فرتوت

تیتر زده است صف‌آرایی خیابانی دلواپسان هسته‌ای. روزنامه‌ی سبز ابتکار را می‌گویم که از شدت عصبانیت این روزها قرمز است. عصبانیت از عدم موفقیت‌اش در کار رسانه ای ، عصبانیت از خریدار نداشتن حرف‌هایش ، عصبانیت از دوری‌اش از مردم.

گفت صف‌آرایی یاد تلاش‌های گاه و بی‌گاه دولتی‌ها افتادم. بیانیه‌ی مطبوعاتی لوزان را منتشر کردند. چند باری زمان اعلام  کردند که مردم برای خوشحالی به خیابان بیایند. تا نشان بدهند صف موافقان‌شان چقدر طولانی است. امتیازی در جریان مذاکرات بدست نیامده است که افکار عمومی را توجیه کند. به ناچار دست به دامن صف موافقان می شود تا افکار عمومی را راضی کند که مسیر درستی در حال طی شدن است.

اما دلواپسان هیچ‌گاه به صف‌آرایی فکر نمی‌کردند. چون اعتقاد دارند که حنجره‌ی مردم‌اند. در شروع کار قلیل بودند. این قلت شان به خاطر عدم اطلاع مردم از واقعیات مذاکرات بود. دلواپسان فریاد می‌زدند و روزنامه‌های‌ سبز برای تخریب‌شان تلاش می‌کردند.این حنجره این قدر فریاد زده است، ظرفیت پیدا کرده است. این صدای پای اعتراضات خیابانی نیست، حنجره ی مردم است که دارد فریاد می کشد و این فریاد بی ادبانه و قانون شکنانه نیست. مودب و دلسوزانه است. هرچند برخی تمام تلاش شان را می کنند که به گونه‌ی دیگری نشان بدهند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۶:۲۵
علیرضا مهری

این معجزه‌ای است که ایمان و آگاهی می‌کند و همه رشته‌هایی را که بافندگان حاکم بر تاریخ در طول قرن‌ها علیرغم یک جامعه ساخته‌اند ناگهان پنبه می‌کند و می سوزاند و خاکستر می سازد... و نیز سرمشقی است برای همه‌ی آنها که نمی خواهند هیچ یک از قالب های سنتی رسمی گذشته و یا وارداتی آمده از فرنگ را تمکین کنند و می خواهند خودشان بیاندیشند و فکر کنند و بفهمند و انتخاب کنند و قهرا در جامعه  بی پناه و بی پایگاه ، و بی جایگاه می مانند که باید امیدوار باشند ، و اگر بتوانند استقامت و پشتکار و لیاقت داشته باشند و بتوانند ارزش محروم ماندن را درک کنند و با کلمه ، زندگی کنند ، و با اندیشه عمرشان را بنا کنند و براساس ایمانشان تنفس کنند و در ایمانشان بمیرند، باید امیدوار باشند که این جرقه ی آگاهی، در این جمود و در این تفرقه و خواب ، ناگهان بدرخشد و ناگهان جمود شکل گرفته ای که روشنفکر ظاهربین را ناامید کرده ذوب شود و از میان انحطاط ، جهل ، بی اصالتی و بی مسئولیتی ، ناگهان جامعه ای با یک تن واحد و یک هدف واحد و یک حرکت واحد و یک مسئولیت واحد و براساس آگاهی ، که همراه با عشق و نیرو است به وجود آید. علی شریعتی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۲۰
علیرضا مهری

این روزها جزوه هایم را سیاه می کنم. از نکته ها و یادداشت هایی که در حین درس استاد به ذهنم می رسد.

استاد می گوید و من فکر می کنم و ارتباط می دهم و می نویسم. مدیونید اگر گمان کنید مزخرفات اساتید دانشگاه را می نویسم. از دل حرف ها و کلمات اساتید پلی می زنم به دغدغه هایم. استاد بیچاره هم چه ذوقی می کند وقتی جزوه ام را می بیند.

