اسلامی بعید است.

گفت: مشکل از ماهیت سازوکار انتخابات است یا از شیوه‌ی اجرای آن؟

گفتم: مثل بسیاری از ساختارهای موجود، فلسفه و ماهیت انتخابات ایراد خاصی ندارد و اتفاقا بسیار متعالی است. اما به گونه‌ای اجرا می‌شود که دیگر اثری از ماهیت و فلسفه در انتخابات دیده نمی‌شود. در واقع ساختاری است که از محتوا تهی شده است.

گفت: ماهیت این سازوکار چیست که متعالی است و امروز فراموش شده؟

گفتم: حتما مردم سالاری دینی را شنیده ای. از نظر من و شما انتخابات ما هیچ فرقی با انتخابات دیگر کشور ها ندارد. در حالی که در مردم سالاری دینی مردم باید با توجه به مبانی دینی و اعتقادی نماینده‌شان را انتخاب کنند. اما این متر و معیار در سازوکار انتخاب مردم کم رنگ شده است.

گفت:‌چه کسی باعث تهی شدن این ساختار از محتوای متعالی‌اش شده است؟ مجریان انتخابات؟

گفتم: نقش مجریان در این تغییر به صورت مستقیم نبوده است. بلکه یک ناکارآمدی سیستمی باعث بروز این تغییر شده است اما نقش شرکت کنندگان در انتخابات قابل چشم پوشی نیست.

گفت: شرکت‌کنندگان چه نقشی دارند؟

گفتم: وقتی من به فردی رای می‌دهم که منافع خودم و منطقه‌ام و حزب‌ام را تامین کند، خروجی‌اش می‌شود وضع فعلی مجلس شورای اسلامی. نماینده به جای نگرانی نسبت به منافع ملی و مشکلات اساسی کشور به فکر حل مشکل انتقالی فلانی در دانشگاه آزاد و استخدام فلانی در فلان سازمان و گرفتن مجوز آسفالت فلان خیابان و .... است.

گفت: الان رحیمی مقصر است یا 1870 نماینده یا احمدی نژاد؟

گفتم: اینهایی که گفتی مقصرند اما مقصر اصلی خود ما هستیم. وقتی انتخابات بی روح را جایگزین مردم سالاری دینی می‌کنیم نتیجه اش می‌شود حال فعلی ما . و هر روز بدتر از دیروز....

آخرش یه لبخند زیرکانه بهم زد. برای اینکه دلم رو بسوزونه گفت: دستت درد نکنه. باید تا فردا یه مطلب می نوشتم برای نشریه. زحمت اش رو کشیدی........

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۵۸
علیرضا مهری

در روزهای گذشته تحلیل هایی در فضای رسانه ای مطرح شد که پرده از برنامه ی دولت برای انتخابات مجلس بر می داشت. اینکه دولت می خواهد از ظرفیت مذاکرات استفاده کند تا در انتخابات آینده پیروز شود. شاید بتوان شروع این گونه تحلیل ها را از زمان اظهارنظر ظریف دانست.ظریف خطاب به آمریکایی‌ها: توافق نشود انتخابات مجلس را می‌بازیم!

فارغ از این تحلیل ها بررسی انتخابات مجلس در سال آینده می تواند در تحلیل بسیاری از اتفاقات امروز جامعه موثر باشد. انتخابات در نظام سیاسی جمهوری اسلامی بر مبنای تئوری مردم سالاری دینی است. در نگاه اول برداشت عمومی این است که این شیوه ی انتخاب با انتخابات دیگر کشورها فرق چندانی نمی کند و صرفا یک پسوند دینی به آن اضافه شده است. اما داستان کمی پیچیده تر و هوشمندانه تر از تحلیل عمومی جامعه است. انتخابات در ایران را می توان مصداق نقش آفرینی مردم در مسیر مدیریت کشور دانست. یعنی هر بار که مردم در انتخابات شرکت می کنند شیوه ی مدیریتی را برای اداره ی کشور انتخاب می کنند. بخش عمده ی این تصمیم ناشی از عملکرد منتخبین دور قبل است. اگر مردم به این احساس برسند که نماینده یا رئیس جمهور شیوه ی مدیریت اش مطلوب نیست در انتخابات با انتخاب نوع نگاه دیگری مسیر را تغییر می دهند. این تصمیم در روند کشور خیلی تاثیرگذار است. همین انتخابات ریاست جمهوری 92 و تغییر رویه ی سیستم مدیریت کشور تاییدی است بر این ادعا.

