فرتوت

شاید قدری پرت و پلا شود! به له شدگی تان در پروسه ی دانشجو شدنتان ببخشید. همین اول بسم الله بگویم. دانشگاه اصلا مثل خواب هایی نیست که تا به حال دیده اید. نه از نظر وضعیت علمی و نه از نظرگاه های دیگر! یک سری فرق های جزئی با دبیرستان دارد! آنهایی که معدل شان با دبیرستان فرقی نمی کند از این قاعده مستثنی اند!

چیزی به اسم حق انتخاب دردبیرستان وجود ندارد. چون اصلا خودت مهم نیستی. ترم اول هم وضعیت بر همین منوال است! آموزش لطف می کند و هر تعدادی که دلش خواست درس برایت انتخاب می کند! مورد داشتیم آموزش دلش خواست 14 واحد به دانشجو بدهد. اما از ترم دوی دانشگاه باید روی پای خودت بایستی و خودت واحد برداری! انتخاب واحد یعنی جنگیدن با صدها نفر دیگر. پروسه ی دوست داشتنی تنازع بقا در دانشگاه را از نزدیک خواهید دید. تنازع بقا از خصوصیات بارز دانشگاه است.

از دبیرستان که میایی ترک نخوری خیلی هنر کردی! ده ها ساعت درس خواندن در روز به یک باره به ده ها دقیقه تبدیل می شود. از عجایب دانشگاه این است که اگر روزی یک ساعت درس بخوانی می توانی به صدر جدول فکر کنی. تغییر در این سطح در برنامه های زندگی خارق العاده است. خرق عادت از خصوصیات بارز دانشگاه است.

کلاس هایی که حضور غیاب ندارد را شرکن نکنی اتفاقی نمی افتد! اینجا دبیرستان نیست که به خانواده تان اطلاع دهند. کلاس های حضور غیاب دار را هم می توان به بازی و شادی اختصاص داد.هرچند به صورت آنلاین خانواده از اوضاع تان باخبر نیست اما جوجه را آخر پاییز باید شمرد. پیچاندن از خصوصیات بارز دانشگاه است.

من گذشتم شما هم به بزرگواری تان بگذرید از این تفاوت های زرد. تفاوت اصلی دانشگاه و دبیرستان را در ادامه ببینید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۲۴
علیرضا مهری

نمی توان به پای جوانان غل و زنجیر زد! نمی توان ارتباط جوانان با جهان را قطع کرد! اظهارنظرهای پوپولیستی برخی از مسئولان در شرایط فعلی بسیار قابل توجه است. شعارهای پوپولیستی که از حوزه ی اقتصاد و معیشت رخت بر بسته است و به حوزه ی فرهنگ ورود پیدا کرد. فرهنگی که مظلوم است، امروز به فرماندهی برخی از سران کشور مورد هجمه قرار گرفته است. هجمه ای که به صورت نامحسوس سال های زیادی است پیگیری شده است و امروز برخی در داخل کشور فرماندهی این هجمه را برعهده گرفتند.

اما آیا با باز شدن غل و زنجیرهایی که نولیبرال ها در سال های گذشته به پای قشر جوان زده بودند به دست همین قشر اتفاق نویی است؟  مگر قبل از این این ادعا مطرح نشده بود که اکثر مردم ایران به ماهواره دسترسی دارند؟ خب غل و زنجیر دیگری هم باقی مانده است؟ جریانی که به عنوان پیش مرگ استکبار در کشور عمل می کند باید پاسخگو باشد. باید پاسخ گوی فروپاشی بنیان خانواده باشد. باید پاسخگوی جرایم اجتماعی امروز باشد. باید تکلیف افراد معلوم الحالی که در پارک های کشور مشغول تجارتند را روشن کند. اینها همه تبعات هجمه ی آقایان است!

باید به این جریان یادآوری کنیم آنچه بعد از باز شدن غل و زنجیرها اتفاق خواهد افتاد بازتولید و تبلیغ گسترده تر جریان مومن است. همان اتفاقی که در جریان مذاکرات اتفاق افتاد! پیگیری واقعیات مذاکرات از رسانه های جهان و پیش بینی تمام دروغ های سیاسی آقایان در جریان مذاکرات. هرچند هنوز خوب غل و زنجیر از پای جریان مومن باز نشده است اما بدانید روزی که تمام غل و زنجیرها باز شود به جای توهین و تمسخر در رسانه ها مجبور به عقب نشینی از مواضعتان خواهید شد.