اما حیف که این یادداشت ها و نکته ها را فقط می نویسم. و غیر از کلاس بی خاصیت استاد که وقت آزادی است برای فکر کردن زمان دیگری برای فکر کردن ندارم.

من هم فرزند زمانه ی خودم هستم. ساعت هایی را با سایت ها و تلگرام و.... سرگرم ام. ساعت هایی را هم با گپ و گفت با دیگران می گذرانم شاید تنهایی ام یادم برود. و در این فضا وقتی برای فکر کردن نمی ماند.

شاید یک روزی بتوانم توصیه یوسف اباذری را عملیاتی کنم.... چاره ای جز این نداریم باید به شریعتی و  آل احمد برگردیم.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۲۶
علیرضا مهری

به نظر می رسد روند نام گذاری اقتصادی سال ها همین طور ادامه پیدا کند، باز هم تغییری در روند اقتصادی کشور ایجاد نخواهد شد. چرا که این میدان نه به اندازه ی کافی سرباز دارد و نه حتی فرمانده ی درست و حسابی. سربازان این میدان باید مردم باشند که متاسفانه نه بسترش فراهم است و نه مردم به این باور رسیده اند که انقلاب اقتصادی باید صورت گیرد.

فرمانده ی این میدان هم باید آنقدر صادق باشد که سرباز به او اعتماد کند. دولت ها هیچ وقت در رسیدگی به وضع اقتصادی مملکت صداقت نداشتند. چه دولت گذشته که پرونده های فساد و بی قانونی های بسیارش، نشان از عدم صداقت اش می دهد. چه این دولت که شعار اقتصاد مقاومتی خوب می دهد اما حتی به راهبردها و اهداف رده دوم اقتصاد مقاومتی هم ایمان ندارد.

خروجی تلاش نخبگان برای حل مشکلات هم می شود نمایندگان مجلس. یعنی جمعی که نمایندگی مردم برای پیشبرد اهداف انقلاب را می پذیرند و متعهد می شوند. آیا همه ی نمایندگان صداقت کافی برای انقلاب اقتصادی دارند؟ نمایندگانی که قوانین بسیاری با عناوین اقتصادی تصویب کرده اند و اقتصاد مقاومتی از زبان هیچ کدام شان نمی افتد. به گونه از اقتصاد مقاومتی می گویند که ادم احساس می کند اینها با این مفهوم به عینیت رسیده اند.اما هیهات....

در تجمع دانشجویان جلوی وزارت صنایع یکی از همین نمایندگان حاضر شده بود. خوشحالی زاید الوصف اش از این حرکت دانشجویان به حدی بود که به وضوح می شد فهمید در مجلس چه خبر است. مجلسی که قرار بود از منافع ملی صیانت کند و باری از روی دوش کشور بردارد. اما حیف! حیف که نه تنها باری از روی دوش برنمی دارد بلکه در بسیاری از مسائل بار هم اضافه می کند.

اصلا چطور می شود باور کرد؟ نماینده ای در این شرایط کشور به سفر خارجی غیر ضرور برود. سفر خارجی بیهوده و پرهزینه را چطور می توان با تصویب قوانین برای انقلاب اقتصادی جمع کرد؟ به فرض که این دو با هم جمع شوند؛ چطور می شود انتظار داشت این قوانین جدی گرفته شود و باعث انقلاب اقتصادی شود؟

برادران عزیز نماینده! اشرافیت و خرج های بی حساب تان نشان می دهد هیچ ارتباطی با مردم ندارید. نگویید که مراجعات بی شمار مردم حوزه ی انتخابیه تان یا شرکت در مجالس ختم و شادی و..... در حوزه ی انتخابیه تان ارتباط حقیقی با مردم است. این ارتباط سرابی بیش نیست و مردم تا زمانی که از اعتمادشان سوء استفاده کنید شما را از خودشان نمی دانند.

نماینده ای که در این شرایط سخت اقتصادی با بیت المال به سفر خارجی می رود از ما نیست!

پ.ن: خدا رحمت کند نماینده ای را که صدای فریادش شنیده می شود و دلش برای مردم می سوزد.