زمانی می توانیم انتخابات مجلس را مصداق مردم سالاری دینی بدانیم که متر و معیار مردم برای انتخاب دین باشد. یعنی صراط مستقیم را در حاکمیت دین بدانند و با انتخاب افراد جلوی ایجاد انحراف در طی این مسیر را بگیرند. اما اگر این ذهنیت و متر و معیار تغییر کند نمی توان به انتخابات مجلس ، مردم سالاری دینی اطلاق کرد.... بالتبع بسیاری از مسائل و مشکلات امروز ما به خاطر عدم تحقق مردم سالاری دینی در انتخابات های مختلف است. این اتفاق می تواند از یک تصمیم ارادی جامعه ی ایران نشات گرفته باشد یا تصمیم غیرارادی... تصمیم ارادی که نیاز به توضیح ندارد اما تصمیم غیرارادی یعنی تصور اشتباه نسبت به صراط مستقیم دین در سیاست. به عنوان مثال برخی صرفا به خاطر ظاهر مذهبی و شهرت دینی یک فرد در یک منطقه به او رای می دهند. در حالی که صراط مستقیم در اقدام سیاسی انتخاب اصلح از این شخص عبور نمی کند.

اما ارتباط این بحث با مقدمه... گاهی اوقات حواشی انتخابات باعث عدم تحقق مردم سالاری دینی می شود. به عنوان مثال تبلیغات پر زرق و برق یا شعارهای بی پایه و اساس باعث خطای محاسبه ی مردم می شود. این حواشی باعث می شود جامعه نتواند در فضایی آرام تامل کند و انتخاب درست را انجام دهد. بخشی از حواشی سال های گذشته در فضای سیاسی را می توان در همین فضا تحلیل کرد.

اظهارنظر گاه و بیگاه رئیس جمهور روحانی در ماه های اخیر در همین فضا قابل تحلیل است.این اظهارنظرها به واسطه ی محل توجه بودن رئیس جمهور به صورت گسترده در فضای جامعه پخش می شود. تاکید رئیس جمهور در این اظهارنظر ها بر پاسخ به منتقدان نیست. یا اظهارنظرهای تند و رسانه ای انجام می دهد و یا بخش هایی از خصوصیات منتقدان که ارتباطی به بحث هسته ای ندارد را به رخ می کشند. هدف گذاری اصلی تغییر فضای شکل گرفته حول مذاکرات از یک فضای عقلایی به یک فضای غیر عقلایی است. چون در فضای عقلایی دست دولت برای دفاع از اقدامات اش خالی است.

 از طرف دیگر برای اخلال در دستگاه محاسباتی مردم بخشی از ذهنیت ها به میان کشیده می شود. ذهنیت هایی که با محوریت برخی از تندروی ها در فضای جامعه شکل گرفته است. داشتن ذهنیت بد نسبت به برخی مسائل از جمله اعتراض به حجاب و امر به معروف. ذهنیت بد نسبت به نیروهای انصار حزب الله رو راهپیمایی ها اعتراضی در دهه ی هفتاد. ذهنیت هایی که با برخی المان های خبری و رسانه ای دوباره به میدان می آید. بالتبع جامعه ای که نسبت به گزاره های الصاق شده به منتقدان موضع دارد دچار نوعی از عصبیت می شود. به جای تحلیل واقعی اتفاقات سیاست خارجی و مرتبط با موضوع هسته ای عرصه را عرصه ی مقابله با یک جریان متحجر و تندرو می بیند.

جریان هایی از سمت نیروهای سیاسی مخالف دولت هم در حال شکل گیری است. به جای طرح نقدهای اصولی و واقعی به موضوع هسته ای با پرداختن به حواشی مذاکرات و مراودات وزیر خارجه، سعی در تحریک این عصبیت در نیروهای مذهبی جامعه دارند.

نتیجه ی این تحریک عصبیت ها صف کشی جامعه ی ایران در برابر هم است، در صورتی که در شرایط فعلی جامعه نیاز به اتحاد بیش از پیش احساس می شود. و نتیجه ی این روند عدم تحقق مردم سالاری دینی است.  

