فرتوت

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استقلال» ثبت شده است

استقلال به معنای عام و استقلال اقتصادی به معنای خاص یکی از  مطالبات اصلی مردم در جریان انقلاب بود. رصد عملکرد دولت های بعد از انقلاب نشان می دهد که این مطالبه ی عمومی مورد اقبال قرار نگرفت. هرچند تا سال ها بعد از پیروزی انقلاب به عنوان یک شعار بازگو می شد اما اعتقاد جدی در سیستم اداره ی کشور دیده نمی شد. در کنار عدم اقبال دولت ها، لحاظ نکردن در برنامه های توسعه و همچنین حاکم شدن جریانی با اندیشه های وارداتی اقتصادی نشان می دهد این آرمان در سطح مسئولین به فراموشی سپرده شده است. سوالی که مطرح می شود این است که آیا این مطالبه توسط مردم پیگیری شده است؟

جریان های سیاسی کشور همچون دولت ها توجه جدی به این مقوله نشان ندادند. یکی از دلایل این بی توجهی درگیر بودن جریان های سیاسی کشور به مسائل دسته چندم بوده است.دعواهای مرسوم چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب که در اکثر موارد انتزاعی و بی مورد است.حتی در دوره ای که به اسم جهانی سازی هجمه ی سنگینی به استقلال وارد شد، دفاع قابل توجهی از استقلال در فضای کشور مشاهده نشد و جریانی به بازتولید این مفهوم نپرداخت.

هر چند در دوره های مختلف جریان محافظه کار، شعار اقتصاد بدون نفت را مطرح می کرد ولی هیچ گاه برنامه ی جدی برای تحقق آن پیشنهاد نداد. امروز به واسطه ی تحریم اقتصادی، واقعیت اقتصاد ایران روشن شده است. با اعمال تحریم اقتصادی و کاهش فروش نفت فشار زیادی به اقتصاد ایران وارد شد در عوض کورسوی امیدی برای تحقق اقتصاد بدون نفت ایجاد شد. در کوتاه ترین زمان ممکن جریان محافظه کار همچون گذشته ترجیح داد که اقتصاد بدون نفت صرفا به عنوان یک شعار مطرح شود.   تلاش های شتاب زده در عرصه ی سیاست خارجی هم ناشی از همین طرز فکر است. چون حقیقتا به این اصل که اقتصاد را بدون نفت نمی توانیم اداره کنیم معتقدند. این طرز فکر مولود اندیشه های واراداتی اقتصادی است که متاسفانه سال هاست بر اقتصاد ایران حکم فرماست هر چند دولت ها مختلفی با شعارهای متفاوتی روی کار آمده باشند.

این تصور در سطح عوام وجود دارد که استقلال به معنای بسته بودن درهای کشور است و نمونه ی این نوع اقتصاد را کره شمالی می دانند. اما باید دانست اصل ارتباط و مبادله با کشورهای دیگر باعث وابستگی نمی شود. زمانی ارتباط اقتصاد باعث بروز وابستگی می شود که مبادلات دارای چنان اهمیتی باشند که باعث سوء استفاده ی طرف مقابل شود. در واقع استقلال اقتصادی در برابر وابستگی اقتصادی قرار می گیرد. برای روشن تر شدن بحث می توان به یک نمونه در اقتصاد ایران اشاره کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۴۷
علیرضا مهری

بی توجهی به منافع ملی در سیاست خارجی بعد از انقلاب مسئله ای بود که زیباکلام در سالن چمران دانشکده فنی مطرح کرد. هر چند تعریف مورد اجماعی از منافع ملی موجود نیست اما بحث در خصوص آن ظرافت هایی دارد که باید به آن دقت کرد. یکی از مسائلی که بعد از انقلاب طرح شد این بود که نسبت سیاست خارجی و منافع ملی در جمهوری اسلامی چیست؟ آیا می توان در سیاست خارجی هم آرمانگرا بود و هم بر طبق منافع ملی عمل کرد؟

مسئله ای که هیچگاه بحث جدی روی آن صورت نگرفت اما می توان آن را یکی از مبانی اقدام دستگاه سیاست خارجی فعلی دانست. سوالی که چند وقتی است زیرکانه طرح می شود و پاسخ آن از پیش در افکار عمومی مشخص است. طرح مسئله ای که بیشتر از روشن کردن اذهان، چماقی است بر سر جریانی که مسائل ایدئولوژیک را در سیاست خارجی قابل طرح می داند. جریانی که انقلاب کرده و قانون اساسی نوشته است. جملات قصاری همچون " انقلاب ایران انقلابی غیرایدئولوژیک بود و پیام ایدئولوژیک نداشت"بر قانون اساسی که رای مردم را به همراه دارد، خدشه ای وارد نمی کند.

برای حل این مسئله خوب است منافع ملی را در جدول اولویت بندی اداره ی کشور در کنار دغدغه های دیگر بررسی کنیم. در سیاست داخلی هم منافع ملی متری خوبی برای سنجش است. آیا شعار توسعه ی سیاسی هم تامین کننده ی منافع ملی است؟ تلاش برای برقراری مردم سالاری دینی چطور؟ مشخص است که نگاه صرفا اقتصادی به منافع ملی واقع بینانه نیست. شعارها و اهداف بسیاری هستند که تامین کننده ی منافع ملی هستند اما اقتصادی نیستند. تامین امنیت ، حرکت به سمت آزادی و استقلال سیاسی از جمله آرمان هایی است که در راستای منافع ملی است.

