دکتر حسین کچویان*
از سکوت اولیه و تعلل در موضع گیری در برابر فیشهای حقوقی نجومی به هدف جلوگیری از آگاهی جامعه و حساسیت افکار عمومی نسبت به آن تا واکنشهای نادرست و انحرافی بعدی در برابر آن و طرح انواع ادله مختلف به منظور جلوگیری از فهم درست از موضوع و درک واقعیت مسئله توسط مردم و عدم اطلاع رسانی درباره چند و چون یا کم و کیف مدیران خاطی، همه و همه جز یافتن مفری برای اجتناب از برخورد با مشکل و مجازات خاطیان یا جبران دستاندازیها به بیت المال چه دلیلی میتواند داشته باشد؟! این وضعیت و عدم حل و فصل نهایی آن تاکنون علی رغم گذر سه ماه، در حالی است که به واسطه آگاهی افکار عمومی و حساسیت مردم نسبت به مشکل، در تمام این مدت فشار مدام و فزایندهای از سوی جامعه بر دولت برای برخورد و محاکمه یا تنبیه خاطیان و جبران ضرر و زیانها وارد شده است.! حال چگونه میتوان انتظار داشت که در فقدان حضور مردم و آگاهی یا حساسیت آنها، دولت رأسا با مسئله برخورد کند؟! چگونه است که وزیر محترم بهداشت یا اطلاعات آگاهسازی مردم از طریق افشاء فیشها را هیاهو و جنجال میخوانند و آن را محکوم میکنند در حالی که با وجود همین آگاهی و مطالبه مردمی هم تاکنون اقدام خاصی برای برخورد با خاطیان از سوی دولت انجام نشده است؟!!
در برابر کسانی که حل مشکل یا اصلاح آن را بینیاز از طرح آن در فضای عمومی میدانند یا این اقدام را جنجال و هوچی گری غیراخلاقی قلمداد میکنند، دو احتمال یا پاسخ متصور است. این چنین موضعی یا به معنای فقدان حداقل آگاهی اجتماعی لازم برای فهم اینگونه پدیدهها و چاره جویی آن است یا اینکه بایستی آن را موضعی جدلی برای تخریب مسئله و در نتیجه فرار از پاسخگویی و برخورد با آن دانست.
از سویی در فرض اول نمیتوان موضع طفره از قبول مشکل و برخورد با آن را به صاحب این دیدگاه نسبت داد، از سوی دیگر و در حالت دوم نمیتوان از حکم به عدم اعتقاد و صاحب این نگاه به وجود مشکل و یا انکار وجود مشکل اجتناب کرد.
کسانی که حتی آگاهی اندکی از مسائل اجتماعی و شیوههای برخورد یا اصلاح آن دارند، به سادگی و به روشنی میدانند که مواجهه و چارهجویی اینگونه از آسیبهای اجتماعی بدون درگیری افکار عمومی و بسیج مردمی ناممکن است. حتی در مورد آسیبهای اجتماعی یا مشکلاتی به مراتب سادهتر و با حساسیت کمتر که به طبقات بالا یا صاحبان قدرت و ثروت ارتباط نمییابد، بر فرض وجود اراده برخورد از سوی حاکمیت یا دولت، بدون پیدایی حساسیت عمومی و شکل گیری دید یا نگاه منفی در نزد بخش اعظم مردم یا جامعه، مواضع غلبه ناپذیر و دشواری بر سر راه هرگونه برخورد اصلاحی ظهور میکند که به اشکال مختلف یا از آن جلوگیری کرده و یا آن را منحرف ساخته و با اغواگری و فریب به سمت نتیجه دلخواه نظیر ظاهرسازی یا برخورد صوری میکشاند. حال اگر موضوع یا مشکل به قدرتمندان و متنفذان جامعه، خواه در درون حکومت یا بیرون از آن مرتبط باشد، خاصه اگر پای سیاستمداران و یا حاکمیت و قوای مختلف آن در میان باشد، اساساً نزدیکی به مشکل و طرح آن نیز با موانع بسیاری روبرو خواهد شد، چه رسد به برخورد با آن و اصلاح مشکل یا مجازات خاطیان! آیا صحت این حقیقت، به جز همین مشکلی که اکنون کشور درگیر آن است ـ یعنی همین قضیه فیشها ـ به دلیل و یا شواهد دیگری نیاز دارد تا پذیرفته شود.؟!!