فرزند زمانه
این روزها جزوه هایم را سیاه می کنم. از نکته ها و یادداشت هایی که در حین درس استاد به ذهنم می رسد.
استاد می گوید و من فکر می کنم و ارتباط می دهم و می نویسم. مدیونید اگر گمان کنید مزخرفات اساتید دانشگاه را می نویسم. از دل حرف ها و کلمات اساتید پلی می زنم به دغدغه هایم. استاد بیچاره هم چه ذوقی می کند وقتی جزوه ام را می بیند.
اما حیف که این یادداشت ها و نکته ها را فقط می نویسم. و غیر از کلاس بی خاصیت استاد که وقت آزادی است برای فکر کردن زمان دیگری برای فکر کردن ندارم.
من هم فرزند زمانه ی خودم هستم. ساعت هایی را با سایت ها و تلگرام و.... سرگرم ام. ساعت هایی را هم با گپ و گفت با دیگران می گذرانم شاید تنهایی ام یادم برود. و در این فضا وقتی برای فکر کردن نمی ماند.
شاید یک روزی بتوانم توصیه یوسف اباذری را عملیاتی کنم.... چاره ای جز این نداریم باید به شریعتی و آل احمد برگردیم.