حضور در عرصه ی انتخابات و تجمیع اراده ها برای رسیدن به قله ی اجرایی کشور چیزی است که امروز به طور گسترده مورد اقبال سیاسیون قرار گرفته است. تعدد کاندیدا اگر با تنوع طرز فکر و برنامه همراه باشد نه تنها نقطه ی ضعف انتخابات نخواهد بود بلکه باعث اقبال طیف های مختلف مردم خواهد شد. محدودیت انتخابی که در کشور آمریکا وجود دارد نامطلوب است و حرکت ما به این سمت نباید باشد. این شیوه حق انتخاب را از مردم می گیرد و به دست کانون های قدرت و ثروت می سپارد. مردم ناچارند بین دو گزینه شبیه به هم یکی را انتخاب کنند و تنها راه اظهار وجود عدم حضور در انتخابات است. این منش نتیجه ای جزاین ندارد که مشارکت مردم در فضای سیاسی کشور حداقلی می شود.
لزوم بررسی برنامه های کاندیدای انتخابات برای کشف تمایزها و بررسی اولویت برنامه ها با توجه به فضای کشور اصلی ترین وظیفه ی ماست. انجام این وظیفه آسان نیست و زمانی که فضای اقتصادی کشور ملتهب است موانع بسیاری پیش رو خواهیم داشت. اکثریت اظهارنظرهایی در پارادایم اصلاح نظام اقتصادی نخواهد بود و در فضای شعار زده ی متاثر از شاخصه های اقتصادی است. شاخصه هایی که در سطح جامعه ملموس است و به نوعی نشان دهنده ی بحران در لایه های اقتصادی کشور.
از طرف دیگر بیماری کلی گویی و تکرار اهداف کلی نظام اقتصادی اسلام از جمله سکه های رایجی است که امروز سیاست مداران با آن تجارت می کنند. شعارهایی از جنس حل مشکل مسکن ، اشتغال و جذاب تر از همه ازدواج. اما با اندکی تامل نبود برنامه ریزی مشخص برای تحقق این شعارها دیده می شود.