فرتوت

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روحانی» ثبت شده است

در روزهای گذشته تحلیل هایی در فضای رسانه ای مطرح شد که پرده از برنامه ی دولت برای انتخابات مجلس بر می داشت. اینکه دولت می خواهد از ظرفیت مذاکرات استفاده کند تا در انتخابات آینده پیروز شود. شاید بتوان شروع این گونه تحلیل ها را از زمان اظهارنظر ظریف دانست.ظریف خطاب به آمریکایی‌ها: توافق نشود انتخابات مجلس را می‌بازیم!

فارغ از این تحلیل ها بررسی انتخابات مجلس در سال آینده می تواند در تحلیل بسیاری از اتفاقات امروز جامعه موثر باشد. انتخابات در نظام سیاسی جمهوری اسلامی بر مبنای تئوری مردم سالاری دینی است. در نگاه اول برداشت عمومی این است که این شیوه ی انتخاب با انتخابات دیگر کشورها فرق چندانی نمی کند و صرفا یک پسوند دینی به آن اضافه شده است. اما داستان کمی پیچیده تر و هوشمندانه تر از تحلیل عمومی جامعه است. انتخابات در ایران را می توان مصداق نقش آفرینی مردم در مسیر مدیریت کشور دانست. یعنی هر بار که مردم در انتخابات شرکت می کنند شیوه ی مدیریتی را برای اداره ی کشور انتخاب می کنند. بخش عمده ی این تصمیم ناشی از عملکرد منتخبین دور قبل است. اگر مردم به این احساس برسند که نماینده یا رئیس جمهور شیوه ی مدیریت اش مطلوب نیست در انتخابات با انتخاب نوع نگاه دیگری مسیر را تغییر می دهند. این تصمیم در روند کشور خیلی تاثیرگذار است. همین انتخابات ریاست جمهوری 92 و تغییر رویه ی سیستم مدیریت کشور تاییدی است بر این ادعا.

زمانی می توانیم انتخابات مجلس را مصداق مردم سالاری دینی بدانیم که متر و معیار مردم برای انتخاب دین باشد. یعنی صراط مستقیم را در حاکمیت دین بدانند و با انتخاب افراد جلوی ایجاد انحراف در طی این مسیر را بگیرند. اما اگر این ذهنیت و متر و معیار تغییر کند نمی توان به انتخابات مجلس ، مردم سالاری دینی اطلاق کرد.... بالتبع بسیاری از مسائل و مشکلات امروز ما به خاطر عدم تحقق مردم سالاری دینی در انتخابات های مختلف است. این اتفاق می تواند از یک تصمیم ارادی جامعه ی ایران نشات گرفته باشد یا تصمیم غیرارادی... تصمیم ارادی که نیاز به توضیح ندارد اما تصمیم غیرارادی یعنی تصور اشتباه نسبت به صراط مستقیم دین در سیاست. به عنوان مثال برخی صرفا به خاطر ظاهر مذهبی و شهرت دینی یک فرد در یک منطقه به او رای می دهند. در حالی که صراط مستقیم در اقدام سیاسی انتخاب اصلح از این شخص عبور نمی کند.

اما ارتباط این بحث با مقدمه... گاهی اوقات حواشی انتخابات باعث عدم تحقق مردم سالاری دینی می شود. به عنوان مثال تبلیغات پر زرق و برق یا شعارهای بی پایه و اساس باعث خطای محاسبه ی مردم می شود. این حواشی باعث می شود جامعه نتواند در فضایی آرام تامل کند و انتخاب درست را انجام دهد. بخشی از حواشی سال های گذشته در فضای سیاسی را می توان در همین فضا تحلیل کرد.