توصیه ی رهبر انقلاب در همین خصوص در برخی نمایندگان مجلس هفتم تحولاتی ایجاد کرد اما حیف که ادامه نیافت و ادامه نیافتند.

خدا رحمت کند نمایندگانی را، که در همین مجلس هستند و خلاف جریان آب شنا می کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۴۹
علیرضا مهری

مدیریت کلان کشور در سال‌های اخیر دست‌خوش تغییراتی شد که نشان از حرکت در مسیر پختگی دارد. برگزاری نشست‌های اندیشه‌های راهبردی را می‌توان از جنس تصویب برنامه‌های پنج ساله و همچنین سند چشم‌انداز بیست ساله دانست. برنامه‌ی میان مدت و طولانی مدت نیاز طبیعی هر نظام دارای اهداف مشخص هست که در هر سال میزان پیشرفت در مسیرترسیم شده و همچنین عدم انحراف از آن مورد ارزیابی قرار گیرد.

مجلس شورای اسلامی به عنوان بالاترین نهاد قانون گذاری کشور یکی از نهادهایی است که با این برنامه‌های بلند‌مدت و میان مدت ارتباط گسترده‌ای دارد.

بررسی برنامه پنجم توسعه با حداقل حضور نمایندگان

از مهم‌ترین وظایف نمایندگان مجلس هشتم در دوران مسئولیت‌شان رسیدگی به برنامه‌ی پنج ساله ی پنجم توسعه بود. انتظار این بود که در هنگام بررسی این برنامه مجلس با تمام توان وارد شود، ولی برنامه در جلساتی بررسی می‌شد که مجلس با حداقل تعداد نمایندگان تشکیل جلسه داده بود. از آزاردهنده‌ترین صحنه‌هایی که از مجلس هشتم به یاد داریم بی‌اقبالی و عدم توجه به پیشنهادات اصلاحی نمایندگان فعال مجلس بود. خیلی از نمایندگان حتی به خود زحمت نمی دادند که به نظرات نمایندگان دیگر توجه کنند و رایی آگاهانه دهند ؛ چرا که اعتماد کاذبی به نظر کمیسیون تلفیق وجود داشت. چندین بار رئیس جلسه با استدلال «نمایندگان به نظرات اصلاحی و پیشنهادها رای نمی‌دهند» از نمایندگان درخواست می‌کرد که نظرات را مطرح نکنند تا در تصویب سرعت بیشتری بگیرند و بررسی برنامه زودتر به پایان برسد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۲۲
علیرضا مهری

مجلس ششم با اکثریت همفکر دولتی به روی کار آمد، که شعارهایش باعث برانگیخته شدن حس کنجکاوی دشمنان نظام شده بود. ولی این حس کنجکاوی با جواب قاطع رئیس جمهور در ابتدای راه کم‌رنگ شده بود.

اولویت‌بندی مسائل کلان کشور و مشکلات مردم توسط نمایندگان با خواسته‌های واقعی مردم تفاوت بسیار داشت و برخواسته از نیازهای کاذب اجتماع و همچنین خواسته‌های حزبی و جناحی اصلاح‌طلبان بود.

اواخر عمر این مجلس شاهد نوعی اصلاح‌طلبی ساختارشکنانه از درون یکی از مهم‌ترین ساختارهای کشور بودیم. مجلسیان با مختصات فکری خاص خود بارها چالش‌های جدی در فضای عمومی ایجاد کرده بودند و آرامش سیاسی کشور را مورد هجمه قرار داده بودند. با اعلام رد‌صلاحیت تعداد زیادی از نمایندگان ششمین دوره‌ی مجلس برای انتخابات مجلس هفتم، حرکت اعتراضی در مجلس کلید خورد که به نوعی بوی سهم‌خواهی از حکومت و زورآزمایی برای به کرسی نشاندن خواسته‌هایشان از آن به مشام می‌رسید. استعفای دسته‌جمعی تعدادی از نمایندگان در زمانی صورت گرفت که برنامه‌ی چهارم توسعه برای بررسی به مجلس آمده بود. تصویب برنامه چهارم، به انگیزه‌ی برنامه‌ریزی برای آینده با توجه به مصلحت مردم در دستور کار قرار نگرفت بلکه به ابزاری در دست معترضان برای تظاهر به فعال بودن و نادیده نگرفتن حقی که مردم برگردن نمایندگان داشتند تبدیل شد.

