تحصن مجلس مصداق حضور فیزیکی نبود
دیدار امسال دانشجویان با رهبرانقلاب را متفاوت از آنچه در سالهای گذشته معمول بود تحلیل میکنم. این تحلیل متفاوت را با شما درمیان میگذارم شاید مفید فایده باشد.
دیدار سال 89 با یک خط جدید همراه بود. من این خط را با کلیدواژهی "حضور" معرفی میکنم. آن زمان هنوز بیانیهنویسی و اعلام موضع در فضای دانشجویی با این حجم اتفاق نمیافتاد. بیانیهها یا خیلی عمیق و تحلیلی بودند یا خیلی سطحی و شعاری. از بیانیههای عمیق میتوانم به بیانیههای مشهور به "صداوسیما" و "قوه قضائیه" جنبش عدالتخواه دانشجویی اشاره کنم و بیانیه سطحی را خودتان بروید پیدا کنید. نماد اعلام موضع شعاری و سطحی همین سخنرانی نمایندهی جامعه اسلامی دانشجویان در دیدار امسال است.
"حضور" در ادبیات رهبرانقلاب در مواجهه با "مسائل اساسی انقلاب" که با سرنوشت کشور ارتباط دارد، تعریف میشود. "بیانیهی تهران" و "قطعنامهی ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی" مصداق مسائل اساسی در دیدار سال 89 بود. زمانی که آن دیدار برگزار شد تکلیف بیانیهی تهران روشن شده بود. در بین تشکلهای دانشجویی فقط "جنبش عدالتخواه دانشجویی" با صدور بیانیهای نسبت به آن اعلام موضع کرده بود. اما این "حضور" جنبش عدالتخواه دانشجویی در این مسئلهی اساسی دچار ایراداتی بود که جلوتر به آن اشاره میکنم.
رهبر انقلاب در دیدار سال 91 الزامات "حضور" را تشریح کردند و با طرح انواع "حضور" ادبیات این خط بحث را گسترش دادند. در یک دستهبندی کلی ما دو نوع حضور داریم. یکی حضور فیزیکی و دیگری حضور فکری.
"حضور فیزیکی و فکری در مسائل عمومی کشور از سوی مجموعهی دانشجوئی حتماً لازم است." دیدار 91
گام اول- حضور فکری
باید مواضع درخصوص مسائل اصلی و آیندهی کشور اتخاذ شود اما این مواضع باید انقلابی، محکم، مستدل باشد. اگر این صفتها در اعلام مواضع وجود نداشته باشد نه دشمن از این مواضع حساب میبرد و نه مسئولین و سیاسیون داخلی. خندههای وزیربهداشت و مسئولین از برخی از بخشهای سخنرانی نمایندگان دانشجویی به خصوص نمایندهی جامعهی اسلامی دانشجویان در همین فضا قابل تحلیل است.
متاسفانه در سالهای اخیر مواضع غیرمستدل و ضعیف در فضای دانشجویی رونق پیدا کرده است. بخشی از مواضع جنبش عدالتخواه دانشجویی، بخشی از مواضع جامعه اسلامی دانشجویان بخشی از مواضع انجمن اسلامی مستقل و تقریبا همه ی مواضع جامعه اسلامی دانشجویان دچار ضعف جدی استدلالی بود.
مباحث مربوط به قراردادهای نفتی، اقتصاد مقاومتی و "ازکجا آوردهای" مورد انتقاد رهبر انقلاب قرار گرفت. اگر خودمان بخواهیم با وسواس این متون را بررسی کنیم احتمالا حجم بیشتری از مطالب شامل ضعف استدلالی خواهد بود. اما این انتقادها مطرح نشد که تشکلها را در لاک محافظهکاری فروببرد. این انتقادها مطرح شد تا تشکلها با مستدل کردن مواضعشان کمی به فکر اثرگذاری بیشتر باشند.
"بله، کار شما که اعتراض میکنید، این مورد تأیید من است امّا حرف حرف دقیقی نبود؛ یعنی شما مطّلع نیستید. " دیدار95
مواضع باید بهنگام باشد. گاهی اوقات موضعگیری در یک مورد و یک چیزی، در یک وقت خوب است، امّا فردایش خوب نیست؛ یعنی بیفایده است یا گاهی هم مضر است؛ باید حواستان باشد بهنگام این کار را انجام بدهید.