اظهارنظر گاه و بیگاه رئیس جمهور روحانی در ماه های اخیر در همین فضا قابل تحلیل است.این اظهارنظرها به واسطه ی محل توجه بودن رئیس جمهور به صورت گسترده در فضای جامعه پخش می شود. تاکید رئیس جمهور در این اظهارنظر ها بر پاسخ به منتقدان نیست. یا اظهارنظرهای تند و رسانه ای انجام می دهد و یا بخش هایی از خصوصیات منتقدان که ارتباطی به بحث هسته ای ندارد را به رخ می کشند. هدف گذاری اصلی تغییر فضای شکل گرفته حول مذاکرات از یک فضای عقلایی به یک فضای غیر عقلایی است. چون در فضای عقلایی دست دولت برای دفاع از اقدامات اش خالی است.

 از طرف دیگر برای اخلال در دستگاه محاسباتی مردم بخشی از ذهنیت ها به میان کشیده می شود. ذهنیت هایی که با محوریت برخی از تندروی ها در فضای جامعه شکل گرفته است. داشتن ذهنیت بد نسبت به برخی مسائل از جمله اعتراض به حجاب و امر به معروف. ذهنیت بد نسبت به نیروهای انصار حزب الله رو راهپیمایی ها اعتراضی در دهه ی هفتاد. ذهنیت هایی که با برخی المان های خبری و رسانه ای دوباره به میدان می آید. بالتبع جامعه ای که نسبت به گزاره های الصاق شده به منتقدان موضع دارد دچار نوعی از عصبیت می شود. به جای تحلیل واقعی اتفاقات سیاست خارجی و مرتبط با موضوع هسته ای عرصه را عرصه ی مقابله با یک جریان متحجر و تندرو می بیند.

جریان هایی از سمت نیروهای سیاسی مخالف دولت هم در حال شکل گیری است. به جای طرح نقدهای اصولی و واقعی به موضوع هسته ای با پرداختن به حواشی مذاکرات و مراودات وزیر خارجه، سعی در تحریک این عصبیت در نیروهای مذهبی جامعه دارند.

نتیجه ی این تحریک عصبیت ها صف کشی جامعه ی ایران در برابر هم است، در صورتی که در شرایط فعلی جامعه نیاز به اتحاد بیش از پیش احساس می شود. و نتیجه ی این روند عدم تحقق مردم سالاری دینی است.  

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۲۹
علیرضا مهری

معلوم است که وقتی از اوضاع غزه صحبت می کنیم قدری از وضعیت نامناسب و جنایت ها بگوییم. بعد از روضه خوانی کمی فحش و بدوبیراه هم به اسرائیل بگوییم. در مرحله ی آخر هم انقلابی تر هایمان کمی آمریکا را مورد لطف قرار دهند. اما یک بار بیایید جور دیگری به موضوع نگاه کنیم.

آمریکا و به صورت عام تمدن غرب به نظر اصلی ترین و علمی ترین تمدن اصل حاضر است. رشد علمی و گستردگی فعالیت های تخصصی و علمی که دارند خود موید این مسئله است. هر چند ژاپن و چین و .... هم در حال رقابت اند اما آمریکا را به طور قطع می توان قدرتمند ترین و هوشمند ترین جریان حال حاضر در گستره ی گیتی دانست.

با این پیش فرض که مورد تایید اکثر هم سن و سال های ماست این سوال پیش می اید که چرا دست به یک چنین جنایتی می زند؟یا حداقل چنین جنایتی که اسرائیل مرتکب می شود را تایید می کند؟ چه دستگاه محاسباتی دارد این غرب که نمی فهمد این جنگ و این کشتار برای او چه منفوریت و هزینه ای در پی دارد؟ و اساسا هدف از این جنگ چیست؟

با نگاهی به تاریخ مواجهه ی غرب با جریان های اسلامی به خوبی می توان فهمید که آمریکا در مواجهه با جریانات اصیل اسلامی چاره ای جز این ندارد. سرکوب و کشتار جریان های اسلامی در مصر و تونس و.... پیش از بیداری اسلامی و دیکتاتوری سیاه حکام کشورهای عربی در قرن بیست و یک و دفاع تمام قد آمریکا از آنها به خوبی نشان می دهد که آمریکا بی چاره است. البته باید گفت نقشه های دیگری هم به وسیله ی آمریکا به اجرا درآمده است اما شکست خورده و حتی در اتفاقاتی باعث ایجاد هزینه ی بیشتر برای غرب شده است.(رجوع شود به کتاب دکترکچوئیان با نام انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخ )

