فرتوت

آرمان خواهی تمام آن چیزی نیست که یک دانشجو باید به آن مسلح شود. برای دانشجوی ایده آل آرمان خواهی لازم است اما کافی نیست. باید در کنار آن به شاخصه هایی همچون واقع گرایی و مردمی بودن هم دقت کرد. به راحتی نمی توان آرمانخواهی واقع گرایانه را از آرمانخواهی بدون واقع گرایی تمیز داد اما بازتعریف دو طرح بحث در ماه گذشته در دانشگاه تهران شاید به روشن شدن مسئله کمک کند.

اول. شروع سال تحصیلی بود و آئین ورودی های جدید در سالن چمران. 10 دقیقه هم به بسیج دانشجویی وقت اختصاص یافت. پروسه ی آماده کردن متن برای این چند دقیقه بسیار سخت تر است از آنچه تصور می کنید. از بیرون گود شاید لنگ کردن آسان به نظر آید ولی در گود واقعا لنگ کردن سخت است.


به عنوان نویسنده و ارائه کننده ی متن انتخاب شدم. مثل همیشه توصیه هایی از گوشه و کنار می رسید. یکی می گفت متن باید احساسی و شوق انگیز باشد تا ورودی به وجد آید. دیگری می گفت از حرکات دست و بدن باید استفاده کن تا مخاطب جذب شود. آن یکی می گفت نوشته اصلا مهم نیست فقط باید خوب خوانده شود و به نوعی اجرا شود تا در ذهن مخاطب ماندگار شود.

متن را آماده کردم و صبح برنامه بازنویسی نهایی اش تمام شد. متن را احساسی ننوشتم و قرار نبود برای خوش آمد مخالف دست و پایم را تکان دهم. تجربه ی 4 سال زندگی کردن در بین بچه ها من را به این جمع بندی رساند که باید به مسئله ی اصلی دانشگاه بپردازم. تلخ شدن احتمالی ذائقه مخاطب را به جان خریدم.حتی اگر یک نفر هم حرف را می فهمید بهتر از این بود که هزار نفر ایستاد تشویقم کنند. تشویقی که نه تعهدی در پی آن است و نه هزینه ای برای کسی دارد دقیقا مثل ورزشگاه.

بند از چند ساعت انتظار با دعوت مجری به پشت تریبون رفتم. فرصت نیست که متن کامل را بیاورم اما شرحی از مسئله ی اصلی دانشگاه.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۲ ، ۲۳:۲۰
علیرضا مهری

گاهی فکر می کنم وقتی حرف درست و حسابی و همه فهم وجود دارد چرا خودم را خسته کنم

مردمی که در زیر بمبارانها و در تمامی مصائب، خود را برای یک مبارزه طولانی آماده کرده‏ اند هرگز حاضر نیستند کوچکترین نرمشی در مقابل جهان استکبار داشته باشند. این از بدیهیات است که نارسایی های پس از جنگ به سرعت برطرف نمی‏ شود و چند سالی وقت لازم است تا کمبودها برطرف شود. عزیزانی که در کارخانه‏ های وابسته به صنایع سبک و سنگین و نفت و گاز و معادن و نیرو و پست و تلگراف و تلفن و راه و ترابری و سایر مراکز کار می‏ کنند خدا را در نظر بگیرند، و گوش به تبلیغات دشمنان ندهند، و استوار و مقاوم در راه اندازی چرخهای اقتصادی و صنعتی کشور کوشش نمایند.جلد21 صفحه 233 صحیفه نور

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۲ ، ۱۰:۴۲
علیرضا مهری


·         یک چیز را از شما می خواهم که خود هم به آن عمل می کنم. هیچکس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت ترین مواقع نتوانسته است با قیافه افسرده ببیند ، چرا افسرده باشیم؟

·         ما که به دنبال احدای الحسینیم(شهادت یا پیروزی) دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید ، چهره ها شاداب باشد نشاط داشته باشید ، آن وقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمی توانند بکنند.

·         ما در زیر بار سختی ها و مشکلات و دشواری ها قد خم نمی کنیم. ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند. تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته بشویم و یا زخم بخوریم و برخاک بیفتیم و الا هیچ قدرتی پشت ما را نمی تواند خم بکند.