حضور فکری ابزارهای خود را دارد. رسانههای دانشجوئی، بیانیه و نامه به نهادها و دستگاههای مختلف و حتی اجتماعات دانشجویی. جالب است که بخشی از اجتماعات دانشجویی در دستهی حضور فکری قرار میگیرند. کنفرانسهای خبری و بسیاری از اجتماعات دانشجویان در دانشگاهها در دستهی حضور فکری قرار میگیرند و اساسا به عنوان یک اقدام فیزیکی به حساب نمیآیند.
همهی این ابزارها اگر به درستی به کارگرفته نشوند، اثرگذاری "حضور" کاهش مییابد. سال 89 جنبش عدالتخواه دانشجویی نسبت به بیانیهی تهران اعلام موضع کرد. هرچند موضع گیری هم بهنگام بود و هم مستدل، اما به واسطهی نداشتن رسانهی اثرگذار نبود. نتیجهی این اثرگذاری را در یک مثال بررسی کنیم.
بعد از تماس تلفنی رئیس جمهور روحانی با اوباما بود که جریانی از فعالین تشکیلاتی دور هم جمع شدند و کمیتهای تشکیل دادند. کمیتهی صیانت از منافع ایران که در بین مردم با عنوان دلواپسیم شناخته شد. همین فعالین دانشجویی، پیش از روی کار آمدن دولت هم نسبت به مسائل کشور حساس بودند و اعلام موضع میکردند. نمونهاش بیانیهی تهران. اما نبود رسانه باعث شد این حضور فکری به چشم مردم نیاید. حالا همین جریان دانشجویی در دولت روحانی انتقاداتش به واسطهی بغض رسانههای حامی دولت و حامی آمریکا با صدای بلندتری مطرح میشد و این بار جامعه حداقل حضور این جریان را احساس میکرد.
سوال برای مردم ایجاد شد که این دلواپسها در دورهی رئیس جمهور سابق کجا بودند؟
مثالهای بسیاری میتوان مطرح کرد تا اهمیت و ارزش رسانه برای "حضور فکری" تشکلهای دانشجویی روشن شود.
نگرانی رهبرانقلاب از شنیده نشدن تحلیلهای جریان دانشجویی و بیتاثیر بودن آن باعث شد رسانههای جدیدی در دیدار امسال پیشنهاد بدهند. سخنرانی دانشجویان پیش از خطبههای نمازجمعه!
گام دوم- حضور فیزیکی
حضور فیزیکی هم لازم است و هم مورد تایید رهبرانقلاب. این حضور فیزیکی همان تجمعات دانشجویی خودمان است. حضور فیزیکی برای جریان دانشجویی گام دوم به حساب میآید. گام اول حضور فکری است و گام دوم تلاشی است برای تاثیرگذاری بیشتر گام اول.
از جمله ملاحظات این حضور فیزیکی پرهیز از تندروی و انجام عمل نسنجیده در اجتماعات است. الحمدالله در سالهای گذشته به واسطهی محافظهکار شدن جریان احساسی موجود در جنبش دانشجویی، بخش عمدهی حضور فیزیکی همراه با عقلانیت بوده است. جالب است بدانید که در برخی تجمعات دانشجویی در سالهای گذشته برای برخورد با هرگونه شعار و حرکت احساسی افرادی تعیین میشدند تا به محض مشاهده با متخلفین برخورد کنند.
راهکاری که سال 91 رهبرانقلاب برای نظم بخشیدن به حضور فیزیکی دانشجویان ارائه کردند در قالب کمیتهی صیانت تا حدودی به اجرا درآمد و به عنوان یک نمونهی کاملا موفق در دسترس فعالین دانشجویی است. هرچند برخی ترجیح دادند به نسخهی خودساختهی خودشان عمل کنند.
ملاحظهی دیگر این حضور فیزیکی قانونی بودن آن است.
حضور جسمی -یا به قول شماها حضور فیزیکی- هم گاهی لازم است؛ "اجتماعات لازم است، اجتماعات هیچ اشکالی ندارد، البتّه قانونی باشد. حالا یک وقت قانون یک جا ممکن است یک سختگیریای بکند، یک اشکالی داشته باشد، ایرادی ندارد؛ حالا بالاخره همیشه که همهچیز برطبق مراد انسان نیست؛"
برداشت من از این "برطبق مراد نبودن" تجمعات غیرقانونی این نیست که تجمعات هرچند غیرقانونی نباشد. برداشت این است که قانون ممکن است سختگیری کند و یک روز هم در کلانتری بگذرانیم. بالاخره نمی شود همه چیز بر طبق مرادمان باشد.