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۲۹
علیرضا مهری

اهمیت شیوه ی تبلیغات و همچنین میزان صرف هزینه برای رسیدن به قدرت از جمله مسائلی است که باید بررسی کرد . قبل از شروع بازه ی تبلیغات مسئله به گونه ی دیگری قابل تحلیل بود اما امروز شرایط متفاوت است.

 

اول .  تلاش صداوسیما برای برگزاری برنامه های متنوع برای رساندن مردم به شناخت به عنوان تنها فعالیت انتخاباتی کافی نبود و مردم در فضای کوچه و بازار احساس کاستی می کردند. تبلیغات خیابانی و ستادهای شهری از جمله ساختارهای انتخاباتی است که نبود آن باعث کم شدن شور انتخاباتی در فضای جامعه می شود که قطعا در مشارکت تاثیر گذار است. این نیاز در جامعه باعث می شود برای انجام حداقل های تبلیغات در شهرستان ها ستادهای کاندیدا تشکیل شود. قطعا تشکیل ستاد در شهرستان ها نیاز به صرف هزینه ی قابل توجه ای دارد که تامین این هزینه برای کاندیدای مستقل تقریبا غیر ممکن است. صحنه ی انتخابات نشان می دهد که تامین هزینه ی تبلیغات کاندیدا توسط گروه ها و جبهه های سیاسی صورت می گیرد. اینکه گروه های سیاسی در کشور به پول های هنگفتی دسترسی دارند نشان از تشکیل حلقه های قدرت و ثروت دارد. به صورت خوشبینانه اگر ارزیابی کنیم،دزدی از بیت المال و امکانات دولتی و موسسات فرهنگی صورت نگرفته است و صاحبان سرمایه برای به قدرت رسیدن کاندیدای متبوعشان دست به ولخرجی می زنند و در این ولخرجی ها هم منافع خود را پیگیری می کنند.

دوم. تعدادی از کاندیدا به صورت علنی از گروه های سیاسی خرج می کنند و به عنوان کاندیدای پرخرج انتخابات شناخته می شوند. آقای قالیباف از جمله کاندیدایی که به دلیل طولانی بودن بازه تبلیغاتی اش هزینه بسیار انجام داده است. در کنار این جریان کاندیدایی همچون آقای جلیلی با شعار ساده زیستی و پرچمداری گفتمان انقلاب وارد فضای انتخابات شدند . اگرچه این افراد با شعار ساده زیستی و به عنوان کاندیدای وارد گود انتخابات می شوند اما متاسفانه جریان های سیاسی خود را به این افراد نزدیک می کنند و فکر خود را بر فعالیت انتخاباتی این افراد تحمیل می کنند . به عنوان مثال  با نزدیک شدن جبهه پایداری به فعالیت های انتخاباتی آقای جلیلی تبلیغات پرخرجی در سراسر کشور انجام می گیرد. همین جنس تیلیغات جبهه پایداری را در انتخابات مجلس گذشته به یاد می آوریم. شاید این کاندیدای ریاست جمهوری معتقد به هزینه ی کمتر در تبلیغات باشد اما برآیند فعالیت انتخاباتی او با شعارهایش فاصله دارد .وقتی در مسئله به این سادگی شعار با عمل متفاوت می شود می توان انتظار داشت که در مسائل کشور قبل و بعد از انتخابات هم همین اتفاق بیافتد.

 

سوم. ماهیت فعالیت های انتخاباتی در شهرستان ها با همزمانی انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری مشخص شده است. پررنگ شدن تبلیغات شورای شهر و نادیده گرفتن تبلیغ ریاست جمهوری نشان می دهد پیگیری منافع قومی و فردی بر منافع جامعه ارجحیت دارد. منافع گروهی و قومی در انتخابات شوراها شهر راحت تر پیگیری می شود به همین دلیل فعالان سیاسی بیشتر از اینکه به دنبال انتخاب اصلح برای ریاست جمهوری باشند سعی در به قدرت رساندن نماینده خود در شهر دارند.این ضعف ناشی از عدم برنامه ریزی برای تربیت سیاسی مردم دارد که باید برای آن فکری جدی کرد.