·         ... چند روز قبل سفیر انگلستان آمده بود و می گفت خوب بفرمائید تا کی می خواهید این گروگان ها را نگه دارید؟ گفتم تکلیف اینها را روشن کرده ایم ، چند بار می پرسید. تکلیف اینها با نمایندگان ملت و مردم در مجلس شورا است و آیا از این بهتر هم می شود؟ چرا؟ مگر به اینها بد می گذرد؟ اینجا شما که جوان ما را در زندان های آمریکا کشتید اینها که این جا در هتل سفارت زندگی می کردند ، دیگر چه مرگتان است؟

·         سفیر انگلستان گفت : ولی دولت آمریکا دیگر نمی تواند صبر کند تا دو ماه دیگر. به او گفته شد اینها خودشان می توانند صبر کنند یا می توانند صبر نکنند. ولی ملت گفتند ما تصمیم را از خودمان می گیریم ، آنها تصمیم خودشان را دارند می گیرند.

·         گفت: خیلی غیرواقع بینانه با مسائل سیاسی برخورد می کنید. گفتم: همین جورهاست ما آرمان طلبانه قرار است با مسائل برخورد کنیم. انقلاب ما ، انقلاب آرمان هاست نه انقلاب تسلیم به واقعیت ها...

·         ... صحبت از تشکیل محاصره اقتصادی کرد ، گفتم ما نان و پنیر خودمان که توی همین مملکت به دست می آید ، بخوریم. خدا هم توی این دوساله برکت داده است ، مژده باد بر امام ، تا الان محصول گندم ایران نسبت به سال گذشته بسیار عالی تر شده است. ان شاء الله سیاست ما بر این است که حتی اگر قرار شد روزی همه مردم ، نان خالی نوش جان کنند ولی با آمریکا بجنگند ، بجنگند.

·         آخرین بار سفیر انگلیس اوقاتش تلخ شد و گفت: آمریکا دخالت نظامی خواهد کرد. گفتم: ما از خیلی وقت پیش برای دخالت نظامی آماده ایم . خلاف انتظار ما نیست ولی هر سرباز آمریکایی که به داخل مرزهای ایران بیاید ، یک جا برایش توی ایران هست آن هم گور زیر خاک(تکبیر حضار)

کتاب گفتارها 3- اخلاق سیاسی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۶
علیرضا مهری
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۲ ، ۰۰:۵۵
علیرضا مهری

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۲ ، ۰۰:۱۵
علیرضا مهری

بسم الله الرحمن الرحیم

​«دولت آمریکا، غیرقابل اعتماد، خودبرتربین، غیرمنطقی و عهدشکن است​»​.
رهبرمعظم انقلاب

این روزها که ملت ایران و منطقه خاورمیانه در حال عبور از پیچ تاریخیِ شکل دهی و هویت بخشی به آینده منطقه است شعارهای اساسی انقلاب اسلامی همچون استقلال طلبی، ‌آزادی خواهی، عدالتخواهی و استکبارستیزی به سخن همه ملت های آزاده تبدیل شده است. شعار «مرگ بر آمریکا» که روزی شعار اختصاصی ملت ایران بود نه به معنای اعتراض به یک کشور بلکه به معنای بی اعتمادی مطلق به دولتی است که تاریخ خیانت ها و جنایت هایش علیه ایران و ایرانیان سابقه ای دیرینه دارد.

مرگ بر آمریکا مرگ بر اشرافیت، مرگ بر نظام ظالمانه خودکدخدا پنداری و دیگران رعیت پنداری است. مرگ بر آمریکا مرگ بر تاریخِ سیاهِ استعمار کهنه و استعمار نوین علیه ملت ها و ایستادگی در برابر آن برای نقش زدن یک طرح نو با محوریت آزادی خواهان و مبارزان حقیقت جو در جهان است. مرگ بر آمریکا تجلی خروش ملت ها علیه نظام سرمایه داری است که تاریخ جرم ها و جنایت هایش از حمله و لشکر کشی به کشورها تا راه اندازی کودتا و جنگ تحمیلی و کشتار زنان و کودکان و غیرنظامیان هرگز از اذهان پاک نخواهد شد.