حضور فیزیکی میتواند انواع و مدلهای متنوعی داشته باشد. از برنامههای سالنی به مناسبتهای مختلف که به نوعی تبدیل به محل اجتماع منتقدان یا موافقان یک تحلیل درخصوص مسائل کشور میشود همچون همایش دلواپسیم، خط قرمز و ....
تا تجمعات دانشجویان مقابل مجلس و سازمانها و نهادهای مختلف برای انتقاد نسبت به موضوعی همچون تجمعات دانشجوی پولی و هستهای و ....
حتی تحصنهایی که در سالهای گذشته برگزار شده است. تحصن دانشجویان در دانشگاهها و ....
به نظر میرسد که باید درخصوص این دو نوع "حضور" بیشتر از اینها فکر کنیم تا در برنامهریزیهای آینده به سمت تاثیرگذاری بیشتر در فضای کشور پیش برویم.
به نظر میرسد خط جدیدی که رهبرانقلاب از سال 89 طرح کردهاند میتواند به جریانهای دانشجویی و قوام یافتنشان کمک کند. اما نباید یادمان برود که جنبش دانشجویی وظایف دیگری هم دارد و پیش از سال 89 ماموریتهایی داشته است. این طور نیست که حضور فکری و فیزیکی در مسائل روز انقلاب اسلامی تنها رسالتش باشد.
برای روشن شدن داستان به تحصن دانشجویان و طلاب به پرچمداری عمار عمارلو مقابل مجلس اشاره میکنم. تحصن چه زمانی شکل گرفت؟ زمانی که کمیتهی صیانت از منافع ایران (دانشجویان فعال در حوزهی هستهای) به این تحلیل رسیده بودند که برجام تصویب خواهد شد. انتقادها از سوی مسئولین شنیده شده است و تصمیمگیری در سطوح مختلف نظام صورت گرفته است. یعنی ماموریت ما درخصوص حظور فیزیکی و فکری در این مسئلهی انقلاب به پایان رسیده بود.
تحصن چطور شکل گرفت؟ یکی از طلاب انقلابی و علاقهمند به مسائل کشور به این جمع بندی رسید که باید صدای خودش را به نمایندگان مجلس برساند تا گزارشی! که مجلس در دستور کار داشت تا ارائه کند خیلی ذلیلانه نباشد. اقدامی نه چندان به هنگام و مبتنی بر یک طلبهی دوستدار انقلاب.
تحصن چگونه ادامه یافت؟ برداشت من: حالا که این طلبهی عزیز و جریانهای مردمی علاقهمند به انقلاب اسلامی وارد این عرصه شده اند، ظرفیتی برای ارتباطگیری با مردم و نشان دادن اعتراضمان نسبت به آنچه در مجلس درحال وقوع بود، وجود دارد. مخاطب اصلی تحصن جلوی مجلس نمایندگان مجلس نبودند. چون در اکثر ایام تحصن مجلس شورای اسلامی تعطیل بود. مخاطب اصلی افکار عمومی بودند.
من اساسا جنس تحصن مجلس را از جنس حضور فیزیکی مدنظر رهبرانقلاب نمیدانم. هرچند برخی اقداماتی که در بستر ناهماهنگی تیم برگزاری تحصن اتفاق افتاد، خلاف ادعای طرح شده باشد.
خط جدید "حضور" دانشجویان در مسائل اساسی انقلاب را در پازل ناامیدی رهبرانقلاب و جریان انقلابی از جریان نخبگانی کشور تحلیل میکنم. وقتی مسئلهای با اهمیت درکشور اتفاق میافتد و نخبگان و سیاسیون خفه خون میگیرند باید به دنبال جایگزینی برای اینها گشت. از نظر من این جایگزین از دل جنبش دانشجویی متولد خواهد شد.
خدا قوت
۱- «بخشی از مواضع جنبش عدالتخواه دانشجویی، بخشی از مواضع جامعه اسلامی دانشجویان بخشی از مواضع انجمن اسلامی مستقل و تقریبا همه ی مواضع جامعه اسلامی دانشجویان دچار ضعف جدی استدلالی بود.»؟؟!!
۲- میفرماید: «البتّه قانونی باشد» بعد شما میفرمایید یعنی اگر قانون با شما برخورد کرد ناراحت نشوید!! این فهم شما خلاص نص است. نه حتی خلاف ظهور عرفی کلام آقا.
۳- ما درگیر تناقضات بنیان افکن هستیم. یعنی ... بماند! شاید اگر همدیگر رو دیدیم حضوری بگویم.