فرتوت

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنبش دانشجویی» ثبت شده است

بعد از اتفاق سفارت انگلیس بود که رهبر انقلاب در دیدار با تشکل های دانشجویی حرکت دانشجویان را اشتباه دانستند. و اتفاقاتی که بعد از آن افتاد ، سانسور شدن آن بخش از صحبت های ایشان در سایت ها و رسانه ها. البته این سانسور با واکنش هایی همراه بود اما در نوع خود اتفاق جالبی بود که افتاد. قصدم بررسی این موضوع نیست بلکه اشاره به نکته ای است که در خلال مطرح کردن این بحث بیان کردند.

 اول. حمایتی که ایشان از اجتماعات دانشجویی کردند. بعد ها به خاطر همان اجتماع احساسی و بدون برنامه و اتفاقاتی که در آن افتاد به نوعی این جنس حرکات تقریبا به فراموشی سپرده شد. و به واسطه ی همان اتفاق به نوعی مصداق تندروی شناخته شد. تقریبا می توان گفت بجز استقبال دانشجویان از رئیس جمهور روحانی بعد از تماس تلفنی با اوباما مصداق شاخصی در فعالیت های دانشجویی دیده نشد.

دوم. مطرح کردن بحث کانون تصمیم گیری. که اتفاقا در بحث استقبال از روحانی و موضوع هسته ای نمونه ای کامل و بدون نقص از آن را مشاهده کردیم. کمیته ی صیانت از منافع ایران. کانون تصمیم گیری که اولین جلسه ی خود را از ساعات اولیه انتشار خبر تماس تلفنی روحانی آغاز کرد و تا به امروز به فعالیت جدی و تاثیرگذار در این حوزه پرداخته است و به خوبی توانسته ای جریان ساز باشد. کانون تصمیم گیری زبده از فعالین با سابقه ی دانشجویی که توانسته است فعالیت های بسیاری را در این دوره ی زمانی سازماندهی کند.

بجز کمیته ی صیانت از منافع ایران نمونه ی دیگری از این کانون تصمیم گیری در فعالیت های دانشجویی شکل نگرفت. فعالیت های پراکنده ی سال گذشته ی تشکل های دانشجویی خود مویدی بر این مسئله است. آفتی که رهبر انقلاب شناسایی کردند و راه حل را هم صریحا مطرح کردند متاسفانه هنوز در دل جریان دانشجویی وجود دارد.

البته این نکته را نباید فراموش کرد که طیف گسترده ای از فعالین دانشجویی اقدام به پاک کردن صورت مسئله کردند. یعنی در اوج فعالیت های کمیته ی صیانت اقدام به انتشار شبهاتی کردند که ناشی از این نوع نگاه بود. نگاهی که هر گونه اجتماع دانشجویی را غیرقانونی می داند و حتی حاضر است در زمین افراطی دانستن دانشجویان بازی کند.

کمیته ی صیانت به عنوان تنها کانون تصمیم گیری مشکلاتی را هم تجربه کرده است که در فرصت مناسب باید به بررسی آن پرداخت. به عنوان مثال در جریان همایش هایی که این کمیته برگزار کرده است متاسفانه بسیاری از رسانه ها به صورت کامل دست به سانسور این همایش ها زدند. سانسوری که از تحلیل های کم عمق رسانه های منتسب به جریان اصولگرایی ناشی شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۷:۱۰
علیرضا مهری

چند سالی است که توجه ویژه ای به آزاداندیشی به عنوان باب جدیدی در فعالیت های دانشجویی شده است. اگر چه صرفا توجه صورت گرفته است و حرکت قابل قبولی در فضای دانشگاه ها دیده نمی شود. دغدغه ای که در بین بسیاری از دانشجویان به واسطه ی تاکیدات رهبری ایجاد شده بود امروز فروکش کرده است. نوع مواجهه جریان دانشجویی با دغدغه ها و مسائلی که رهبری در دیدار دانشجویی مطرح می کنند عموما شلخته است. یعنی تا چند ماه یا چند سال بعد از بیان دغدغه حرکت های پراکنده و بی هدفی صورت می گیرد و بعد از آن به فراموشی سپرده می شود.