یعنی جریان مقاومت در حماس نمونه ای از جریانات اصیل اسلامی است که در صورت قدرتمند شدن چنان هزینه ای برای آمریکا خواهد داشت که هزینه ی کشتار وحشیانه ی مردم غزه در برابر آن هزینه ای نیست. یا اتفاقی که در مصر افتاد و کودتایی که بر علیه رئیس جمهور قانونی مصر انجام گرفت.

نکته ی بعدی نفرت از این همه جنایت است. نفرتی که در بسیاری از کشورها صرفا نسبت به اسرائیل است. آمریکا صرفا به عنوان حامی اسرائیل در برهه ی کوتاهی در افکار عمومی جهان محکوم می شود و بعد از چند هفته همه چیز فراموش می شود. حتی مواجهه ی برخی دولت ها با اسرائیل هم جالب توجه است. نمونه اش دولت آقای اردوغان که در قضیه ی فلسطین در خط مقدم دفاع از مظلوم است اما هنوز اقدام جدی در قطع رابطه با این رژیم جنایتکار نکرده است. به طریق اولی با آمریکا هم کاری ندارد. شاید برای ما که در فضای انقلاب اسلامی تنفس کرده ایم این خیلی عجیب و مسخره باشد. اینکه از یک طرف با ادبیاتی تند علیه یک رژیم موضع گیری کنی و از طرف دیگر رابطه ات به صورت کامل برقرار باشد.

مسئله ای که گل بحث امروز است. اگر امروز تغییری در وضعیت ملت ایران ایجاد نشود دور نیست روزی که ما هم به چنین وضعیتی دچار شویم. بیائید لجبازی نکنیم و خودمان را هم گول نزنیم. یا باید قبول کنیم منطق لیبرال دموکراسی به اینجا می انجامد یا باید دست از این شعارهای زودگذر برداریم. اگر قبول داریم که همه چیز زیر سر آمریکا است و منطق لیبرال دموکراسی این کشتار را توجیه می کند باید جور دیگری رفتار کنیم. بیایید لجبازی نکنیم و یکبار بنشینیم تکلیف مان را با این منطق روشن کنیم. این منطق و سینه چاکان این منطق که معتقدند امروز در ایران قدرت هم گرفته اند. هرچند رئیس جمهور با ادبیاتی تند اسرائیل را مورد خطاب قرار می دهد اما نمی شود این شعار را با علاقه ای که تیم ایشان برای حل مشکل با آمریکا دارند جمع کرد. نمی شود هم تفکر اسلامی را با چوب افراط زد و هم حامی جریان های اسلامی بود. بیایید دست از لجبازی برداریم. بیایید تکلیف مان را روشن کنیم. امروز یا باید در راه مبارزه جدی با لیبرال دموکراسی وارد شویم و ضربه ی کاری به حامیان داخلی اش بزنیم یا باید آینده مان را در ترکیه جستجو کنیم. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۰۷
علیرضا مهری

در قسمتی از متن توافق آمده است" این راه حل جامع به مثابه یک مجموعه منسجم خواهد بود که هیچ بخشی از آن مورد توافق قرار نمی‌گیرد مگر آنکه در مورد تمامی بخش‌های آن توافق حاصل شود."