کمیته صیانت از منافع ایران ضمن تقدیر از اذعان مسئولین به اقدامات نابجای صورت گرفته در سفر نیویورک در دیدار با نمایندگان مجلس، امیدوار است نمایندگان جمهوری اسلامی از اینگونه اشتباهات که بدلیل اعتمادهای بیجا در مذاکرات سابق همچون سعدآباد نیز رخ داده درس عبرت گرفته باشند و ان شاالله در مذاکرات هسته ای آتی مطلقا شاهد بروز چنین خطاها و اقدامات نابجایی نباشیم تا پس از یک بازی تبلیغاتی، مسئولین گرگ صفت آمریکا بار دیگر از روی میز بودن تمام گزینه ها علیه ملت ایران سخن بگویند.

بر این اساس این کمیته از ملت شریف ایران می خواهد در سلسله راهپیمایی های «مرگ بر آمریکا» فردا جمعه (۱۹ مهرماه) را به نام جمعه «بی اعتمادی به آمریکا» نامگذاری کرده و پیام رسای خود مبنی بر عدم پذیرش هرگونه ظلم و تحقیر را به گوش مسئولین و رسانه ها برسانند.
​​کمیته صیانت از منافع ایران/ ۱۸ مهرماه ۱۳۹۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۲ ، ۲۳:۴۸
علیرضا مهری

افراطیون با رژیم صهیونیستی همنوا شده اند. تیتر روزنامه ی آفتاب بود که من را ترغیب کرد تا به جای بررسی روزنامه های روز یکشنبه به این تیتر و مطالب آن را بررسی کنم. فقط چند نکته در خصوص خبرهای منتشر شده در روزنامه های آفتاب و آرمان و اعتماد در روز یکشنبه.

اول. متن گزارش منتشره توسط این روزنامه ها بسیار شبیه به هم بوده و مسائلی که در متن خبر به آن پرداخته اند کاملا مشابه است. حتما اصطلاح روزنامه های زنجیره ای را شنیده اید با بررسی خبرهای این روزنامه ها از تجمع نشان می دهد که این سه روزنامه تنها از مشاهدات و توهمات یک نفر گزارش تهیه کرده اند. بالتبع با این منش و رویکرد دغدغه ها و شیوه ی تحلیل این نشریات از یک آبشخور است و شاید جالب باشد که منایع مالی این نشریات هم بررسی شود؟ یکی از انگیزه های نشریات زنجیره ای بلند کردن صداست که تعبیر پروپاگاندای رسانه ای زیبنده ی آن است.

دوم. عکسی که در زیر می بینید یکی از تنها عکس هایی است که مورد اقبال روزنامه های زنجیره ای و سایت ها قرار گرفته است. در کنار مورد توجه قرار گرفتن این عکس توسط این رسانه ها برای القای دروغ بزرگشان اتفاق جالبی افتاد که چهره ی افراطی و بی منطق و بی اخلاق این رسانه ها را بیش از پیش روشن میکند. در بالای این تصویر نوشته شده است یکی از عناصر خودسر با دستان خود به خودرو رئیس جمهور می کوبد. نکته ی جالب توجه این است که خودرو رئیس جمهور که در ادامه آمده است با آنچه در عکس اول آمده است متفاوت است و در طول مسیر جناب روحانی از سقف ماشین خود بیرون آمده بودند و خودرو ایشان هم در عکس مشخص است. اگر همه ی اخبار و اطلاعاتی که این رسانه ها پوشش می دهند اینگونه توخالی و بدون سند باشد باید با نگاه ویژه ای مطالب را بررسی کنیم تا شیطنت های تیم مطبوعاتی باعث ایجاد ذهنیت های نادرست و تحلیل نادرست اتفاقات مهم تر از این نشود.

پ.ن: عکس روزنامه را در اینترنت پیدا نکردم. مجبور شدم عکس بدون نوشته را بگذارم.

پ.ن 2: الان که جو رسانه ای این مسئله خوابیده است و طرفداران مذاکره وارد فاز دیگری شدند اینها را می گویم که فردا نگویید نگفتی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۲ ، ۲۳:۳۲
علیرضا مهری

سخنان یک روحانی مبارز اعتدالی

مخالفان بی عقل و نفهمند!