هدف از نوشتن این مطلب وارد کردن نقد به دانشجویان و جریان دنشجویی نیست. صرفا نکاتی است که در این چند سال فعالیت دانشجویی به آن رسیده ام. شکل گیری و احیاء آزاداندیشی در فضای دانشگاه یک فرآیند است. نمی توان انتظار داشت که این فضا و گفتمان در چند سال در دانشگاه غلبه پیدا کند و به کمال برسد. اما این فرآیند توسط چه جریانی باید طراحی و پیگیری شود. مدیریت فرهنگی دانشگاه و وزارت علوم یا دانشجویان و تشکل های دانشجویی؟

شاه بیت تحلیل دانشجویان از مدیریت فرهنگی دانشگاه ها و وزارت علوم ، فشل بودن این سیستم است. در واقع می توان گفت مدیران فرهنگی دانشگاه بیشتر از اینکه به عنوان فعال فرهنگی در صحنه حضور داشته باشند، به عنوان ناظر و نیروی سلبی فعالیت می کنند. در بسیاری از موارد این نظارت هم وجود ندارد. امروز فلسفه ی وجودی مدیریت فرهنگی دانشگاه، صدور مجوز فعالیت های دانشجویی است و طولانی تر شدن فرآیندهای اخذ مجوز آفت وجود چنین بخشی در مدیریت دانشگاه است.کاری که نیاز به این تعداد نیرو در ساختار دانشگاه ندارد و یک ماشین هم می تواند انجام دهد.

دانشجویان و تشکل های دانشجویی تنها متولی پیگیری این دغدغه در فضای دانشگاه هستند. فعالیت های زیاد و پراکنده ای هم به اسم برگزاری کرسی آزاد اندیشی در دانشگاه ها صورت گرفته است. ولی بررسی این فعالیت ها نشان می دهد تغییری در جریان عمومی دانشگاه ها و تشکل های دانشجویی اتفاق نیافتاده است. کم عمق شدن بحث ها و گعده هایی که هر روز در بین بدنه ی دانشگاه جریان دارد نشان می دهد که این جریان تبلیغاتی که به اسم آزاداندیشی راه افتاده است نتیجه ای نداشته است. و طبیعی است دانشجویانی که ساعات مطالعه شان با عوام الناس تفاوت چندانی ندارند نمی توانند چنین جریانی را ایجاد کنند.

در کنار ساعات پایین مطالعه ، دغدغه ها و مسائلی که هر روز در فضای دانشجویی به بحث گذاشته می شود ابتدایی تر و کم اهمیت تر می شود. البته از بدنه ی دانشجویان نمی توان انتظاری جز این داشت. نگران باید شد اگر دانشجویانی که در این سیستم آموزش و پرورش و در این سیستم تربیتی بزرگ شده اند، رفتاری جز این داشته باشند. وضعیت امروز بدنه ی دانشگاه وظیفه و رسالت تشکل ها و گروه های دانشجویی که به فعالیت فرهنگی و سیاسی در دانشگاه می پردازند را سنگین تر می کند. و باید به این گونه فعالیت های دانشجویی چشم امید داشت تا بتوانند آزاداندیشی را در دانشگاه نهادینه کنند. البته باید گفت پیش از مطرح شدن این دغدغه و این مسئله در فضای عمومی جامعه و دانشگاه، دغدغه ها و مسائلی دیگری بود که به دانشگاه محول شده بود و تشکل های دانشجویی موفقیت چندانی در این زمینه ها نداشتند.

در کنار تعطیلی جریانات و ارکان دیگر دانشگاه که باعث محول شدن این مسئولیت به تشکل های دانشجویی می شود نکات دیگری هم وجود دارد. تاکیدات رهبری در سال های گذشته بر مطالبه گری، ورود به مسائل اصلی کشور، معرفت دینی و .... نشان می دهد تشکل های دانشجویی مستعد پیگیری این مسئله هستند. پیگیری که هنوز آغاز نشده است و نیاز به عزم جدی فعالین دانشجویی است. مسئله ی ورود به مسائل اصلی کشور خود می تواند بستری برای رواج آزاداندیشی در فضای دانشگاه ها باشد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۴۵
علیرضا مهری

بعد از حوادث ابتدای امسال بود که این سوال بار دیگر مطرح شد که چرا از رهبری در کارها جلو می زنید؟بعد از اعتراضات دانشجویان و طلاب به اقدامات روحانی در سفر به آمریکا بود که این سوال بار دیگر مطرح شد. جریانی که این سوال را بار دیگر مطرح کرد,  اساسا در این جغرافیای فکری نیست که بخواهد چنین سوالی بپرسد. صرفا ابزاری برای سرکوب انتقادات نسبت به رفتارهای دولت روحانی در عرصه ی سیاست خارجی بود.