یعنی یا همه با هم می برند و یا همه با هم می بازند. ظریف هم در کنفرانس خبری اش اشاره کرد که "در صورتی که هرگونه بدقولی و نقض عهدی ببینیم اقدامات اولیه قابل بازگشت است، ما با حسن نیت وارد شده ایم و در شرایطی قرار نداریم که ناگزیر باشیم در صورتی که که طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکند یک طرفه به تعهداتمان عمل کنیم.؟". در نگاه اول این عبارت از موضع قدرت است. توافق را جوری انجام داده ایم که می توانیم در صورت بدقولی به روز اول بر گردیم. اما داستان به گونه ای دیگر است. اینگونه القا شده است که ایران توان بازگشت به روز اول را دارد و هزینه ای هم متحمل نمی شود.دو ایراد اساسی به این صحبت وارد است.

1- مسئله ی هزینه ی راه اندازی مجدد در این اظهار نظر در نظر گرفته نشده است. بسیاری از تحریم های ظالمانه ای که امروز بر کشور ما تحمیل شده است ناشی از شروع مجدد فعالیتی است که یک بار برای اعتمادسازی متوقف شده بود. اگر این مذاکرات هم گام به گام جلو رود اما به نتیجه نرسد قطعا هزینه ای که برای ادامه ی پیشرفت هسته ای باید بپردازیم بسیار بیشتر از چیزی است که در سال های گذشته پرداخته ایم.

2- گام هایی که ایران در این توافق برداشته است قابل بازگشت نیست. طرف غربی به صورت محدود یکسری از تحریم ها را بر می دارد و یک شبه می تواند بازگردد و به روندش ادامه دهد. اما طرف ایرانی قدم هایی که بر می دارد قابل بازگشت نیست. اینکه شما کل 20 درصد هایتان را به شرایطی تبدیل کنید که دیگر این کارکرد الان را ندارد و قابل بازگشت هم نیست یعنی امتیاز تجدیدناپذیر!

اطلاعات ریز و نظارت هایی که صورت می دهند اطلاعاتی را در اختیارشان می گذارد که قابل بازگشت نیست. محل دقیق ذخیره سازی و همچنین خط تولید ساخت سانتریفیوژ و ... اطلاعات عادی نیست و اطلاع طرف غربی برگشت پذیر نیست.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۲ ، ۰۰:۱۶
علیرضا مهری

مذاکرات ایران و 5+1 در گام اول به نتیجه رسید. در کنار راهبردها و فضاسازی هایی که در رسانه ها صورت گرفت و لازم هم بود باید مسئله را به صورت جدی بررسی کرد. در سطحی وقتی مذاکرات به نتیجه می رسد باید از تیم تقدیر و تشکر صورت بگیرد. اما باید اذعان کرد که باب بررسی و نقد اتفاقات و توافقات بعد از مذاکرات باید باز شود. باید از فرصت استفاده کرد و مسائلی را روشن کرد و به صورت مستدل بحث کرد، تا ان شاء الله بر تجربه ی مردم و نخبگان افزوده شود.

و اما بعد.....

بحثی که تیم مذاکره کننده در این چند وقت بر آن تاکید بسیار داشتند چه بود؟ برنامه ریزی گام به گام برای رسیدن به نتیجه ی نهایی. قطعا اگر تحلیل ما با توجه به برنامه ریزی تیم مذاکره کننده نباشد غیرواقعی خواهد بود. مثلا بنشینیم و حساب هزینه و فایده کنیم آنچه در این گام اتفاق افتاده است. کاری که تقریبا عوام الان در حال انجام آن هستند. 20 درصد که فایده ای برای ما نداشت، متوقف کردنش ضرری ندارد.تحریم ها برداشته شد و به جایش 20 درصد را دادیم و .....

قصد ورود جدی به بحث این گام مذاکرات را در این بخش ندارم فقط یک سوال مطرح می کنم. مذاکرات بر عمل متقابل دو طرف استوار است. در گام بعدی ما چه کاری انجام می دهیم؟ چه امتیازی داریم که با آن در مذاکرات امتیاز بگیریم؟

پاسخ دادن این سوال بر عهده خودتان. آن چیزی که مشخص است در این گام غربی ها به صورت محدود از بلیت هایشان استفاده کردند اما ایران در این دور تقریبا تمام بلیت های قابل بازی کردن را استفاده کرده است. فتامل....