 

ضعف های اساسی در ساختار انتخابات وجود دارد و باید برای اصلاح آنو برگزاری هر چه بهتر انتخابات فکر شود. اینکه کاندیدای مستقل بدون متصل شدن به حلقه های قدرت و ثروت نمی توانند رئیس جمهور شوند نشان از ضعف جدی در سیستم انتخابات است. قطعا یکی از مشکلات اصلاح و تکامل قوانین این چنینی جزمیت عده ای است که راه اصلاح را می بندند. این جزمیت و تحجر را می توان در بالا بردن اعضای شورای نگهبان تا معصومیت مشاهده کرد که ان شاء الله این جهالت ها از بین خواهد رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۰۳
علیرضا مهری

نقش روحانیت در انتخابات از جمله مسائلی است که چند سالی است دوباره پر رنگ شده است. امام موافق  دخالت ائمه جمعه در انتخابات نبودند و تاکید بر حضور فعالانه اقشار مختلف در انتخابات را داشتند. پیدا کردن حجت برای رای دادن به معنای پررنگ تر شدن نقش روحانیت در انتخابات نیست. بلکه تاکید ایشان روی این مسئله که تفاوتی بین روحانیون و اقشار دیگر برای انتخابات وجود ندارد نشان می دهد ایشان هیچ نقش موثری برای روحانیون در انتخابات در نظر نداشتند.

از طرف دیگر تحلیل انتخابات بر مبنای توجه به اقشار مستضعف و ضعیف جامعه نشان می دهد که اولویت اول مسئولین باید این باشد که کمبودهایی که برای اقشاری در جامعه ایجاد شده است را جبران کنند و این مهم ترین مسئله در فضای سیاسی کشور باید باشد پس توجه جدی و داشتن برنامه برای بهبود وضع اقشار فرودست باید در اولویت انتخاب ما قرار گیرند .

بحث حضور در انتخابات که نشان دهنده تایید نظام است بسیار ظریف است که به نظرم باید روی آن دقت کرد. تاکید امام این بود که اگر حضور نشان از تجمع مسلمانان روی عقیده شان به حکومت دینی باشد قطعا مبارک است. پس نیت افراد برای حضور در انتخابات و اقبال شان به دین و اجرای احکام دینی بسیار اهمیت دارد . آقای هاشمی رد صلاحیت شد و بسیاری از اطرافیان پیش بینی می کردند که مشارکت با رد آقای هاشمی پایین بیاید. البته کاهش مشارکت معلول این علت است اما باید توجه داشت که در تحلیل علت این اتفاق می توان گفت که مردمی که به خاطر حضور هاشمی وارد عرصه انتخابات می شوند قطعا با هدف وحدت اسلامی و به رخ کشیدن وحدت در نظام اسلامی نیست. یعنی فردی که از نظام نا امید شده است و تنها حضور فردی مثل هاشمی او را امیدوار می کند . قطعا بعد از پایان ریاست جمهوری ایشان بازهم فضای ناامیدی بر این گونه افراد مسلط می شود و این به خاطر شناخت نادرست این افراد از جایگاه ریاست جمهوری است.

یکی از اتفاقات خوشحال کننده ی این انتخابات این است که جوانان مذهبی گزینه ی ایده آلی برای انتخابات ندارند و به صورت حداقلی وارد انتخابات می شوند. یعنی منجی ندارند و این روحیه منجی گرایی ان شاء الله در ایشان از بین می رود. منتقل شدن این رویکرد به جامعه مفید فایده است و باعث رشد سیاسی بدنه ی مردم می شود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۰
علیرضا مهری


فردا قرار است شورای نگهبان احراز صلاحیت ها برای انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کند. اینکه چه اشخاصی را تایید صلاحیت می کند اهمیتی ندارد چون شرکت در انتخابات و لزوم مشارکت در آینده سیاسی اصلا تابع افرادی نیست که وارد صحنه شده اند. باید این مسئله را مدنظرداشت که هرکسی که تایید صلاحیت شود می تواند رئیس جمهور خوبی برای کشور باشد حتی میرحسین موسوی هم که از فیلتر شورای نگهبان رد شد و بعد از انتخابات مشکلاتی را در مسیر کلی کشور ایجاد کرد از جمله افرادی بود که رای به او با هدف بهتر شدن شرایط کشور داده شد.