 نقدی که از درون مجلس ششم شنیده می‌شد نقد درون گفتمانی نبود بنابراین معطوف به نیازهای واقعی مردم هم نبود. جامعه تا حدود زیادی از هیجانات غیرواقعی سیاسی و همچنین عدم توجه نمایندگان به نیازهای واقعی اش همچون اشتغال و تامین امنیت و گرانی و… خسته شده بود.

به موقع برگزار شدن انتخابات مجلس هفتم و خنثی شدن توطئه‌ی پیچیده تاخیر در تشکیل مجلس هفتم خط پایان چهار سال فعالیت پرچالش مجلس ششم بود.

مجلسی که بعد از مجلس خاص ششم به روی کار آمد، دارای خصوصیات روشنی بود. خصوصیاتی که درشعارهای اصلی نمایندگان منتخب مردم دیده می‌شد. تاکید بر ساده‌زیستی مسئولین با نقد برخی از مزایا و استفاده‌ی نمایندگان مجلس ششم از بیت المال، تاکید برنیازهای اساسی مردم و نقد فساد اقتصادی موجود در ساختارها و شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی. درابتدای راه مجلس، تغییرات اساسی در روند مجلس نسبت به گذشته بوجود آمد. رویکرد شجاعانه و ارزشی و پایداری بر سوگندی که در ابتدای مجلس خورده شده بود باعث فروکش کردن التهاب‌های کاذب از فضای جامعه شد و این آرامش سیاسی جلوی فرسایش نظام را گرفت. فرسایشی که ریشه در اختلافات و چالش‌های حزبی و جناحی داشت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۲۱
علیرضا مهری

نامه ی رحیمی به احمدی نژاد را باید چند باری خواند. اما زیاد نباید توقف کرد و باید سریع از آن عبور کرد. مثلا ماندن در اینکه 170 نماینده چه افرادی بودند، فرقی در احوالات ما نمی کند. مجلس فعلی خوب کار نمی کند. با یک لیست 170 تایی نمی شود در مورد خوب کار کردن یا خوب کار نکردن اجزای این سیستم صحبت کرد. چون اگر  به شیوه رو بیاوریم، تعداد بیشتری از این 170 نفر تا به حال مردود شده اند.

یکی دو بار متن نامه را با هم خواندیم. رو کرد به من و گفت: هزینه‌ی انتخاباتی 170 نفر که منتسب به یک جریان سیاسی خاص هستند را یک مفسد اقتصادی تامین کرده است!!

گفت: آیا نماینده‌ها میدانستند که این پول را یک مفسد اقتصادی پرداخت کرده است؟

گفتم: نه. آقای رحیمی تاکید دارند که استعلام گرفته شده است و این افراد نمیدانستند.

گفت: آیا سازوکار دریافت حجم بالای پول برای تبلیغات انتخاباتی درست است؟

گفتم: نه. آن فردی که هزینه ای با این حجم برای حمایت از جریانی در انتخابات میکند، برای رضای خدا این کار را نکرده است.

گفت: نتیجه‌ی پذیرش هزینه‌ی تبلیغات از یک سرمایه دار با واسطه یا بدون واسطه چیست؟

گفتم: سرمایه‌دار با‌واسطه یا بی‌واسطه این کار را انجام داده باشد، قطعا در آینده حقی به گردن نمایندگان خواهد داشت.. نماینده باری بر روی دوش خود احساس می‌کند که لطف این سرمایه دار را جبران کند.