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۲ ، ۲۳:۴۹
علیرضا مهری

اپیزود اول: 13آبان 88 بود. از چند روز قبل خبرهایی شنیده می شد. رسم بود که هر چند وقت یکبار خبر تجمع اعلام می کردند.کنجکاو بودم که تجمع هایی برگزار می شود را از نزدیک ببینم. کلاس های دانشگاه برگزار نمی شد. دانشگاه برنامه ی خاصی نبود و برنامه ی 13 آبان لانه جاسوسی هم مثل هرسال برپا بود. اما داستان کمی متفاوت بود. سبزها اعلام کرده بودند که به سفارت روسیه می روند. با شعار مرگ بر روسیه. خودم را به نوفل لوشاتو رساندم و سری به سفارت های انگلیس و روسیه و فرانسه زدم. طبق معلوم چنین روزهایی منطقه پر نیروی انتظامی بود. کمی که آن دور و ور پلکیدم و دیدم که خبری نیست. به دانشگاه برگشتم. آن وقت ها هنوز دعواهای بعد از انتخابات بود. یکی می گفت روسیه با آمریکا چه فرقی دارد که با روسیه ارتباط داریم. یکی می گفت چرا مرگ بر روسیه نمی گویید.

شعار نه شرقی نه غربی با هدف قطع وابستگی حکومت به ابرقدرتهای شرق و غرب مطرح شد. روسیه و چین همان «شرقی» شعار مشهور «نه شرقی نه غربی» انقلاب هستند؛  «نه غربی» اش در سال های اولیه انقلاب محقق شد. اما امروز نه شرقی اش دیگر معنایی ندارد چون ایران با روسیه روابط خارجی خوبی دارد. وابستگی به شرق به معنای سلیقه ای عمل کردن با شعار انقلاب است. باید برای استقلال کشور تلاش کرد. باید برای قطع وابستگی به روسیه تلاش کرد.  مطرح کردن شعار مرگ بر روسیه و تجمع در مقابل سفارت روسیه می توانست در راستای همین تلاش برای استقلال کشور باشد. اما داستان به گونه ی دیگری بود. مطرح کنندگان این شعار مسئله ای به نام استقلال برایشان مطرح نبود.

 

اپیزود دوم. مهر 92 بود. روحانی بعد از سبک سنگین کردن، راهی نیویورک شد. ساعات پایانی سفرش بود. خبری منتشر شد. روحانی با اوباما تماس تلفنی برقرار کرد. خبر پیچید. عده ای خود را برای استقبال از روحانی آماده می کردند. ساعت یازده فرودگاه مهرآباد بودند. به نمایندگی از مردمی آمده بودند که دلشان شاد شده بود. بعد از 8 سال بالاخره روسفید شده بودند. می گفتند درود بر کیاست رهبری و تدبیر روحانی. چقدر قیافه شان برایم آشناست. این ها همان هایی نبودند که تلاش می کردند شعار مرگ بر روسیه و مرگ بر چین را مطرح کنند؟

همان ها هستند. همان هایی که مرگ بر شوروی را مطرح کردند. اگر استقلال مسئله شان بود باید با روحانی مخالفت می کردند. چون « نه غربی»داستان را هم نادیده گرفته بود. اما امروز پیاده نظام حمایت از برچیدن نه غربی داستان شده اند. دیروز شعارشان استقلال بود و امروز شعارشان منافع ملی!

از استقلال می گویم. انقلاب اول اتفاق افتاد. شعار اصلی انقلاب «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» بود. دولت موقت روی کارآمد. ارتباط بین نهضت آزادی و سفارت آمریکا برقرار بود. آمریکا درخواست پناهندگی شاه را قبول کرد. دانشجویان سفارت آمریکا را تسخیر کردند. ورق برگشت. اسنادی از سفارت آمریکا کشف شد که نشان می داد سفارتخانه، جاسوس خانه بود. انقلاب دوم اتفاق افتاده بود. دست آمریکا از سیاست کشور کوتاه شد. وابستگی سیاسی قطع شد. استقلال سیاسی به صورت کامل محقق شد. نهضت ادامه داشت. استقلال اقتصادی گام بعدی انقلاب بود.