قدرت سیاسی و افرادی که سرنوشت ما را رقم می زنند از جمله مسائلی است که باید تحلیل شود. اینکه تعداد زیادی از نمایندگانی که در دوره ی حاضر مجلس وارد مجلس شدند دولتی بوده اند نشان می دهد که نگاه درستی نسبت به تفاوت سیاست مداران دولتی و سیاست مداران مردمی وجود ندارد. نهادهایی مثل مجلس شورای اسلامی و شورای شهر که به صورت مستقیم توسط مردم تشکیل می شوند دارای تفاوت هایی با نهادهای دولتی هستند. افرادی که نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی هستند بعد از پایان دوره مسئولیت 4 ساله شان هیچ تفاوتی با افراد عادی ندارند. در حالی که افرادی که در دولت مشغولند بعد از پایان دوره مسئولیتشان باز هم در ساختار اداری باقی می مانند .اصل شایسته سالاری در اینگونه موارد توسط مسئولین بررسی می شود اما در نهادهایی که با رای مردم انتخاب می شوند شایستگی را مردم تشخیص می دهند.

اهمیت این مسئله زمانی مشخص می شود که بحث رجل سیاسی مطرح می شود. جواب سوال رجل سیاسی کیست را از هرکسی بخواهی اولین پاسخش این است که وزیر باشد یا شهرت را مطرح می کنند. در حالی که مدیران رده بالای برخی از ادارات دولتی از چنان محدودیت اختیاراتی برخوردارند که حتی استعدادها و توانایی های عادی خود را هم به کار نمی برند. عدم داشتن نگاه روشن نسبت به تجربه ی مدیریتی در بسیاری از موارد باعث بروز اشتباهاتی در انتخاب می شود که جبران آن بسیار سخت است. اینکه دایره قدرت در کشور محدود است و در بین افراد خاصی قدرت رد و بدل می شود به این دلیل است که افرادی که در پست های مردمی قرار می گیرند از شایستگی برخوردار نیستند و به همین خاطر رشدی در آنها صورت نمی گیرد. اگر نمایندگان مجلس ما و اعضای شورای شهر ما با چشمانی باز انتخاب می شدند امروز هر کدام از آنها توانایی اداره قوه ی مجریه کشور را داشتند. لابد این اتفاق نیافتاده است که آقای هاشمی می گویند در این سی سال آدم سازی اتفاق نیافتاده است و احساس تکلیف می کنند که با این سن و سال وارد عرصه شوند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۳۳
علیرضا مهری

مسئله ای به نام تبلیغات انتخاباتی و همچنین خرج کرد کاندیدا برای انتخاب شدن از اهمیت بالایی برخوردار است. تجربه های جالبی هم در این زمینه وجود دارد از تبلیغات آقای قالیباف در سال 84 که بلای جانش شد تا تبلیغاتی که برای احمدی نژاد در سال 84 صورت گرفت و واقعا مردمی بود.

چند موضوع است که در بحث تبلیغات باید به آن توجه شود.

اول . تبلیغات با هدف ترویج نگاه کاندیدای که قصد در دست گرفتن قوه ی مجریه ی کشور را دارد صورت می گیرد و به همین خاطر باید جنبه ی ترویجی و گفتمانی اش بر جنبه ی بصری و شعاری اش بچربد. با این پیش فرض تبلیغات گسترده ای از جنس چاپ پوسترهای رنگارنگ در تعداد بالا و پرکردن دیوارهای شهر با آن نه تنها توجیه عقلی ندارد بلکه با هدف گسترش انتخاب ناآگاهانه در جامعه صورت می گیرد. پس هر کاندیدایی که به این تفاوت در تبلیغات توجه نداشته باشد و در تبلیغاتش احساسات بر گفتمان بچربد باید مورد سرزنش قرار بگیرد.