این نوع نگاه از حوزه های مختلف به منافع ملی منحصر در کشور ما نیست. بسیاری از سیاست های و برنامه ریزی هایی که امروز آمریکا در جهان صورت می دهد با شعار تامین منافع ملی می باشد. مثلا انرژی هسته ای ایران به خاطر تامین منافع ملی آمریکا تحریم شده است! یا فعالیت های ضد حقوق بشر در جهان خلاف منافع ملی آمریکاست. پس این ادعا که منافع ملی صرفا اقتصادی می باشد به راحتی رد می شود. پذیرش این مسئله کار را ساده می کند. مسائلی همچون آزادی و استقلال از دخالت بیگانه و دفاع از مظلومین هم جزئی از منافع ملی تفسیر می شود.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۲۹
علیرضا مهری

اپیزود اول: 13آبان 88 بود. از چند روز قبل خبرهایی شنیده می شد. رسم بود که هر چند وقت یکبار خبر تجمع اعلام می کردند.کنجکاو بودم که تجمع هایی برگزار می شود را از نزدیک ببینم. کلاس های دانشگاه برگزار نمی شد. دانشگاه برنامه ی خاصی نبود و برنامه ی 13 آبان لانه جاسوسی هم مثل هرسال برپا بود. اما داستان کمی متفاوت بود. سبزها اعلام کرده بودند که به سفارت روسیه می روند. با شعار مرگ بر روسیه. خودم را به نوفل لوشاتو رساندم و سری به سفارت های انگلیس و روسیه و فرانسه زدم. طبق معلوم چنین روزهایی منطقه پر نیروی انتظامی بود. کمی که آن دور و ور پلکیدم و دیدم که خبری نیست. به دانشگاه برگشتم. آن وقت ها هنوز دعواهای بعد از انتخابات بود. یکی می گفت روسیه با آمریکا چه فرقی دارد که با روسیه ارتباط داریم. یکی می گفت چرا مرگ بر روسیه نمی گویید.

شعار نه شرقی نه غربی با هدف قطع وابستگی حکومت به ابرقدرتهای شرق و غرب مطرح شد. روسیه و چین همان «شرقی» شعار مشهور «نه شرقی نه غربی» انقلاب هستند؛  «نه غربی» اش در سال های اولیه انقلاب محقق شد. اما امروز نه شرقی اش دیگر معنایی ندارد چون ایران با روسیه روابط خارجی خوبی دارد. وابستگی به شرق به معنای سلیقه ای عمل کردن با شعار انقلاب است. باید برای استقلال کشور تلاش کرد. باید برای قطع وابستگی به روسیه تلاش کرد.  مطرح کردن شعار مرگ بر روسیه و تجمع در مقابل سفارت روسیه می توانست در راستای همین تلاش برای استقلال کشور باشد. اما داستان به گونه ی دیگری بود. مطرح کنندگان این شعار مسئله ای به نام استقلال برایشان مطرح نبود.

 

اپیزود دوم. مهر 92 بود. روحانی بعد از سبک سنگین کردن، راهی نیویورک شد. ساعات پایانی سفرش بود. خبری منتشر شد. روحانی با اوباما تماس تلفنی برقرار کرد. خبر پیچید. عده ای خود را برای استقبال از روحانی آماده می کردند. ساعت یازده فرودگاه مهرآباد بودند. به نمایندگی از مردمی آمده بودند که دلشان شاد شده بود. بعد از 8 سال بالاخره روسفید شده بودند. می گفتند درود بر کیاست رهبری و تدبیر روحانی. چقدر قیافه شان برایم آشناست. این ها همان هایی نبودند که تلاش می کردند شعار مرگ بر روسیه و مرگ بر چین را مطرح کنند؟

همان ها هستند. همان هایی که مرگ بر شوروی را مطرح کردند. اگر استقلال مسئله شان بود باید با روحانی مخالفت می کردند. چون « نه غربی»داستان را هم نادیده گرفته بود. اما امروز پیاده نظام حمایت از برچیدن نه غربی داستان شده اند. دیروز شعارشان استقلال بود و امروز شعارشان منافع ملی!

از استقلال می گویم. انقلاب اول اتفاق افتاد. شعار اصلی انقلاب «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» بود. دولت موقت روی کارآمد. ارتباط بین نهضت آزادی و سفارت آمریکا برقرار بود. آمریکا درخواست پناهندگی شاه را قبول کرد. دانشجویان سفارت آمریکا را تسخیر کردند. ورق برگشت. اسنادی از سفارت آمریکا کشف شد که نشان می داد سفارتخانه، جاسوس خانه بود. انقلاب دوم اتفاق افتاده بود. دست آمریکا از سیاست کشور کوتاه شد. وابستگی سیاسی قطع شد. استقلال سیاسی به صورت کامل محقق شد. نهضت ادامه داشت. استقلال اقتصادی گام بعدی انقلاب بود.

از استقلال اقتصادی می گویم. سی و اندی سال گذشته است. هنوز که هنوز است وابسته ایم. مواد اولیه هایمان وارداتی است. اقتصاد کشور اسیر نفت است و نفت کشور اسیر غرب. شرکت های آمریکایی سرمایه گذار اصلی صنعت نفت بودند. خریدار هم همان ها بودند. تحریم که شدیم تولید نفت مان پایین آمد؛ آمریکا که نفت مان را استخراج می کرد رفته بود. نفت هایمان را نخرید. به خاک سیاه نشستیم. به قول رهبری تحریم ها اثر کرد. تحریم ها اثر کرد چون وابسته بودیم. وابسته به آمریکا!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۲ ، ۲۲:۳۶
علیرضا مهری