از استقلال اقتصادی می گویم. سی و اندی سال گذشته است. هنوز که هنوز است وابسته ایم. مواد اولیه هایمان وارداتی است. اقتصاد کشور اسیر نفت است و نفت کشور اسیر غرب. شرکت های آمریکایی سرمایه گذار اصلی صنعت نفت بودند. خریدار هم همان ها بودند. تحریم که شدیم تولید نفت مان پایین آمد؛ آمریکا که نفت مان را استخراج می کرد رفته بود. نفت هایمان را نخرید. به خاک سیاه نشستیم. به قول رهبری تحریم ها اثر کرد. تحریم ها اثر کرد چون وابسته بودیم. وابسته به آمریکا!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۲ ، ۲۲:۳۶
علیرضا مهری

افراطیون با رژیم صهیونیستی همنوا شده اند. تیتر روزنامه ی آفتاب بود که من را ترغیب کرد تا به جای بررسی روزنامه های روز یکشنبه به این تیتر و مطالب آن را بررسی کنم. فقط چند نکته در خصوص خبرهای منتشر شده در روزنامه های آفتاب و آرمان و اعتماد در روز یکشنبه.

اول. متن گزارش منتشره توسط این روزنامه ها بسیار شبیه به هم بوده و مسائلی که در متن خبر به آن پرداخته اند کاملا مشابه است. حتما اصطلاح روزنامه های زنجیره ای را شنیده اید با بررسی خبرهای این روزنامه ها از تجمع نشان می دهد که این سه روزنامه تنها از مشاهدات و توهمات یک نفر گزارش تهیه کرده اند. بالتبع با این منش و رویکرد دغدغه ها و شیوه ی تحلیل این نشریات از یک آبشخور است و شاید جالب باشد که منایع مالی این نشریات هم بررسی شود؟ یکی از انگیزه های نشریات زنجیره ای بلند کردن صداست که تعبیر پروپاگاندای رسانه ای زیبنده ی آن است.

دوم. عکسی که در زیر می بینید یکی از تنها عکس هایی است که مورد اقبال روزنامه های زنجیره ای و سایت ها قرار گرفته است. در کنار مورد توجه قرار گرفتن این عکس توسط این رسانه ها برای القای دروغ بزرگشان اتفاق جالبی افتاد که چهره ی افراطی و بی منطق و بی اخلاق این رسانه ها را بیش از پیش روشن میکند. در بالای این تصویر نوشته شده است یکی از عناصر خودسر با دستان خود به خودرو رئیس جمهور می کوبد. نکته ی جالب توجه این است که خودرو رئیس جمهور که در ادامه آمده است با آنچه در عکس اول آمده است متفاوت است و در طول مسیر جناب روحانی از سقف ماشین خود بیرون آمده بودند و خودرو ایشان هم در عکس مشخص است. اگر همه ی اخبار و اطلاعاتی که این رسانه ها پوشش می دهند اینگونه توخالی و بدون سند باشد باید با نگاه ویژه ای مطالب را بررسی کنیم تا شیطنت های تیم مطبوعاتی باعث ایجاد ذهنیت های نادرست و تحلیل نادرست اتفاقات مهم تر از این نشود.

پ.ن: عکس روزنامه را در اینترنت پیدا نکردم. مجبور شدم عکس بدون نوشته را بگذارم.

پ.ن 2: الان که جو رسانه ای این مسئله خوابیده است و طرفداران مذاکره وارد فاز دیگری شدند اینها را می گویم که فردا نگویید نگفتی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۲ ، ۲۳:۳۲
علیرضا مهری