زیارت عاشورا بدون جنگ
سال شروع انقلاب اسلامی، شروعی بر مبارزه روحانیت در مرگ آباد تحجر و مقدس مآبی بود. چه ظلمهایی بر عده ای روحانی پاکباخته رفت ، چه خون دلهایی خوردند. شکوه هایی که علی (ع) از دست این قوم به پیش حضرت رسول کردند تداعی می شود. اولین گام ها برای حکومت اسلامی برداشته می شد ، برای انجام تکلیفی که بر عهده داشتند قیام کردند. بهانه های کوفیان برای مبارزه آغاز شد،" پیروز نمی شویم" ، "مردم را به کشتن می دهید" .... انگار کن پیروزی را فقط در این جهان می دیدند. فراموششان شده بود "ضمانت کرده اند اگر در این جهان پیروز نگردیم در آن جهان پیروزیم" ، پای این ضمانت را امام عدالت مهر کرده بود.
در جمود حوزههاى علمیه ، تنى چند از عالمان دین باور دست در دست مردم فقیر و زجر کشیده گذاشتند ، خود را به آتش و خون زدند، انقلاب پیروز شد. دین فروشان دیروز که به جدایی دین از سیاست توصیه می کردند امروز چنان با شتاب وارد عرصه سیاست شده بودند که قصد کودتا داشتند. مقدس نماهای بیشعور از توجیه هرگونه فساد به اسم انتظار فرج به انگ زدن به روحانیون انقلابی روی آوردند. هنوز غم سنگین ظلم به مردم را آب گوارای پیروزی بزرگ شستشو نداده بودند که ندا رسید" آگاه باشید که شیطان حزب حزب خود را بر انگیخته ، و سپاهش را گرد آورده ، تا ستم به جای خود بازگردد، و باطل به محل خویش برود".
در دهه شصتم هجری شمسی ، در خط مقدم جبهه های حق علیه باطل هر زیارت عاشورایی مقدمه ی عملیاتی بود. منتظران واقعی ظهور و هر روز چشم انتظار عمل به وظیفه خود که همان جهاد در راه خدا بودند ، از جام معرفت و هدایت او لبریز می شدند و گاهی چند ماه آمادگی نظامی به امید عملیاتی برای سربلندی اسلام. از سوی دیگر صدها کیلومتر عقب تر از خط مقدم عده ای دیگر هم زیارت عاشورا می خواندند، برای امام حسین اشک می ریختند و از شدت حزن غش می کردند، امام در راه یاری دین و حفظ اسلام یک قطره خون هم از دماغ هیچ کدامشان نیامد . بگذارم و بگذریم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم.
متاسفانه در جریان دفاع مقدس هم برداشت متحجرانه و منجمدانه از این حماسه شورآفرین ، غالب شده است
- جنگ یک دوره هشت ساله بود که به خاطر تجاوز عراق به کشورمان ، مجبور به دفاع شدیم. امروز خدا را شکر جنگ تمام شده است و حالا باید مثل کسی که عزیزش را از دست داده برای یک جنگ مرده عزاداری کنیم و به یاد آن افسوس بخوریم "شهدا شرمنده ایم".
- شهدا رفتند تا ما با آسودگی زندگی کنیم ، آسودگی مترادف با روزمرگی. حال که دوره مبارزه و بحران تمام شده "نخود نخود هرکه رود خانه خود" بروید سرتان را به کارتان مشغول کنید و به زندگی روزمره شخصیتان ادامه دهید.هر از چندی به خاطر سپاس از شهدا، فضای احساسی به راه بیاندازیم و برایشان یادمان بگیریم. از همان یادمان هایی که آمریکایی ها و ژاپنی ها برای کشتگان جنگ جهانی می گیرند.
- جنگ ، خشونت طلبی است و چون به ما تحمیل شد مجبور به دفاع شدیم . ما مخالف هر جنگی هستیم . امام هم بسیار مهربان و خانواده دوست بود. این که عده ای سر جنگ با آمریکا دارند تندرو هستند . باید برای پیشرفت کشور تنش زدایی کرد و با آمریکا رابطه داشت. دوره انقلاب و انقلابی گری تمام شده است
رسیدن به کمال در گرو " حرکت" است و در هیچ مرحله ای نمی تون با قعود و بازنشستگی به کمال رسید . حتی اگر پیش از آن هشت سال تمام در جبهه های جنگ جهاد کرده باشیم باز وظیفه حرکت از دوشمان برداشته نمی شود و در اسلام حرکت ملازم مبارزه است. در واقع راه رسیدن به کمال را با مبارزه بی امان با ظلم و ظالم باید باز کرد. "تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم". رفاه طلبی و مصرف گرایی ، دشمن جامعه انقلابی شیوع یافت. بسیاری خیال کردند جنگ تمام شده است و مبارزه به پایان رسید . زهی خیال باطل. پایان جنگ با پیام پذیرش قطعنامه 598 اعلام شد "امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهین بىدرد شروع شده است"
نکات اخلاقی:
1- همواره خود را در میدان مبارزه ببینیم و بدانیم که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست. "بحث مبارزه و رفاه ، بحث قیام و راحت طلبی ، بحث دنیا خواهی و آخرت جویی ، دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند." پس در معنای مبارزه دقت کنیم و بدانیم که "سختی کشیدن" مفهومی است که در بطن مبارزه نهفته است. لذا بیهوده گمان نکنیم با یک زندگی بی دغدغه و بی درد ، می توان رضایت الهی را بدست آورد.
"در جبههها چه کسانى بودند؟ نسبتها را ملاحظه بکنید؛ خیلى از این مرفهان جامعه، از این بىدردها و بىاحساسها، هشت سال جنگ آمد و رفت، اما اینها جنگ را حس نکردند؛ همان غذا، همان راحتى و همان آرامش! نفهمیدند که بر سر این مملکت چه گذشت! اینها آن مردمى نیستند که دولت و دستگاهها باید براى خدمت به آنها خودکُشان کنند. مردم که مىگوییم، یعنى اینها ."