شاید برای بسیاری از فعالین دانشجویی این سوال حل شده باشد اما باید با متانت به سوالات پاسخ داد تا در بزنگاهها به مشکل بر نخوریم. جریان دانشجویی که با فضای فکری و گفتمانی رهبری آشنایی کامل دارد اساسا دچار چنین مشکلی نمی شود که نیاز به حل کردن این مسئله باشد. شاید گفته شود که توهمی وجود دارد و چنین شناختی وجود ندارد. این آشنایی را می توان مورد بررسی قرار داد. بررسی متون و دغدغه هایی که در دیدار تشکل های دانشجویی با رهبری در ماه رمضان هر سال برگزار می شود به خوبی این مسئله را نشان می دهد. سطح فهم و تحلیل بسیاری از تشکل های دانشجویی را می توان در متن ارائه شده در دیدار یافت. بارها اتفاق افتاده مسائل و دغدغه هایی از سوی دانشجویان مطرح می شود که در سال های بعد به عنوان مسئله ی اصلی کشور روی آن دست گذاشته شود. سبک زندگی , نقش آفرینی مردم در اقتصاد و ..... این شناخت نسبت به مسیر انقلاب باعث می شود در مواقع حساس تصمیم گیری درست و مناسبی صورت گیرد که شاید از منظر برخی جلوتر از رهبر حرکت کردن باشد.

این پیشگامی در مسائل کشور یکی از ضرورت های حرکت های دانشجویی است. حتی می توان گفت بر مواردی جریان های مردمی باعث شکل گیری فضایی می شود که رهبری می توانند به جامعه اعتماد کنند. این اعتماد باعث مطرح کردن مسائل جدی تری در سطح جامعه می شود. شاهد مثال این اتفاقات فضای فعلی نخبگان است. شاید تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری بحث الگوی ایرانی اسلامی و .... در فضای نخبگان مطرح بود. امروز اما مسئله بر سر منافع ملی و استقلال و مرزبندی با دشمن است که باید تبیین شود. شاید این عقب گرد نتیجه ی جریان عمومی جامعه باشد که توسط نخبگان و خواص معرفی می شود.

در کنار این آسیب شناسی جنبش دانشجویی هم از اهمیت بالایی دارد. مباحث سطح بالایی که در دیدار تشکل ها با رهبری مطرح می شود فقط مختص همین دیدار است. عمل تشکل های دانشجویی با آنچه در دیدارها مطرح می شود فاصله ی بسیار دارد. یعنی محتوایی که در آن دیدار ارائه می شود با واقعیات فاصله دارد. سیکل آماده کردن متن ها در اتحادیه های دانشجویی در بالاترین سطح تشکل ها تعریف شده است و فعالیت های دانشجویی در دانشگاه ها و در سطوح پایین تر صورت می گیرد. برای آماده سازی متن از ظرفیت ها زیادی استفاده می شود اما نمی توان در روال عادی تشکیلات از این ظرفیت ها استفاده کرد. این شکاف هرچند عمیق است اما به خوبی نشان می دهد که جریان دانشجویی می تواند خود را به آن سطح از تحلیل برساند و بر طبق آن عمل کند.

در پست بعدی این بحث آسیب شناسی جنبش دانشجویی را پیگیری می کنم.....

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۵
علیرضا مهری

وزیر علوم که انتخاب شد برای عده ای مسلم شد که رئیس دانشگاه هم از اصلاح طلبان خواهد بود. دکتر نیلی. شاید دکتر نیلی را خیلی ها نشناسند اما اعضای بسیج دانشجویی در آن دوران او را خوب می شناسند. همان کسی که بداخلاقی هایش و نگاه سرشار از تبعیضش به تشکل های دانشجویی زبانزد خاص و عام بود. البته در دولتی که وزیرش آقای فرجی دانایی باشد که دانشگاهی را تبدیل به پایگاه حزب مشارکت کرده بود انتظاری جز این نمی رود. انتقادها وارد است و باید جلوی جولان جریان های سیاسی در دانشگاه را گرفت اما نباید مسئله را فراموش کرد. مسئله این است ورود و جولان جریان های سیاسی در دانشگاه.