جریانی که شما با شعارهای پوپولیستی به دنبال جذب آنها هستید از تمام ابزارها و امکانات خود در به ابتذال کشاندن جامعه استفاده کرده است و دیگر برگی برای بازی ندارد. این جریان انقلابی است که بنابه دلایلی هنوز وارد این کارزار نشده است.

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۴
علیرضا مهری

باید خودمان را وسط معرکه ی فلسطین احساس کنیم. اگر وسط معرکه باشیم بعد از اعلام خبر پیروزی مقاومت در جنگ با اسرائیل برای شادی به خیابان می آییم. اما اگر در وسط معرکه نباشیم باید منتظر بمانیم تا شادی بعد از نمازجمعه.....

فرق اولویت و موضوع اصلی بودن مسئله ی فلسطین و اولویت نداشتن آن برای ما را می توان به همین راحتی سنجید....

گزارش تصویری کامل

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۰۱
علیرضا مهری

صحبت اخیر رئیس جمهور در پاسخ به منتقدان با واکنش هایی مواجه شد. از اظهارنظر آقای ابوترابی فر در مجلس شورای اسلامی تا مطالب دست و پا شکسته ی رسانه های اصلاح طلب. اما یک نکته را نباید فراموش کرد. اینکه بعد از این بی ادبی رئیس جمهور باید به دنبال چه بود؟ تمام فضای رسانه ای به این سمت در جریان است که آقای روحانی باید عذرخواهی کند؟ در شان رئیس جمهور نبود این اظهار نظر ها و....

اما آنچه باید مطالبه کرد و انتظار داشت نه عذرخواهی رئیس جمهور از صحبت هایش بلکه اصلاح روندی است که دولت در پی گرفته است. انتقاد مطرح می شود که پاسخی داده شود. و روندی که در این سخنرانی بر آن تاکید شده است اصلاح شود. اینکه ما تنها خط قرمز مان منافع ملی است چه معنایی دارد؟ و اگر این ادبیات که شناخته شده است را اگر به رسمیت بشناسیم تکلیف آرمان فلسطین چه می شود؟ آیا فردا ایران تبدیل به یکی از این کشورهای عضو جامعه ی جهانی که مقابل جنایت های اسرائیل خفه شده اند نمی شود؟

نگرانی و دلواپسی ما از راهی است که در پریدن در بغل کدخدا شروع کرده اید و خدا می داند این راه به ترکستان است. خدا می داند درک و فهم ناقص و ترجمه ای شما از مفهوم توسعه نسبت به آنچه امام و رهبری ترسیم کرده اند مضحک است. اگر در منطق شما افراد منتقد حداقل های ادبیات توسعه ی مدنظر شما را نمی دانند از این سمت هم در ادبیات انقلاب جایی برای مشی شما در نظر گرفته نشده است. از ابتدای امر هم تعداد زیادی از دوستان با طرح این مسئله که از ادبیات تکفیری استفاده نکنید و طرف مقابل را خائن نخوانید سعی در تئوریزه کردن این مسئله داشتند که بگویند اینها به غلط تصور می کنند راه درست همین مذاکره و پیوستن به حلقه ی جنایت کاران جنگی است. اما در طرف شما گویا کسی نیست که به شما گوشزد کند که اینهایی که در مقابل شما ایستاده اند دلبستگان به خط امام اند و برایشان سخت است که ببنید کشورشان به جایی رسیده است که آرمان سی ساله اش را به بدترین شیوه ممکن دارد فراموش می کند. برایشان سخت است که هم نگاهشان به امام باشد و هم نگاهشان به وضعیت فعلی کشور.

ما چگونه می توانیم وضعیت حال شما را با این قسمت از صحبت های امام راحل جمع کنیم؟

سازش نکردن با هیچ یک از ابرقدرتها

از اول مبارزات، قضایاى لبنان و فلسطین جزء مقاصد اصلى ما بوده است و از مسائل ایران جدا نبوده است. به ‏طور کلى، مسلمان نباید تنها نظرش [به‏] طایفه‏ اى از مسلمانان باشد. آقاى موسى صدر فرزندى از فرزندان من است. من براى او متأثر و متأسفم و اقداماتى هم، چه در نجف و چه در ایران، نموده ‏ام و امیدوارم هرچه زودتر او را در بین خودمان ببینیم.