آرمان خواهی و مبارزه با ظلم از خصوصیاتی است که همه برای جنبش دانشجویی بر می شمارند. نمی خواهم مقاله ای بنویسم و از جنبش دانشجویی آرمانخواه و عدالتخواه و ظلم ستیز صحبت کنم و شما را ترغیب کنم که بیایید شب تیره را با هم روشن کنیم و زنجیرهای استبداد را پاره کنیم. خود می دانید هیچ کدام از این عبارت ها امروز در بدنه ی دانشجویی کشور وجود ندارد. اتفاقات مختلف سیاسی در فضای کشور می افتد و صدایی از دانشگاه بلند نمی شود. دانشجو در تعداد زیاد خبرهایی که هر روز می شنود غرق شده است. این تعدد خبرها و عدم تاثیرگذاری شنونده باعث شده است که بدنه ی دانشگاه لمس شود. دیگر احساس مسئولیت نسبت به هیچ مسئله ای ندارد. باید باور کنیم آرمانخواهی و ظلم ستیزی در دانشگاه مرده است و باید برای احیای این جسم بی جان اقدام کرد. یکی از شیوه های این احیا حضور فعالانه داشتن در مسائل کشور است. این راهبرد و روح استکبار ستیزی باعث شد تعدادی از هم کلاسی های شما در دانشگاه تنها چند ساعت بعد از تماس تلفی رئیس جمهور دست به اقدام اعتراضی بزنند.

این حضور اجتماعی به خودی خود بسیار با ارزش است. وقتی این حضور با اخلاق و سوالات جدی و تحلیل همراه باشد جای تقدیر دارد. اخلاقی که در حرکات دانشجویان در این تجمع قابل مشاهده بود و شاهد مثالش مصاحبه ی خانم باران کوثری که با بی بی سی انجام داد.

واقعه به صورت قابل قبولی تشریح شده است اما با بررسی روزنامه ها و خبرهایی که مخابره کردند جای چند سوال را باقی گذاشته است.

اول. آیا رسانه ها در انعکاس خبر این اتفاق صداقت را رعایت کرده اند؟ صداقت یکی از اصولی است که در کار رسانه ای و خبری بسیار حائز اهمیت است. روزنامه یا سایتی که خبر را صادقانه منعکس نمی کند دیگر قابل اعتماد نیست. برای بررسی صداقت یک رسانه حضور در اتفاقات اجتماعی و بررسی خبرهایی که رسانه ها از آن منعکس می کنند بهترین را ه است. به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن.

روزنامه ی آرمان در گزارشی که با عنوان استقبال با شکوه از مسافر نیویورک آورد سعی کرد تعداد هواداران روحانی را بسیار زیاد و منتقدان را با لفظ عده قلیلی از تندرو ها مورد خطاب قرار دهد. سوالی که برای من به عنوان یکی از حاضران در آن فضا پیش می آید این است که دانش آموزانی که با اتوبوس توسط مسئولان مدرسه به این مراسم آورده شده بودند جزو هوادارن آقای روحانی به حساب می آیند؟ آیا مسئولانی که با لباس رسمی اداری و در جمع های مشخص آمده بودند در ساعات اداری جزو هوادارن آقای روحانی محسوب می شوند؟چگونه جمع قابل توجه منتقدان و مخالفان که حتی از جمع هوادارن هم در بازه های زمانی(بعد از پایان اردوی دانش آموزان) بیشتر بودند عده ی قلیل خوانده می شوند؟

 

بعد از شروع متن روند غیراخلاقی پیش گرفته شد و شروع به پیش داوری در خصوص حاضران در جمع کرد و این افراد را با حادثه ی 22 بهمن قم پیوند زد. این نسبت ناروا با کدام مدرک و کدام اطلاع این روزنامه بوده است؟ آیا برای برانگیختن احساسات خواننده باید از هر ابزار غیر اخلاقی استفاده کرد؟ آیا این کار مصداق پرونده سازی و بر چسب زدن برای حذف مخالف نیست؟ رسانه هایی که تا دیروز مظلوم نمایی می کردند به مسائلی که خود بر مبنای آن انتقاد می کردند اعتقاد ندارند؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۲۸
علیرضا مهری