خط خبری روزهای گذشته. تاکید عده ای بر این مسئله که استیضاح وزیر علوم در حال پیگیری است. تا اینجای مسئله اتفاقی نیافتاده است و نمایندگان از حق قانونی خودشان استفاده می کنند آیا این همه ی مسئله است؟ رئیس کمیسیون آموزش یکی از افرادی است که پیگیر استیضاح می باشد. شاید زاهدی را خیلی ها نشناسند حتی اعضای فعال بسیج دانشجویی. اگر می خواهی زاهدی را بشناسی همین را بگویم که داستان تجمع اعضای جنبش عدالتخواه مقابل وزارت علوم را بخوان.اعتراضی که به خاطر بسته شدن یکی از تشکل های دانشجویی در اصفهان و تعلیق دبیر آن صورت گرفت. نامه و بیانیه جواب نداد. تجمع برگزار شد به تحصن کشیده شد. تحصن پشت در اتاق آقای وزیر و آقای وزیر به خود زحمت نداد که در را باز کند تا جواب دهد. دست آخر هم آقای ثمره! به جای آقای وزیر در جمع دانشجویان حاضر شدند و جواب دادند. چنین فردی با کارنامه ای این چنینی که فقط در همین یک اتفاق هم رویکردش مشخص نیست و به راحتی می توان آن را بررسی کرد داعیه دار آموزش عالی شده است.

داعیه دار اینکه آقای وزیر چرا ال است و بل است. چقدر این اتفاق تلخ است.من نمی دانم چرا اینقدر فضا بچه گانه است که وزیر سابق با این کارنامه به همین راحتی داعیه دار حقوق دانشجویان می شود .کسی نیست حتی خاطرات دوران زاهدی را یادآوری کند. نمی گویم روشنگری کند فقط بازخوانی کند. نکته ی جالب کار این است که یکی از تشکل های منتسب به جنبش در سال های بعد از آن تجمع از ایشان دعوت می کند و ایشان در باب آزاداندیشی در آن دانشگاه سخنرانی می کند. یک روز تجمع و عدم پاسخگویی و چند سال بعد مهمان برنامه ی همان تشکل و البته صحبت در باب آزاد اندیشی. این فراموشکاری تاریخی در جنبش دانشجویی هم مسئله ای شده است.

به نظر می رسد کوتوله بودن جنبش دانشجویی کار را به اینجا رسانده است. از دانشگاهی که بزرگترین دغدغه های مذهبی هایش این است که درس بخوانند تا شاگرد اول شوند انتظاری جز این هم نمی رود. انتظار نمی رود که مقابل جریانی که دستش تا آرنج در فعالیت های سیاسی دانشگاه هست و درحال فشار به وزیر علوم است سوال شود. آقایان دلسوز شما که داعیه جدایی دانشگاه از سیاسی بازی را دارید چرا خودتان دست از سر دانشگاه بر نمی دارید.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۳۸
علیرضا مهری

رئیس دانشگاه تهران عوض شده است! فضای دانشگاه اما همان فضای سابقه است با یک تفاوت اساسی. اینکه تعدادی از اساتیدی که سیاسی بوده اند و به نوعی از کار سیاسی در دانشکده کنار رفته بودند امروز خوشحال اند. امروز حتی خانم مهندسی از مسئولین سابق دانشکده در کلاسش شیرینی پخش کرده است. شاید این تنها تفاوتی است که مشهود است. اما در احوالات بدنه ی دانشگاه تغییری ایجاد نشده است. چون جسد دانشگاه با این شوک ها زنده نمی شود.

شاید با ورود دوباره ی اینگونه اساتید در فعالیت های سیاسی برخورد ها بانیروهای مذهبی در دانشگاه بیشتر شود و البته توجهات به طیف روشنفکرنمای دانشگاه بیشتر. اما چه باک از اینگونه حمایتها و عدم حمایتها. اهدافی که مد نظر است و مسیری که باید برای رسیدن به اهداف طی شود تغییر خاصی نخواهد کرد. هدف همان هدف و مسیر هم همان مسیر است.

مهم نیست چه کسی می آید و چه کسی می رود مهم این است که ما اینقدر خود را آماده کرده باشیم که در هر شرایطی بتوانیم به وظیفه مان عمل کنیم. چه امید رئیس دانشگاه شود ، چه نیلی یا هر شخص دیگری......

البته نباید فراموش کرد که یکی از وظایف ما مطالبه و پیگیری مسائلی است که امروز دانشگاه ما با آن دست و پنجه نرم می کند. نگاه ما اگر جناحی و حزبی نباشد برایمان فرقی نمی کند که فرهاد رهبر باشد یا یکی از نزدیکان روحانی. مهم کاری است که باید صورت گیرد. مهم دانشجوی پولی ، مقاله زدگی ، مدرک گرایی و فراموشی فرهنگ در دانشگاه است.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۰
علیرضا مهری

16 آذر امسال هم برگزار شد. نسبت به گذشته ی نه چندان دور متفاوت بود. امسال به صورت یک دست هدف گذراندن اوقاتی شاد و مفرح در سالن برگزاری برنامه بود. برنامه ها مورد قبول مخاطب عام یا همان جولان خودمان بود.