گفت: آیا فقط اصولگرایان برای انتخابات از این پول‌های بادآورده و اسپانسر‌ها استفاده می کنند؟

گفتم:‌ نه. این جناح و آن جناح ندارد. با یک پرس‌و‌جوی ساده مشخص می‌شود که تعداد زیادی از نمایندگان این دوره و دوره های گذشته‌ی مجلس از این ظرفیت استفاده کرده‌اند

گفت: چرا این شیوه در فضای انتخابات این قدر مورد اقبال قرار گرفته است؟

گفتم: چون سازوکار انتخابات به گونه‌ای است که تبلیغات و هزینه تبلیغات انتخاباتی تاثیر زیادی بر نتیجه‌ی انتخابات دارد. حتی برخی معتقدند بدون استفاده از این ظرفیت راه یافتن به مجلس شورای اسلامی بعید است.

گفت: مشکل از ماهیت سازوکار انتخابات است یا از شیوه‌ی اجرای آن؟

گفتم: مثل بسیاری از ساختارهای موجود، فلسفه و ماهیت انتخابات ایراد خاصی ندارد و اتفاقا بسیار متعالی است. اما به گونه‌ای اجرا می‌شود که دیگر اثری از ماهیت و فلسفه در انتخابات دیده نمی‌شود. در واقع ساختاری است که از محتوا تهی شده است.

گفت: ماهیت این سازوکار چیست که متعالی است و امروز فراموش شده؟

گفتم: حتما مردم سالاری دینی را شنیده ای. از نظر من و شما انتخابات ما هیچ فرقی با انتخابات دیگر کشور ها ندارد. در حالی که در مردم سالاری دینی مردم باید با توجه به مبانی دینی و اعتقادی نماینده‌شان را انتخاب کنند. اما این متر و معیار در سازوکار انتخاب مردم کم رنگ شده است.

گفت:‌چه کسی باعث تهی شدن این ساختار از محتوای متعالی‌اش شده است؟ مجریان انتخابات؟

گفتم: نقش مجریان در این تغییر به صورت مستقیم نبوده است. بلکه یک ناکارآمدی سیستمی باعث بروز این تغییر شده است اما نقش شرکت کنندگان در انتخابات قابل چشم پوشی نیست.

گفت: شرکت‌کنندگان چه نقشی دارند؟

گفتم: وقتی من به فردی رای می‌دهم که منافع خودم و منطقه‌ام و حزب‌ام را تامین کند، خروجی‌اش می‌شود وضع فعلی مجلس شورای اسلامی. نماینده به جای نگرانی نسبت به منافع ملی و مشکلات اساسی کشور به فکر حل مشکل انتقالی فلانی در دانشگاه آزاد و استخدام فلانی در فلان سازمان و گرفتن مجوز آسفالت فلان خیابان و .... است.

گفت: الان رحیمی مقصر است یا 1870 نماینده یا احمدی نژاد؟

گفتم: اینهایی که گفتی مقصرند اما مقصر اصلی خود ما هستیم. وقتی انتخابات بی روح را جایگزین مردم سالاری دینی می‌کنیم نتیجه اش می‌شود حال فعلی ما . و هر روز بدتر از دیروز....

آخرش یه لبخند زیرکانه بهم زد. برای اینکه دلم رو بسوزونه گفت: دستت درد نکنه. باید تا فردا یه مطلب می نوشتم برای نشریه. زحمت اش رو کشیدی........

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۵۸
علیرضا مهری

در روزهای گذشته تحلیل هایی در فضای رسانه ای مطرح شد که پرده از برنامه ی دولت برای انتخابات مجلس بر می داشت. اینکه دولت می خواهد از ظرفیت مذاکرات استفاده کند تا در انتخابات آینده پیروز شود. شاید بتوان شروع این گونه تحلیل ها را از زمان اظهارنظر ظریف دانست.ظریف خطاب به آمریکایی‌ها: توافق نشود انتخابات مجلس را می‌بازیم!