گودنشینان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۰
علیرضا مهری


چه بسا نزدیکی که از هر دوری دورتر است. و چه بسا دوری که از هر نزدیکی نزدیکتر(حضرت امیر)

بایسته های یک تشکل دینی با آنچه ما را در دانشگاه در تشکل بسیج دانشجویی دانشکده فنی جمع کرده است متفاوت است . طبق فرمایش مولا چه بسا نزدیکی که از هر دوری دورتر است. روزهایمان را در دفتر بسیج با هم می گذرانیم اما دریغ از کوچکترین نزدیکی. در کنار هم بودن هایی که چیزی دست گیرمان نمی کند مثل رفاقت هایی که در ظاهر سال ها برقرار است اما به محض اتمام آن دوره زندگی به صورت کامل فراموش می شود. از جنس هم بودن در مرام و مسلک و باور و عقیده و همدل بودن ، مشخصه ی اعضای تشکل واقعی دینی می باشد. هرچند افراد از لحاظ مکان و جغرافیا از هم دور باشند، هرچند حتی در یک دوره ی زمانی نباشند اما همه عضو یک تشکل اند. "بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‏اند."

با اعتقاد به این اصل متن را نوشته ام و برای کسانی نوشته ام که دل شان برای این مکتب و مسلک می تپد هرچند هنوز نتوانستند گام های جدی در این مسیر بردارند

هدف گذاری ما در دانشگاه کار فرهنگی است نه به معنای آنچه امروز مصطلح است. هدف فرهنگی ما اصول ، پایه ها ، ارزش ها و چیزهایی است که به اصطلاح روی پیشانی انقلاب ما نوشته شده است اما درواقع ریشه در فرهنگ اسلام ناب دارد. اسلام نابی که امام راحل احیاگرش بودند و قطعا مسیر اصلی حرکت تشکیلات ما باید همین باشد." اسلامى که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقراى جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند. اسلامى که طرفداران واقعى آن همیشه از مال و قدرت بى‏بهره بوده‏اند؛ و دشمنان حقیقى آن زراندوزان حیله‏گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بى‏هنرند. باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدى را از زنگارهاى تقدس مآبى و تحجرگرایى اسلام امریکایى جدا کرده و به مردم مستضعفمان نشان دهیم."وظیفه ی مشخص کردن چهارچوب های اسلام ناب را امام راحل بر عهده بسیج دانشجویی گذاشته است.

این وظیفه ی سترگ را نمی توان به صورت فردی انجام داد و کار جمعی و تشکیلاتی نیاز است. کار تشکیلاتی که به وسیله آن بتوان به ظرافت و موقع شناسی که لازمه ی کار فرهنگی است رسید. هر فعالیتی زمان بر است اما کار فرهنگی کردن در دانشگاهی که مسئولین آن اعتقادی به فعالیت فرهنگی دانشجویان آن ندارند نیاز به مجاهدت دارد. فراموش نکنیم خداوند مجاهدین را بر قاعدین برتری داده است . اقتضای کار فرهنگی اینگونه است که نباید بگذاری هیچ گوشه کار اشکال داشته باشد. اگر توانستی این کار را بکنی تکلیفت را درست انجام داده ای اما اگر کار عجله ای کردی و گوشه ای از کار آسیب دید بدان که تکلیف را جلوی پای نتیجه قربانی کرده اید. مامور به تکلیف بودن یعنی این . آنچه در توان داری را برای بهتر شدن کارت با اخلاص انجام دهید.


در فرهنگ کشور ما به واسطه ی تسلط و دیکتاتوری نظام های پادشاهی روحیه ی فردگرایی وجود دارد و اصالت شرقی ما هم در این مسئله دخیل است. اما اسلام همواره دعوت به کار دسته جمعی می کند و می توان این روح جمعی را در هر کاری دید. حتی در فردی ترین مسئله یعنی عبادت. اما امروز در فرهنگ مردمانمان کمتر می توان روح جمعی مورد نظر اسلام را مشاهده کرد. اعتقاد ما این است که اگر کسی بخواهد برای انقلاب کاری انجام دهد و متشکل نشود و مجتمع نشود نمی تواند از لحاظ کیفیت و کمیت در سطح یک تشکیلات کار کند. تشکیلات یعنی نظم ، یعنی تقسیم وظایف ، یعنی اتصال و ارتباط.