به قول رفیق که برنامه را برای تعدادی جوان 20 ساله برگزار می کنند. باید متناسب با حال و هوا و سن و سال این دانشجویان باشد. خدا را شکر برنامه های بسیج و انجمن امروز برگزار شد. انرژی متراکم شده ی دانشگاه آزاد شد. بعد از این تخلیه انرژی خود را آماده می کنند برای امتحانات پایان ترم.مهم ترین مسئله همین تخلیه ی احساسات و دست و جیغ و هوراست.

هر دو برنامه جذاب بود و فقط بازه هایی در هر دو برنامه صحبت ها به درد تشویق و شعار نمی خورد. این بازه ها را حذف کنیم همه از برنامه راضی بودند. آن طرفی ها بزرگترین مسئله شان رفع حصر و زندانی سیاسی بود. این طرفی ها هم برای اینکه نشان دهند مطالبه مردم رفع حصر نیست درخواست اشد مجازات و محاکمه و حتی اعدام را داشتند!

بالاخره وقتی طرف دعوا روی یک موضوعی دست می گذارد، شما هم هدفت دعواست باید روی همان موضوع مطرح شده کار کنید. نمی شود آن طرفی ها رفع حصر را مطالبه کنند و ما حل مشکلات اساسی اقتصاد را مطالبه کنیم. جذابیتش کم می شود و اصلا دعوا شکل نمی گیرد. از این مسئله که بگذریم مسائل اساسی و حیثیتی همچون پر شدن سالن و دست بند سبز و یا حسین میرحسین و..... می آید روی کار که خودتان می دانید. از حضور گله ای در سالن تا حضور سیار در برنامه. نصفی در این برنامه و نصفی در آن برنامه و فانتزی های مخصوص این برنامه ها.......

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۲۲:۱۶
علیرضا مهری

جنبش دانشجویی در معنای عام به پیگیری مطالباتی که برای رسیدن به هدفی خاص است گفته می شود.این جنبش نشات گرفته از روحیه ی جوانی و آرمانخواهانه دانشجویان است که دلیل اصلی اش سن و سال است.به همین دلیل این جنبش دانشجویی می تواند در همه ی کشورها فارغ از نظام فکری و جهت حرکت جامعه شکل گیرد.

مبارزات مردم برای براندازی نظام طاغوتی پهلوی و تشکیل حکومت جایگزین با مختصات و ساختاری که در نظر داشتند در بهمن پنجاه و هفت به نتیجه رسید. هدف و انگیزه ی اصلی مردم برای شروع این حرکت عظیم را می توان در بیانات امام راحل که رهبری این حرکت را برعهده داشتند و شعارهایی که از آن دوران برجای مانده مشاهده کرد.اهدافی مثل استقلال واقعی کشور و آزادی که امام راحل خطوط آن را مشخص کرده اند و جمهوری اسلامی. مطمئنا این شعارها در اولین سالهای پس از پیروزی محقق نمی شد و باید به عنوان برنامه در دستور کار جامعه و حکومت قرار می گرفت.

جنبش دانشجویی در ایران اما جایگاه و عملکرد متفاوتی نسبت به سایر کشورها داشته و دارد. فعالیت هایش از جنس پیگیری اهداف و پیش بردن انقلاب است. هرچند به خیلی از چیزهایی که باید می رسید نرسیده باشد.

پس از پیروزی انقلاب می توان اولین حرکت فعالانه ی دانشجویان تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا بود که نشانی از سطح بالای دانشجویان ، دغدغه ی جدی برای حفظ چهارچوب نظام اسلامی و پیگیری مطالبات مردم بود. با شروع جنگ تحمیلی به طور طبیعی اولویت جنبش دانشجویی دفاع از استقلال کشور شد و با حضور فعالانه در جبهه نقش بی نظیری را ایفا کرد.

به تدریج جنبش دانشجویی درگیر مسائل کوچک شد و اولویت ها و آرمانهای بر زمین مانده ی انقلاب را فراموش کرده و درگیر بازی های سیاسی شد. سیاست بازی هایی مثل: سهم خواهی دفتر تحکیم در انتخابات مجلس و دعواهای بی فایده ی بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی.

این رکود شدید جریان دانشجویی تا اواخر دهه ی هفتاد ادامه داشت تا اینکه شرایط تغییر کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۴۱
علیرضا مهری