فارغ از این تحلیل ها بررسی انتخابات مجلس در سال آینده می تواند در تحلیل بسیاری از اتفاقات امروز جامعه موثر باشد. انتخابات در نظام سیاسی جمهوری اسلامی بر مبنای تئوری مردم سالاری دینی است. در نگاه اول برداشت عمومی این است که این شیوه ی انتخاب با انتخابات دیگر کشورها فرق چندانی نمی کند و صرفا یک پسوند دینی به آن اضافه شده است. اما داستان کمی پیچیده تر و هوشمندانه تر از تحلیل عمومی جامعه است. انتخابات در ایران را می توان مصداق نقش آفرینی مردم در مسیر مدیریت کشور دانست. یعنی هر بار که مردم در انتخابات شرکت می کنند شیوه ی مدیریتی را برای اداره ی کشور انتخاب می کنند. بخش عمده ی این تصمیم ناشی از عملکرد منتخبین دور قبل است. اگر مردم به این احساس برسند که نماینده یا رئیس جمهور شیوه ی مدیریت اش مطلوب نیست در انتخابات با انتخاب نوع نگاه دیگری مسیر را تغییر می دهند. این تصمیم در روند کشور خیلی تاثیرگذار است. همین انتخابات ریاست جمهوری 92 و تغییر رویه ی سیستم مدیریت کشور تاییدی است بر این ادعا.

زمانی می توانیم انتخابات مجلس را مصداق مردم سالاری دینی بدانیم که متر و معیار مردم برای انتخاب دین باشد. یعنی صراط مستقیم را در حاکمیت دین بدانند و با انتخاب افراد جلوی ایجاد انحراف در طی این مسیر را بگیرند. اما اگر این ذهنیت و متر و معیار تغییر کند نمی توان به انتخابات مجلس ، مردم سالاری دینی اطلاق کرد.... بالتبع بسیاری از مسائل و مشکلات امروز ما به خاطر عدم تحقق مردم سالاری دینی در انتخابات های مختلف است. این اتفاق می تواند از یک تصمیم ارادی جامعه ی ایران نشات گرفته باشد یا تصمیم غیرارادی... تصمیم ارادی که نیاز به توضیح ندارد اما تصمیم غیرارادی یعنی تصور اشتباه نسبت به صراط مستقیم دین در سیاست. به عنوان مثال برخی صرفا به خاطر ظاهر مذهبی و شهرت دینی یک فرد در یک منطقه به او رای می دهند. در حالی که صراط مستقیم در اقدام سیاسی انتخاب اصلح از این شخص عبور نمی کند.

اما ارتباط این بحث با مقدمه... گاهی اوقات حواشی انتخابات باعث عدم تحقق مردم سالاری دینی می شود. به عنوان مثال تبلیغات پر زرق و برق یا شعارهای بی پایه و اساس باعث خطای محاسبه ی مردم می شود. این حواشی باعث می شود جامعه نتواند در فضایی آرام تامل کند و انتخاب درست را انجام دهد. بخشی از حواشی سال های گذشته در فضای سیاسی را می توان در همین فضا تحلیل کرد.

اظهارنظر گاه و بیگاه رئیس جمهور روحانی در ماه های اخیر در همین فضا قابل تحلیل است.این اظهارنظرها به واسطه ی محل توجه بودن رئیس جمهور به صورت گسترده در فضای جامعه پخش می شود. تاکید رئیس جمهور در این اظهارنظر ها بر پاسخ به منتقدان نیست. یا اظهارنظرهای تند و رسانه ای انجام می دهد و یا بخش هایی از خصوصیات منتقدان که ارتباطی به بحث هسته ای ندارد را به رخ می کشند. هدف گذاری اصلی تغییر فضای شکل گرفته حول مذاکرات از یک فضای عقلایی به یک فضای غیر عقلایی است. چون در فضای عقلایی دست دولت برای دفاع از اقدامات اش خالی است.