از آنجا که منطقه در شُرف یک نهضت اسلامى عمومى است، امریکا دست به طرح قضایایى زده است تا بلکه بتواند دست مردم بى ‏پناه منطقه را از سرنوشتشان کوتاه کند و متأسفانه بعضى از دولتها هم او را کمک مى ‏کنند؛ طرح سادات و فهد یکى است. بر فرض که امریکا یک طرح صد در صد اسلامى- انسانى بدهد، ما باور نمى ‏کنیم که آنها به نفع صلح و منافع ما گامى بردارند. اگر امریکا و اسرائیل «لا اله الّا اللَّه» بگویند، ما قبول نداریم؛ چرا که آنها مى‏ خواهند سرِ ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح مى ‏کنند، مى‏ خواهند منطقه را به جنگ بکشند. شما متوقعید ما در مقابل امریکا و اسرائیل و دیگر ابرقدرتها، که مى‏ خواهند منطقه را ببلعند، بى تفاوت باشیم؟ نه، ما با هیچ کدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداریم، نه تحت سلطه امریکا مى‏ رویم و نه زیر بار شوروى. ما مسلمانیم و مى‏ خواهیم زندگى کنیم. ما مى ‏خواهیم زندگى فقیرانه داشته‏ باشیم، ولى آزاد و مستقل باشیم. ما این پیشرفت و تمدنى که دستمان پیش اجانب دراز باشد را نمى‏ خواهیم. ما تمدنى را مى‏ خواهیم که بر پایه شرافت و انسانیت استوار باشد و بر این پایه، صلح را حفظ نماید. ابرقدرتها مى‏ خواهند انسانیت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانى مکلف است در مقابل آنها بایستد و سازش نکند و طرحهایى از قبیل طرح سادات و فهد را رد کند. بر ما واجب است که اینگونه طرحها را، که به نفع مستضعفین نیست، محکوم نماییم.

من به شما اطمینان مى‏ دهم که مسائل ما از شما جدا نیست. ولى شما خوب مى‏ دانید که امریکا و عوامل داخلى ‏اش یک لحظه ما را آرام نگذاشتند. لذا، اگر ما به شما کمک شایانى نکردیم، چون گرفتار این جنایتکاران هستیم. ما لبنان را از خودمان مى‏ دانیم.

شیعیان لبنان و ایران و مسلمانان همه جهان یکى هستند. ما امیدواریم تا وحدت خودمان را حفظ نماییم.

مسئله ‏اى را که مى ‏خواهم اکیداً به شما تذکر دهم این است که این معنا که «نمى ‏شود با قدرتهاى بزرگ طرف شد» را از گوشهایتان بیرون کنید. شما بخواهید، مى ‏توانید؛ زیرا پشتیبان شما خداست. این زمزمه‏ هایى را که ابرقدرتها به وسیله ایادى‏شان کرده‏ اند که تا متکى به یکى از دو قدرت نشوید نمى ‏توانید به زندگى خود ادامه دهید، صددرصد غلط است. به روى پاى خودتان بایستید و محکم و استوار با خدا باشید و سعى کنید تا قبل از هر پیشرفتى در انسانیت پیشرفت کنید. در این صورت، خداوند ما را یارى خواهد کرد تا بتوانیم استقلال و آزادى و اسلاممان را حفظ کنیم. ان شاء اللَّه، موفق باشید.

 

والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. صحیفه نور، ج‏15، ص: 340

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۴
علیرضا مهری

این روزها ، روزهای تلخی است. روز مسافرت دسته جمعی به شمال است. روز یک طرفه شدن جاده ی شمال است.

این روزها ، روزهای تلخی است. روز لبخندهای فرزندان انقلاب در مذاکرات نفس گیرشان است.

این روزها، روزهای تلخی است. روز شادی بعد از بازی فوتبال تیم ملی است.

این روزها، روزهای تلخی است. روز شادی عید سعید فطر است.

این روزها، روزهای تلخی است. روز راهپیمایی است.

