طبقه جدید روشنفکرماب
متاسفانه روشنفکر نماهای ما هیچ گاه مردم و جامعه خود را نشناختند و درک نکردند. هیچ وقت برای تغییر وضع موجود تلاشی انجام ندادند و اگر هم انجام دادند بسیار مقطعی و کوتاه مدت بوده است. شاید بارها این افراد را دیده ام درحالی که تقیدی به قانون نداشتند. از خیابانی که چراغ عابرش قرمز بود عبور کردند. آنچه اینها از قبله ی آمالشان درک کرده اند تنبلی و ظاهر زننده و... است و آنچه یاد نگرفته اند نظم و قانون گرایی و علم گرایی است. همان قول معروف که قسمت های خوب تمدن غرب را کسب نکرده اند اما بدی هایش را به صورت کاملزندگی می کنند .
شاید افرادی که به شدت تحت تاثیر این نوع نگاه قرار دارند کم خطر تر و قابل تحمل تر باشند اما آنهایی که از این سرتاپا مقلدان غرب تقلید می کنند را باید جدی گرفت. همان هایی که کم کم در جامعه ی شهری خودشان را به رخ می کشند. همان هایی که اصلا اهل بحث نیستند. همان هایی که به شدت قائل به تمسخرو برخورد سلبی با اقشار دیگر جامعه هستند. همان هایی که در اجتماع حاضر نمی شوند مگر به بهای آزار دیگران .هر روز برمبنای فکر توخالی و اعتقاد سستی که دارند مانور می دهند و احساس می کنید که اینها در اکثریتند. افزایش دامنه ی این افراد باعث می شود روح فکر و بحث در جامعه منکوب شود و فضای سرد بر جامعه حاکم شود.
رشد این طرز فکر در جامعه ای که نسبت به بحث تربیت بی تفاوت است بسیار زیاد است. باید برای احیای روشنفکر واقعی در جامعه تلاش بسیاری انجام داد. قطعا احیای روشنفکر واقعی و فعالیت آن در جامعه هم مقابله ی خوبی برای جریان روشنفکر مآب است هم جلوی رشد آن طرز فکر مخرب در جامعه را می گیرد