 از طرف دیگر برای اخلال در دستگاه محاسباتی مردم بخشی از ذهنیت ها به میان کشیده می شود. ذهنیت هایی که با محوریت برخی از تندروی ها در فضای جامعه شکل گرفته است. داشتن ذهنیت بد نسبت به برخی مسائل از جمله اعتراض به حجاب و امر به معروف. ذهنیت بد نسبت به نیروهای انصار حزب الله رو راهپیمایی ها اعتراضی در دهه ی هفتاد. ذهنیت هایی که با برخی المان های خبری و رسانه ای دوباره به میدان می آید. بالتبع جامعه ای که نسبت به گزاره های الصاق شده به منتقدان موضع دارد دچار نوعی از عصبیت می شود. به جای تحلیل واقعی اتفاقات سیاست خارجی و مرتبط با موضوع هسته ای عرصه را عرصه ی مقابله با یک جریان متحجر و تندرو می بیند.

جریان هایی از سمت نیروهای سیاسی مخالف دولت هم در حال شکل گیری است. به جای طرح نقدهای اصولی و واقعی به موضوع هسته ای با پرداختن به حواشی مذاکرات و مراودات وزیر خارجه، سعی در تحریک این عصبیت در نیروهای مذهبی جامعه دارند.

نتیجه ی این تحریک عصبیت ها صف کشی جامعه ی ایران در برابر هم است، در صورتی که در شرایط فعلی جامعه نیاز به اتحاد بیش از پیش احساس می شود. و نتیجه ی این روند عدم تحقق مردم سالاری دینی است.  

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۲۹
علیرضا مهری

داستان از آنجا شروع شد که بعضی رفتارهای رئیس جمهور سابق با فشار بیشتر غرب بر ملت ایران همراه شد. اذهان عموم ملت ایران به این سمت رفت که نطق های تند احمدی نژاد باعث شد ، غربی های اینقدر عصبانی بشوند . آدم عصبانی هرکاری که از دست اش برمی آید انجام می دهد تا تلافی کند. تحریم اقتصادی شدت گرفت..بسیاری از بنگاه ها تعطیل شد ؛ تعطیلی بنگاه ها تعداد زیادی کارگر را بیکار کرد. قیمت ها بالا رفت و وضع رفاه مردم بد تر و بدتر شد. رکود ناشی از کم شدن در آمد نفتی کمر تولید را شکاند و ضربه های اساسی به تولید وارد کرد.. فشار بی سابقه  ای بر مردم وارد شد. فشاری که نتیجه اش در انتخابات 24 خرداد مشخص شد. بررسی سیاسی این انتخابات دردی از کشور دوا نمی کند. باید در خصوص علل و عوامل این اتفاقات بیشتر تامل کنیم. آیا فشار غرب ناشی از صحبت های تند احمدی نژاد بود؟ آیا دلیل این همه مشکل صرفا تحریم اقتصادی است؟

دولت احمدی نژاد بخش عمده ی مشکلات را ناشی از تحریم ها می دانست. کلید زدن پروژه ی شعب ابی طالب نشان می دهد دولت قصد داشت بسیاری از سوء تدبیر های خود را بر روی دوش دشمن بگذارد. اما در همان دوران رهبر انقلاب تئوری شعب ابی طالب را نادرست دانسته و در خصوص رفع هر چه زودتر مشکلات اقتصادی تاکید کرد. البته این نوع نگاه و تاکید چند ساله ی ایشان بر اقتصاد باید در قالب دیگری بررسی شود. اما این نکته قطعی است که سوء مدیریت یکی از عوامل کوتاه مدت بروز بحران در کشور است. علاوه بر این انتقادت بسیار زیادی از سوی رسانه ها از هر جریان سیاسی به عملکرد دولت وارد شد. این فضا سازی و ایجاد موج نتیجه اش را در انتخابات 24 خرداد نشان داد. سوء تدبیر به عنوان یکی از مشکلات در کشور محور شعار تیم انتخاباتی روحانی قرار گرفت. روحانی بر موج ایجاد شده سوار شد و رئیس جمهور کشور شد. جریانی که مفتخر به انتقاد از سوء تدبیر دولت گذشته بود با روی کار آمدن اش همچون گذشتگان همه ی مشکلات را به گردن دشمن و تحریم ها انداخت. این جریان حتی گام را فراتر گذاشته و کشور را به سمتی برد که بدون رفع تحریم امکان مدیریت کشور وجود ندارد. این تحلیل باعث شد تمرکز دولت بر حل مسئله ی هسته ای قرار بگیرد و تنها راه نجات را رفع تحریم ها بداند. اما یک نکته ی اساسی را نباید فراموش کرد. دردی که باعث انتخاب روحانی شد درد سوء تدبیر در اداره ی کشور بود. ولی خواست مردم پیش از انتخابات برای حل مشکلات کشور به ناگاه بعد از انتخابات فراموش شد و جای خود را به حل گره سیاست خارجی داد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۳ ، ۲۲:۱۸
علیرضا مهری