این روزها، روزهای تلخی است. باور کنید...........

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۰
علیرضا مهری

معلوم است که وقتی از اوضاع غزه صحبت می کنیم قدری از وضعیت نامناسب و جنایت ها بگوییم. بعد از روضه خوانی کمی فحش و بدوبیراه هم به اسرائیل بگوییم. در مرحله ی آخر هم انقلابی تر هایمان کمی آمریکا را مورد لطف قرار دهند. اما یک بار بیایید جور دیگری به موضوع نگاه کنیم.

آمریکا و به صورت عام تمدن غرب به نظر اصلی ترین و علمی ترین تمدن اصل حاضر است. رشد علمی و گستردگی فعالیت های تخصصی و علمی که دارند خود موید این مسئله است. هر چند ژاپن و چین و .... هم در حال رقابت اند اما آمریکا را به طور قطع می توان قدرتمند ترین و هوشمند ترین جریان حال حاضر در گستره ی گیتی دانست.

با این پیش فرض که مورد تایید اکثر هم سن و سال های ماست این سوال پیش می اید که چرا دست به یک چنین جنایتی می زند؟یا حداقل چنین جنایتی که اسرائیل مرتکب می شود را تایید می کند؟ چه دستگاه محاسباتی دارد این غرب که نمی فهمد این جنگ و این کشتار برای او چه منفوریت و هزینه ای در پی دارد؟ و اساسا هدف از این جنگ چیست؟

با نگاهی به تاریخ مواجهه ی غرب با جریان های اسلامی به خوبی می توان فهمید که آمریکا در مواجهه با جریانات اصیل اسلامی چاره ای جز این ندارد. سرکوب و کشتار جریان های اسلامی در مصر و تونس و.... پیش از بیداری اسلامی و دیکتاتوری سیاه حکام کشورهای عربی در قرن بیست و یک و دفاع تمام قد آمریکا از آنها به خوبی نشان می دهد که آمریکا بی چاره است. البته باید گفت نقشه های دیگری هم به وسیله ی آمریکا به اجرا درآمده است اما شکست خورده و حتی در اتفاقاتی باعث ایجاد هزینه ی بیشتر برای غرب شده است.(رجوع شود به کتاب دکترکچوئیان با نام انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخ )

یعنی جریان مقاومت در حماس نمونه ای از جریانات اصیل اسلامی است که در صورت قدرتمند شدن چنان هزینه ای برای آمریکا خواهد داشت که هزینه ی کشتار وحشیانه ی مردم غزه در برابر آن هزینه ای نیست. یا اتفاقی که در مصر افتاد و کودتایی که بر علیه رئیس جمهور قانونی مصر انجام گرفت.

نکته ی بعدی نفرت از این همه جنایت است. نفرتی که در بسیاری از کشورها صرفا نسبت به اسرائیل است. آمریکا صرفا به عنوان حامی اسرائیل در برهه ی کوتاهی در افکار عمومی جهان محکوم می شود و بعد از چند هفته همه چیز فراموش می شود. حتی مواجهه ی برخی دولت ها با اسرائیل هم جالب توجه است. نمونه اش دولت آقای اردوغان که در قضیه ی فلسطین در خط مقدم دفاع از مظلوم است اما هنوز اقدام جدی در قطع رابطه با این رژیم جنایتکار نکرده است. به طریق اولی با آمریکا هم کاری ندارد. شاید برای ما که در فضای انقلاب اسلامی تنفس کرده ایم این خیلی عجیب و مسخره باشد. اینکه از یک طرف با ادبیاتی تند علیه یک رژیم موضع گیری کنی و از طرف دیگر رابطه ات به صورت کامل برقرار باشد.