دوم. انتخابات هدف نیست بلکه وسیله ای است که با آن می توان اصلاحاتی در روند کلی حرکت کشور ایجاد کرد. اگر چنین نگاهی به مقوله ای انتخابات وجود داشته باشد هزینه ی میلیاردی کردن برای تبلیغات توجیهی ندارد . اینکه تمام تمرکز و فشاری که به کاندیدا وارد می شود در بازه ی چند ماه قبل از انتخاب شدن باشد و بعد از انتخاب شدن دوره ی آرامش در فعالیت ها باشد نشان می دهد که هدف اصلی انتخابات بوده است و مسولیتی که روی دوش منتخب قرار می گیرد از اهمیت بالایی برخوردار نیست. متاسفانه اتفاقی که امروز در فضای انتخاباتی به راحتی قابل لمس است تبلیغات گسترده و پرهزینه ی انتخاباتی است و تلاش های گسترده برای آنکه به هر نحوی یک نفر رئیس جمهور کشور شود. آقای قالیباف در مصاحبه ای اعلام کردند که چند میلیارد هزینه ی تبلیغاتی شان است و این را با افتخار هم اعلام کردند. اما خوشبختانه در این انتخابات افرادی بودند که هزینه ی تبلیغات انتخاباتی خود را اعلام کردند و نشان دادند که اصلاح گری و منش انقلابی داشتن به شعار نیست بلکه در عمل باید ملموس باشد

سوم. مقوله ای به نام حلقه های قدرت و ثروت از جمله مسائلی است که امروز فضای سیاسی کشور به صورت کامل درگیر آن است. عمق فعالیت های این حلقه ها را می توان در زمان انتخابات مشاهده کرد. هزینه های میلیاردی که در انتخابات صورت می گیرد نشان می دهد که افراد و گروه هایی که صاحب سرمایه هستند برای رسیدن به منافع بیشتر نیاز به بدست آوردن قدرت سیاسی دارند که این قدرت را با ارتباط نزدیک با شخص اول اجرایی کشور می توانند کسب کنند. پول های باد آورده ای که در بازه تبلیغات به سمت ستادها سرازیر می شود هم از همین جنس فعالیت های سیاسی اقتصادی ! است . دکتر سبحانی که با شعار مبارزه با حاکمیت سرمایه کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدند نقل می کردندکه شخصی پیشنهاد حمایت مالی فعالیت های انتخاباتی ایشان را داد و خواسته اش این بود که بعد از انتخاب ایشان با مجوز بانک خصوصی شان موافقت شود. مثال ها از این جنس بسیار است که بیان آن کمکی نخواهد کرد.


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۲۶
علیرضا مهری

 

خط امام و راه امام از جمله کلیدواژه هایی است که جان می دهد برای سوء استفاده. آن قدر ها هم که فکر می کردیم آگاهی سیاسی در جمهوری اسلامی بالا نیست که شناخت نسبتا خوبی نسبت به خط امام و راه امام در جامعه وجود داشته باشد. چون مردم دلبستگی به خط امام ندارند یا اینکه پیگیری نمی کنند آنچه حضرت امام (ره) برای یک جامعه اسلامی مدنظرشان بود احساس خاصی نسبت به این کلیدواژه ندارند. شاید در یک دوره ای یک برداشت از خط امام شود و در دوره ی دیگری برداشتی متفاوت شایع باشد. یک زمانی آقایان چپ خود را خط امامی می دانستند و امروز آقایان راست. وارد بحث چپ و راست نشویم که دلمان از دست هر دویشان خون است.

امروز اما هر چه از انتخابات و فتنه ی بعد از انتخابات 88 ( البته به روایتی استارتش اقبل از انتخابات خورده بود) می گذریم این واژه رنگ می بازد و کم تر در رسانه ها مطرح می شود. دلیلش هم واضح است برخی از آقایان سیاست مدار برای نوازش رقیبشان در انتخابات به جملاتی از کلام امام اشاره می کردند. تعبیری زیبایی ارائه کردند یکی از دوستان که فتنه هیچ چیز نداشت برای یک عده نان و آب داشت. گروهی مشی ای متفاوت با آنچه مدنظر امام بود در پیش گرفتند و شعار خط امام دادند که شاید در انتخابات پیروز شوند. گروه دیگر گفتند عکس امام را در دانشگاه تهران پاره کردید و محکوم به نابودی هستید. گروهی دیگر چند خط هم صحیفه نخوانده بودند و در بحث هایشان چنان از جانب امام جمله از خودشان می ساختند که همه باور می کردند.