در کنار این مباحث برای جلوگیری از سایش و اصطکاک نیروهای هم جهت و هم آهنگ باید اخلاقی در دل تشکیلات نهادینه شود تا اعضا بتوانند در بستر آن رشد کنند. رشدی که به واسطه ی حضور فرد در یک جامعه ی انسانی و روابطی که در آن برای خود تعریف می کند چند برابر است. اخلاق نقش روغن موتوری را بازی می کند که باعث می شود موتور روان تر وبدون سایش و اصطکاک کار کند.

محور اخلاق تشکیلاتی همین مبارزه با خود محوری ها و منیت هاست. برای مبارزه هم باید از تکبر و خودبزرگ بینی مبارزه کرد. تکبری که البته مبارزه با آن به سختی عجب نیست. عجب همان خودشگفتی است. اینکه به رفتارهای خود تفاخر کنید. برای فعالیت کردن در تشکیلات باید خود را در جمع حل کرد. در جمعی که فرد خود را در آن گم می کند . همه برای یک گم شده دارند و برای رسیدن به آن با هم همراهی و همکاری می کنند. اگر این روحیات در ما ایجاد شود می توانیم بگوییم به تشکیلاتی هستیم.

در تشکیلات ما اگر سه خصوصیت نباشد دشمنان ما را شماتت خواهند کرد. حسد نورزیدن ، رفت و آمد داشتن و همکاری داشتن. برای کار مشترک کردن اگر رفت و آمد نباشد الفت و نزدیکی نیست و در انجام کار سستی به خرج می دهیم. باید برای نزدیکی بیشتر اختلاف سلیقه ها را کنار بگذاریم و روی مشترکاتمان تاکید کنیم. منظور از رفت و آمد استراحت بین کلاس ها در دفتر بسیج نیست. رفت و آمد یعنی سعی و تلاش برای رشد دادن خود و دیگری. یعنی به درک مشترک رسیدن از عالم و طی مسیری که مشخص است.

اگر برتری در شما وجود داشته باشد نتیجه ی مکتبی است که بر آنید. همیشه در رفتارهایتان این نکته را توجه کنید که شما حق مطلق نیستید. تنها آنهایی خود را حق مطلق می دانند که در درک درستی از مکتب اسلام ندارند. این عدم درک درست و خودحق پنداری باعث بروز مشکلات بسیاری می شود. تاکید بیش از اندازه روی اختلاف ها و کنکاش در ذهنیات افراد برای سرکوب طرف مقابل(بخوانید اصلاح فکر طرف مقابل) نمونه ای از این مشکلات است که من اسم آن را می گذارم خودعمارپنداری! حق طلبی و اخلاق درست آن عنصری است که خمیر مایه ی ارتباط در تشکیلات است. بحث می کنم تا اعتقاداتم با به بوته ی نقد بگذارم تا کامل تر شود و البته به حق هم نزدیک تر.

شما که در تشکیلات دانشجویی فعالیت می کنید زمان محدود 4 یا 5 ساله ای را در دانشگاه هستند و در این سال ها هم احتمالا دو یا حداکثر 3 سال فعالیت تشکیلاتی جدی انجام می دهید.  باید از زمان موجود بهترین استفاده را ببرید. ذات این جنس فعالیت جهادی است. نمی شود دست روی دست گذاشت و منتظر ماند تا آقای ایکس مسئول بسیج بیاید و ما را تحویل بگیرد تا ما کاری را انجام دهیم. فرصت کوتاه است و عرصه پر مشکل. از ظرفیت خود استفاده کنید تا دردی از خود دوا کنید. همان خودی که تنها همسفر شما بوده است و خواهد بود. وقتی می بینید مشکل زیاد است باید تلاشتان را بیشتر کنید وگرنه هرچه قطار عمر پیش می رود عرصه برای تغییر و انسان شدن تنگ تر می شود. اگر امروز نتوانی مصلح باشی زیاد به فردایی انقلابی فکر نکن.......

پ.ن:این مطلب برای نشریه تشکیلاتی بسیج فنی نوشته شده بود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۲۸
علیرضا مهری