مسئله ای که گل بحث امروز است. اگر امروز تغییری در وضعیت ملت ایران ایجاد نشود دور نیست روزی که ما هم به چنین وضعیتی دچار شویم. بیائید لجبازی نکنیم و خودمان را هم گول نزنیم. یا باید قبول کنیم منطق لیبرال دموکراسی به اینجا می انجامد یا باید دست از این شعارهای زودگذر برداریم. اگر قبول داریم که همه چیز زیر سر آمریکا است و منطق لیبرال دموکراسی این کشتار را توجیه می کند باید جور دیگری رفتار کنیم. بیایید لجبازی نکنیم و یکبار بنشینیم تکلیف مان را با این منطق روشن کنیم. این منطق و سینه چاکان این منطق که معتقدند امروز در ایران قدرت هم گرفته اند. هرچند رئیس جمهور با ادبیاتی تند اسرائیل را مورد خطاب قرار می دهد اما نمی شود این شعار را با علاقه ای که تیم ایشان برای حل مشکل با آمریکا دارند جمع کرد. نمی شود هم تفکر اسلامی را با چوب افراط زد و هم حامی جریان های اسلامی بود. بیایید دست از لجبازی برداریم. بیایید تکلیف مان را روشن کنیم. امروز یا باید در راه مبارزه جدی با لیبرال دموکراسی وارد شویم و ضربه ی کاری به حامیان داخلی اش بزنیم یا باید آینده مان را در ترکیه جستجو کنیم. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۰۷
علیرضا مهری

بعد از اتفاق سفارت انگلیس بود که رهبر انقلاب در دیدار با تشکل های دانشجویی حرکت دانشجویان را اشتباه دانستند. و اتفاقاتی که بعد از آن افتاد ، سانسور شدن آن بخش از صحبت های ایشان در سایت ها و رسانه ها. البته این سانسور با واکنش هایی همراه بود اما در نوع خود اتفاق جالبی بود که افتاد. قصدم بررسی این موضوع نیست بلکه اشاره به نکته ای است که در خلال مطرح کردن این بحث بیان کردند.

 اول. حمایتی که ایشان از اجتماعات دانشجویی کردند. بعد ها به خاطر همان اجتماع احساسی و بدون برنامه و اتفاقاتی که در آن افتاد به نوعی این جنس حرکات تقریبا به فراموشی سپرده شد. و به واسطه ی همان اتفاق به نوعی مصداق تندروی شناخته شد. تقریبا می توان گفت بجز استقبال دانشجویان از رئیس جمهور روحانی بعد از تماس تلفنی با اوباما مصداق شاخصی در فعالیت های دانشجویی دیده نشد.

دوم. مطرح کردن بحث کانون تصمیم گیری. که اتفاقا در بحث استقبال از روحانی و موضوع هسته ای نمونه ای کامل و بدون نقص از آن را مشاهده کردیم. کمیته ی صیانت از منافع ایران. کانون تصمیم گیری که اولین جلسه ی خود را از ساعات اولیه انتشار خبر تماس تلفنی روحانی آغاز کرد و تا به امروز به فعالیت جدی و تاثیرگذار در این حوزه پرداخته است و به خوبی توانسته ای جریان ساز باشد. کانون تصمیم گیری زبده از فعالین با سابقه ی دانشجویی که توانسته است فعالیت های بسیاری را در این دوره ی زمانی سازماندهی کند.

بجز کمیته ی صیانت از منافع ایران نمونه ی دیگری از این کانون تصمیم گیری در فعالیت های دانشجویی شکل نگرفت. فعالیت های پراکنده ی سال گذشته ی تشکل های دانشجویی خود مویدی بر این مسئله است. آفتی که رهبر انقلاب شناسایی کردند و راه حل را هم صریحا مطرح کردند متاسفانه هنوز در دل جریان دانشجویی وجود دارد.

البته این نکته را نباید فراموش کرد که طیف گسترده ای از فعالین دانشجویی اقدام به پاک کردن صورت مسئله کردند. یعنی در اوج فعالیت های کمیته ی صیانت اقدام به انتشار شبهاتی کردند که ناشی از این نوع نگاه بود. نگاهی که هر گونه اجتماع دانشجویی را غیرقانونی می داند و حتی حاضر است در زمین افراطی دانستن دانشجویان بازی کند.