شاید بتوان از معدود گروه هایی که امروز دم از گفتمان امام و رهبری می زنند جبهه پایداری را نام برد . همان هایی که شاخصه ی اصلی شان دفاع از ولایت و گفتمان انقلاب اسلامی است. در مقام صحبت حتی کار را به اینجا رسانده اند که هر صحبتی از طرف رهبری حکم ولایی است و باید مطیع بود. اما خبری شنیدم که خلاف آنچه مطرح می کنند تصریح می کرد. اینکه جبهه پایداری برنامه ای تنظیم کرده است برای دولت یازدهم و در خبر منتشر شده با افتخار اعلام شده است که طراحان برنامه پنجم این برنامه را تدوین کرده اند. آشنایی حداقلی با برنامه پنجم مشخص می کند که این برنامه هم مثل برنامه چهارم دارای ضعف ها مشکلات بسیاری است و در زمینه هایی حتی با آرمان های انقلاب در تضاد است.

آن چیزی که در این برهه اهمیت دارد این است که بررسی شود کدام یک از کاندیدا ریاست جمهوری پشت شعارهایی که می دهند برنامه خوابیده است. برخی از کاندیدا مثل آقای هاشمی و آقای جلیلی حتی شعار هم نمی دهند تا به خودمان زحمت دهیم که بررسی کنیم شعارها با برنامه همراه است یا نه. برخی از آقایان مثل آقای قالیباف هم برنامه را با پایان نامه اشتباه گرفته اند . برنامه ایشان را اگر تورقی کنید به راحتی به این جمع بندی می رسید که بسیاری از برنامه هاشان خلاف آن چیزی است که از یک نظام اسلامی می توان انتظار داشت. همین قدر بگویم که برنامه ای برای کنترل جمعیت داشتند که بعد از صحبت های رهبری در مورد لزوم چاره اندیشی برای پیری کشور بسیار جالب توجه است.

خلاصه ی کلام اینکه مهم نیست شعار خط امام و پیروی از رهبری داد باید در برنامه ها روح حکومت اسلامی و حرکت به سمت آن دیده شود وگرنه شعار دادن نشان از متعهد بودن نیست.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۵۱
علیرضا مهری

امروزی بحثی در دانشکده داشتیم با حضور یکی از دوستان دوست دار مشایی با محوریت مهندس مشایی. ورود مشایی به انتخابات باعث تشکیل این جلسه بود و دانشجوی عزیز برای دفاع از مهندس به این جلسه آمده بود. بحث های مفصلی مطرح شد اما نکته ای که در آن توجهم را به خود جلب کرد انگیزه ای شد برای نوشتن.

قبل از جلسه، در مسیر که به دانشکده می آمدم سوالات ذهنی ام را جمع بندی می کردم تا بتوانم به جمع بندی خوبی نسبت به مشایی برسم. نکته ای که به نظرم آمد در میان این همه غوغای رسانه ای خوب است به آن پرداخته شود برنامه ای است که برای مدیریت کشور دارند. در حوزه های مختلف بخصوص اقتصاد. وارد جلسه که شدیم اولین سوال اقتصادی و برنامه محورانه! که پرسیده شد پاسخ شنیده شد به دلیل عدم تخصص در بحث اقتصاد عدم تسلط و آشنایی کامل با برنامه ها در این حوزه ورود پیدا نمی کنند.

علامت سوال بزرگی در جمع بوجود آمد که چه ادله ای می آورید که ما به مشایی رای دهیم. پاسخ شنیدیم گفتمان.

بحث مفصلی شد و فرصت برای تشریح کل جلسه نیست اما بحث کردن روی مقوله ای به نام گفتمان در این شرایط از اهمیت بالایی برخوردار است. رئیس جمهور سابق را با گفتمان عدالت می شناسند. شعار مبارزه با مفاسد و فقر و تبعیض را فراموش نکرده ایم. شعارهایی که باعث اقبال مردم به احمدی نژاد شد.

اما ضعف جدی احمدی نژاد این بود که گفتمانی را مطرح کرد اما توانایی ایستادن و بازی کردن در پازل این گفتمان را نداشت. شعار حمایت از محرومین داده شد و کارهای خوبی هم در ابتدای امر انجام شد.رساندن بودجه به شهرها، سهام عدالت، فعالیت های عمرانی در روستاها و مناطق محروم و... اما ثابت قدم بودن در این راه نیاز به انگیزه و البته برنامه ی جدی داشت که احمدی نژاد صاحب آن نبود و حتی بعد از چند سال به دنبال آن هم نمی گشت. شاید در ابتدا حرف حق می زد و به دنبال حق می گشت اما بعد از زمانی دیگر دنبال حرف حق هم نمی گشت. به مقام انا الحقی رسیده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۲۲
علیرضا مهری