این دور از مذاکرات هم به پایان رسید. توافقنامه ی ژنو تمدید شد و قرار شد ماهانه 700 میلیون دلار از اموال ایران آزاد شود. اموالی که حاصل فروش نفت و سرمایه ی جمهوری اسلامی است. و چه قدر سخت است که نتیجه ی ساعت ها مذاکره ی تیم مذاکره کننده با طرف غربی پول تو جیبی ماهانه باشد. آن هم ماهی 700 میلیون دلار از پول ملت ایران. متاسفانه در این دور از مذاکرات وزیر خارجه ی ایران و آمریکا ساعت ها مذاکره ی دو جانبه انجام دادند. یعنی بدون حضور هیچ مقام دیگری پشت یک میز نشستند و گفتگو کردند. سوالی که بوجود می آید این است که با توجه به نتیجه ی مذاکرات چه نیازی به این دیدارهای طولانی مدت بود؟ و شخص وزیر امورخارجه چه استراتژی برای به نتیجه رساندن مذاکرات اتخاذ کرده است؟ آیا نزدیک تر شدن نگاه دو طرف و رفع سوء تفاهم که یک استراتژی از پیش شکست خورده است دنبال می شود؟

این بار هم مثل همیشه جزئیات توافق صورت گرفته منتشر نشد. قبل از این که تیم مذاکره کننده با عدم انتشار اخبار مذاکرات نشان داد که در جریان مذاکرات مردم را محرم نمی داند. اما خب می شد خودمان را متقاعد کنیم که اطلاع رسانی در خصوص مذاکرات می تواند باعث فشارهای بیرونی و به نتیجه نرسیدن مذاکرات شود. اما امروز دیگر خیلی چیزها برایمان روشن شده است. وزیر امور خارجه ی عربستان با اطلاع از جزئیات مذاکرات به وین می رود و با وزیر امورخارجه ی آمریکا دیدار می کند و خواسته های خود را به هم تیمی اش جان کری اطلاع می دهد. در جریان مذاکرات وزیر امورخارجه ی آمریکا با وزرای امور خارجه کشورهای خلیج فارس تماس تلفنی می گیرد و جزئیات را به اطلاع می رساند.

با وجود این اطلاع رسانی عمومی و کلید خوردن پروژه ی همراه کردن کشورهای عربی و غربی با خود برای بی خطر کردن ایران، طرف ایرانی مردم خود را در جریان مذاکرات نمی گذارد. و از آن بدتر بعد از تمدید توافق نامه ی ضعیف و بی حاصل ژنو مفاد توافق صورت گرفته هم منتشر نمی شود. چه اتفاقی در پس پرده افتاده است که ترس از انتشار اش وجود دارد؟

سعی می کنیم در ادامه با بررسی کنفرانس خبری وزیر امور خارجه ی آمریکا و مصاحبه ی رئیس جمهور کمی از واقعیت های وضعیت فعلی را روشن کنیم.

جان کری: خیلی‌ها می‌گفتند که ایران به تعهداتش عمل نخواهد کرد اما ایران به تعهدات خودش عمل کرد، برنامه مشترک اقدام سر جای خودش است و تحریم‌ها هم در جای خود باقی مانده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۳ ، ۲۲:۱۵
علیرضا مهری