کمیته ی صیانت به عنوان تنها کانون تصمیم گیری مشکلاتی را هم تجربه کرده است که در فرصت مناسب باید به بررسی آن پرداخت. به عنوان مثال در جریان همایش هایی که این کمیته برگزار کرده است متاسفانه بسیاری از رسانه ها به صورت کامل دست به سانسور این همایش ها زدند. سانسوری که از تحلیل های کم عمق رسانه های منتسب به جریان اصولگرایی ناشی شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۷:۱۰
علیرضا مهری

در تحلیل مذاکرات و اظهارنظرهایی که مقامات دو طرف انجام می دهند باید به اظهارات برای مصارف داخلی و مواضع قطعی تفاوت قائل بود. گاهی برای اینکه قدرت چانه زنی بالا رود برخی اظهار نظر ها که خط خبری می شود موثر واقع می شود. و این اظهارات حتی می تواند محاسبات افکار عمومی را تغییر دهد. اظهارنظرهای پیش از توافقنامه ی ژنو و همچنین کنفرانس خبری بعد از توافق به خوبی نشان داد که این مسئله نقش اساسی را بازی می کند.

اما در این میان افراد و رسانه هایی مورد اعتماد هستند که اظهارات آنها به واقعیت می انجامد. این افراد و رسانه ها می توانند افراد و رسانه های طرف های مذاکره هم حتی نباشند. مثلا تحلیل های و خبرهای به نقل از فرد ناشناس المانیتور در دور پیش مذاکرات قریب به اتفاق در متن توافقنامه قابل رصد بود.

در کنار این اظهارنظرهای هر کدام از دو طرف هم قابل اعتناست. در مذاکرات اخیر آن چه برخی از مقامات آمریکایی گفته بودند نعل به نعل در متن توافق قابل رصد بود. تا جایی که مشخصا آنچه کری در اظهاراتش در برخی از جمع ها می گوید جزو خطوط قرمز طرف غربی که از آن عبور نمی کند شناخته می شود.

اما از این سمت ماجرا اتفاق جور دیگری می افتد. با مشاهده ی کنفرانس خبری ظریف بعد از توافقنامه و اظهارات متناقض صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در توان سانتریفیوژهای فعلی و نیاز واقعی کشور، این مسئله پررنگ می شود که بسیاری از اظهارنظرهای طرف ایرانی مصداق اظهارتی است که صرفا مصرف داخلی دارد.

تیم دیپلماسی دولت این مسئله را باید مدنظر داشته باشد که این دور از مذاکرات با مذاکرات سعدآباد کمی متفاوت است. اگرچه در مذاکرات سعد آباد همین تیم مذاکره کننده از خطوط قرمزی که رهبری مشخص کرده بود عبور کردند اما در این دور از مذاکرات عبور از خط قرمزها برای این تیم در داخل کشور هزینه زا خواهد بود.چرا که بدنه ی مردم در جریان جزئیات مذاکرات قرار دارد و رهبری خطوط قرمز خود را صریحا در مجامع عمومی مشخص کرده اند.

این خطوط قرمز با در نظر گرفتن منافع ملی توسط رهبر انقلاب روشن شده است و صیانت از آن هم مصداق صیانت از منافع ملی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۴
علیرضا مهری

حمایت معنی دار رهبری از تیم هسته ای در دیداری صورت گرفت که به جزئیاتی از برنامه ی هسته ای ایران پرداخته شد. صداوسیما و بخشی از جریان خبری سعی کردند دیدار کارگزاران را مهر تاییدی بر فعالیت های تیم هسته ای نشان دهند. در حالی که رقم ها و مباحث مطرح شده در موضوع هسته ای نشان از خط قرمزهایی داشت که پیش از این از آن عبور شده بود.

در بخشی از صحبت ها به میزان توان هسته ای مورد نیاز کشور اشاره شد. 190000 سو که چند برابر توان امروز غنی سازی کشور است. یعنی برای رسیدن به مقدار واقعی و صنعتی باید سانتریفیوژهای جدیدی نصب شود. اینکه ما تا به حال به نسل جدید سانتریفیوژ رسیده ایم و هر سانتریفیوژ می تواند 24 سو را تامین کند مسئله را کمی پیچیده می کند.