تجربه تاریخی نشان می دهد هرچقدر رئیس جمهور به پایان دوره ی مسئولیتش نزدیک می شود نگاه ها به او سرد تر می شود. انتقاد ها شعله می گیرد و جامعه را آماده می کنند تا در انتخابات بعد جریان اداره کشور را تعیین کند. برخی بر این باورند که در دوره های مختلف ریاست جمهوری بازگشت به عقب در حرکت مردم ایران اتفاق افتاده است و این مسئله در بین سیاسیون عمومیت دارد. البته با تفاوت نظرهایی برخی هاشمی را کسی می دانند که جامعه انقلابی را به جامعه ی تجمل گرا تبدیل کرده است. خاتمی را با شعار آزادی که داده است و باعث اوج ابتذال و مشکلات فرهنگی شده است می دانند و احمدی نژاد را با عوام فریبی و مشکلات اقتصادی می شناسند.

با پایان یافتن هر دوره ریاست جمهوری آنچه اهمیت بالایی دارد و باید به آن توجه کرد تجربیاتی که نصیب کشور شده است. تجربه ای که در شناخت بهتر مسیر و برنامه ریزی برای کشور بسیار کارآمد است. شعار دادن ها و عمل نکردن های احمدی نژاد این تجربه را وارد تجربه های نظام کرد که می شود شعار عدالت داد و بعد از چندی کاری برای تحقق عدالت انجام نداد. می شود چند ماه حجم زیادی پول را از دستگاه های مختلف جمع کرد و به مردم داد و دستگاهی نتواند جلوی بی قانونی را بگیرد.

آقای هاشمی هشت سال مدیریت کشور را بر عهده داشتند و دوره مدیریت شان دارای نقاط ضعف و قوت بود. امروز دوباره وارد عرصه ی انتخابات شدند و قطعا حق طبیعی ایشان است که وارد عرصه شوند. آنچه بعد از هر رئیس جمهور اهمیت دارد درس گرفتن از دوره ی مسئولیت او و برنامه ریزی جدید برای کشور است. یعنی اگر مدیریت هاشمی را تجربه کردیم مراقبت کنیم که نقاط ضعفش در دوره بعد در رئیس جمهور بعدی وجود نداشته باشد. این منطق ارتجاع را هم زیر سوال می برد. یعنی ما با توجه به تجربه ی دولت هاشمی 16 سال کشور را پیش برده ایم و قطعا رشد گفتمانی اتفاق افتاده است و تجربیات بسیاری بدست آورده ایم. آقای هاشمی همان رویکرد 16 سال پیش را دارند یا تجربیات باعث تکامل گفتمان ایشان شده است؟

آنچه تا به امروز مشاهده کرده ام همان ادبیات و همان گفتمان است و رشد چندانی در آن اتفاق نیافتاده است. این پیش فرض رای دادن به هاشمی را نوعی ارتجاع می داند و ادعا می کند که این 16 سال عقب گرد اتفاق افتاده است که نیاز به بازگشت مدیریت 16 سال پیش احساس می شود.

از این بحث به بگذریم تجربه ی مدیریت هشت ساله احمدی نژاد تجربه ی بسیار کارآیی بود. جدا از اینکه موفق بود یا ناموفق در عرصه هایی ورود پیدا کرد که رئیس جمهورهای قبلی به آن اقبال نشان نداده بودند. هر چند این ورود به عرصه های مختلف مخصوصا در 4 سال دوم هزینه ها و استرس های زیادی را به جامعه وارد کرد ولی می توان دوره ایشان را دوره ای طلایی برای گنجینه ی تجربیات نظام  دانست. این تجربیات به مردم کمک می کند تا انتخاب بهتری داشته باشند. با این قید که امکان دارد رئیس جمهور بعدی از آستین قبلی بیرون بیاید و همان سیاست ها را در پیش بگیرد. رشد گفتمانی و مدیریتی که بتواند از مدیریت احمدی نژاد درس بگیرد جای خود را به ادامه ی این روند تا هشت سال دیگر بدهد و خطری که محتمل است، سر ریز شدن خزانه تجربیات  نظام است. انتخاب دوباره ی همان شیوه ی مدیریت باعث می شود جلوی حرکت کشور به سمت اهداف گرفته شود و درجا بزند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۱۱
علیرضا مهری