توافقنامه ی ژنو و مسیری که تیم مذاکره کننده برای اعتمادسازی و شفاف سازی طی کرده است به خوبی نشان می دهد که امکان تحقق این خواسته ی رهبری در مذاکرات دور نهایی عملا امکان پذیر نیست. چرا امکان پذیر نیست؟

در توافقنامه ی ژنو اجازه ی تزریق گاز به سانتریفیوژ های نصب شده و همچنین اضافه کردن تعداد سانتریفیوژ ها داده نشده است. (1- به این معنی که طی شش ماه، ایران به سانتریفیوژهایی که نصب شده‌اند ولی غنی سازی اورانیوم انجام نمی دهند گاز UF6 تزریق ننماید. سانتریفیوژهای اضافی نصب ننماید. ایران اعلام می‌کند که طی شش ماه اول سانتریفیوژهای موجود را با سانتریفیوژهایی از همان نوع جایگزین می‌کند.) این یعنی در گام اول برای شفاف سازی چنین امتیازی به طرف غربی داده شده است. چطور می توان انتظار داشت که طرف غربی در مذاکرات دور نهایی آنچه را که در دوره اول بدست آورده بود را دو دستی تقدیم تیم ایرانی کند؟ اگر قرار بر این است که طرف غربی از  بحث تعداد سانتریفیوژ ها عقب نشینی کند و به فردو هم کاری نداشته باشد دقیقا قرار است به چه امتیازی دل خوش کند؟

اگر عقب نشینی صورت نگیرد هم امکان تامین نیاز هسته ای که رهبری مطرح کردند وجود ندارد. مگر اینکه دوران احمدی نژاد این قدر ترسناک باشد و آقای ظریف و تیم اش آن قدر دوست داشتنی باشند که طرف غربی به خاطر گل روی اینها تمام تحریم ها را بردارد. یا اینکه به برکت ماه رمضان دل طرف غربی نرم شود و طرف ایرانی را مورد لطف و رحمت قرار دهد.

اما در کل به نظر می رسد تیم هسته ای دولت با کمک تیم رسانه برنامه ی بی نقص را در این دور از مذاکرات به نمایش بگذارد. برنامه ی هسته ای به چند کارخانه و سانتریفیوژ دکوری و بی خاصیت تبدیل شود . فشار داخلی را هم می توان با هجمه ی رسانه ای ، توافقنامه های محرمانه و تعهدات گام به گام و مبتنی بر برخی پیش شرط ها از بین برد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۷
علیرضا مهری

جامعه ی اسلامی باید سیاسی باشد. از چند سال قبل از انقلاب تا سال های ابتدایی انقلاب به این مسئله توجه شد اما بعد از آن به کلی فراموش شد. انگار نه انگار که این از ضرورت های ادامه ی انقلاب است. جلسات و جمع هایی که فعالیت سیاسی می کردند پراکنده شدند و نسخه های ایدئولوگ های انقلاب به بایگانی سپرده شد.

شهید بهشتی برای تربیت سیاسی یک فرد عادی در جامعه ی اسلامی جلسات هفتگی سیاسی را توصیه می کردند. و این علاوه بر اخبار و روزنامه ها و نمازجمعه بود. نه تنها به این نسخه ها توجهی نشد بلکه نمازجمعه هم روز به روز ضعیف تر شد.یعنی پایگاه اصلی اسلام سیاسی هم امروز چندان چنگی به دل نمی زند.

البته راحت طلبی و درگیر چرب و شیرین دنیا شدن نیروهای انقلاب هم یکی دیگر از عوامل انحطاط سیاسی بود. بسیاری از افرادی که در کوران انقلاب از هر فرصتی برای تشکیل و جمع کردن نیروها استفاده می کردند بعد از انقلاب دیگر اقبالی به این جمع ها نداشتند. این یکی از آفت های جامعه ی امروز ماست. هرچند هنوز نخبگان سیاسی جامعه به لزوم این مسئله پی نبرده اند اما زنگ خطر انحطاط سیاسی جامعه به صدا در آمده است.

جوابیه مطهری به روزنامه رسالت این مسئله را با یادمان آورد که دور نیست روزی که مردم تاریخ انقلاب را فراموش کنند.نهضت آزادی و ..... را فراموش کنند. و تکرار برخی شبهات و تحلیل های بی پایه و اساس باعث تطهیر برخی گروه های سیاسی در اذهان مردم شود. این فراموشی در دانشگاه هم به واسطه تخصصی شدن و فرار از مسئولیت انقلابی در حال ریشه دواندن است. باید برای حل این موضوع برنامه ریزی کرد وگرنه امیدی یه آینده ی نسل حاضر دانشگاه ها نمی توان داشت.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۶
علیرضا مهری